اهانت به زنان محجبه با گستردهتر شدن تبلیغات منفی غربیها علیه دین
گروه اجتماعی «تیتریک»، آیا آن دسته از ایرانیهایی که در خارج کشور برای ترویج بیحجابی در ایران خود را به آب و آتش میزنند، افرادی احساسی و هیجانی هستند؟
بررسیها نشان میدهد که واکنشهای احساسی در برخی افراد خشمگین و کینهورز نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران، موجب علنی کردن ضدیت و دشمنی آنان نسبت به ارزشها و نمادهای دینی و اسلامی میشود، برخی اشخاص هم با این که فاقد سابقه امنیتی هستند، به دلیل قرابت خانوادگی یا دوستی با معاندین نظام، یا به خاطر منافع مشترک بین آنها یا تأثیرپذیری ناشی از اطلاعات غلط و فیلتر شدهای که از رسانههای خارجی ایجاد میشود، نسبت به مسئولین نظام اسلامی و ارزشهای اسلامی به شدت خشمگین هستند و خشم خود را با زیرپا گذاشتن عامدانه نمادهای اسلامی به ویژه حجاب اسلامی، تخلیه میکنند.
اینها معمولاً افرادی حساس، کمظرفیت و خشمگینی هستند که با کوچکترین اعتراض به رفتار ضد ارزشیشان، به شدت گارد گرفته و پرخاشگری مینمایند. اما توهین و آزار رساندن به افراد متدین و زنان محجبه را حق خود میدانند.
طبق بررسیهای به عمل آمده، خوشبختانه تعداد این دسته از افراد در کشور ما در اقلیت به سر میبرند، ولی از آنجا که معمولاً لکههای سیاه در صفحات سفید راحتتر دیده میشوند، این افراد در جامعه ایران که اکثریت مردم پایبندیشان را به حجاب و پوشش اسلامی با جلوههای متفاوت و متنوع (حجاب کامل و ناقص) حفظ مینمایند، بیشتر به چشم آمده و چشمان پاک و محجوب را آزار میدهد.
به تعبیری دیگر افراد نادری که در کشور ما اقدام به کشف حجاب مینمایند، اساساً غیر متعارف و بد به چشم میآیند. برخی نیز بدون قصد و غرض، صرفاًبه دلیل جهل و نادانی و روحیات خودخواهانه و نمایشیشان، از امنیت موجود در جامعه سوءاستفاده کرده و در اماکن عمومی نظیر مراکز تفریحی و سیاحتی، مترو، بازار و سایر اماکن عمومی با وضعیتی نامتعارف و متفاوت از دیگران ظاهر شده و خود را انگشتنمای مردم مینمایند این افراد نیز خواسته یا ناخواسته، با ظواهر نامتعارف خود، فضای معنوی جامعه را از بین میبرند.
در این شرایط، رسانههای غربی شبانهروز به بهانه دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان، اقدام به تحریک زنان ایرانی و تمرکز ذهنیشان به مسایل فمینیستی میپردازند. [البته بعید به نظر میرسد که منظور غربیها از حقوق زنان چیزی فراتر از ارضای بیضابطه غرایز حیوانیشان باشد.]
از نظر آنها، بشر حیوانی است دوپا که دارای نیازهای غریزی و تمایلات نفسانی متنوعی است که به طور افسارگسیخته باید ارضا شود و اگر کسی مانع رفتار بوالهوسانه و زیادهخواهیهای هنجارشکن آنها شود، حقوق بشر را نقض کرده است.
اما اینها تمایلات فطری و معنوی انسان را که موجب تمایز او از حیوان میشود، درک نمیکنند. لذا حقوق بشر آنها، تفاوتی با حقوق حیوانات، به ویژه سگ و گربههای خانگیشان ندارد. اما در جوامع اسلامی، ارزش و کرامت انسانی بسیار بالاتر از حیوان و نیازهای حیوانی است].
به هر ترتیب، با وجود این که خشم و کینهورزی برخی از مجرمین، به ویژه مجرمین سیاسی و خیانتپیشه و بستگانشان نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران، موجب واکنشهای احساسی و علنی کردن ضدیت و دشمنیشان نسبت به ارزشها و نمادهای دینی و اسلامی، به ویژه حجاب اسلامی شده و جرائمی دیگر بر کارنامه جرم خود میافزایند، در مقابل، زنان و مردانی ایرانی زیادی هستند که از عملکرد دولتمردان این کشور ناراضی یا عصبانی هستند، اما هرگز مرتکب جرم نشده و دست به رفتارهای احساسی و هیجانی نمیزنند و رابطه خود را با خداوند منان، قطع نکرده، در پایبندی خود به ارزشهای دینی کوتاهی نمیکنند.
حال باید پرسید آیا پایبندی آنان به حجاب و ارزشهای اسلامی امری اجباری است یا اختیاری؟! این دسته از مردم چه فرقی با دسته قبلی دارند؟ چه نیروی درونزادی آنها را به واکنشی سازنده و اعتراضات متعارف و پایبندی به حجاب و ارزشها علاقهمند مینماید؟ پاسخ این سؤال در پایان مبحث ارائه خواهد شد.
5- برخیها معتقدند از زمانی که صهیونیستها به رسانههای معتبر جهانی تسلط یافتهاند تا امروز، همراه با پخش و انتشار برنامههای ضد اسلامی و فسادانگیز، نمادهای اسلامی، از جمله حجاب اسلامی و افراد متدین و محجبه را مورد هجوم و توهین قرار میدهند، لذا این سمپاشیها به تدریج در ذهن برخی زنان و مردانی که در تیررس آنان (یعنی، مصرف کننده محصولاتشان) بودهاند، رسوب کرده و بر نگرش آنان در خصوص پایبندی به دین و حجاب اسلامی، تأثیر منفی بهجا گذاشته است.
در سالهای اخیر، دامنه تبلیغات منفی علیه دین و نمادهای اسلامی گستردهتر شده و علاوه بر شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای، در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی وابسته به خود، افراد متدین و محجبه را دائماً با القاب زشت و برچسبهای ناروا مورد اهانت قرار میدهند.
بنابراین، برخیها از روی ناچاری و اجبار به بیحجابی روی میآورند. ولی برای اینکه از عذاب و وجدان و نفرت فطری خود از کشف حجاب، رها شوند، قبح گناه خود را انکار یا به اباحهگری میپردازند. هرگاه، زنان و دختران محجبه به ویژه چادری، در جمع این افراد قرار گیرند، از بس آنان را مورد طعن و آزار قرار میدهند، به کلی آرامش روانیشان را به هم میریزند!
بررسیها نشان میدهد که انتساب واژههای تحقیرآمیز موهن به افراد مذهبی و باحجاب، به همراه انتساب واژههایی نظیر متمدن، با کلاس و... به افراد شاخص در بیحجابی، از سالهای دور، از اواخر حکومت رضاشاه پهلوی شروع شده و تاکنون ادامه دارد. یکی از معروفترین واژه توهینآمیزی که دشمن برای آزار افراد متدین و محجبه به کار میبرد، واژه «اُمُل» است.
اُمُل، در لغت به معنای «زن شلخته و بدسر و وضع یا کسی که به آداب تجدد و تمدن آشنا نباشد، اطلاق میشود» (فرهنگ معین). تجدد یعنی «نو شدن، تازه شدن، تازگی.» (همان). با این تعریف، بسیاری از افراد اعم از باحجاب وبیحجابی که شلخته، بدسر و وضح، کم سواد و بیاطلاع از آداب زندگی میباشند، اُمل تلقی میشوند اما با این حال، مروجین فرهنگ برهنگی با یک نگاه غرضورزانه و تعصبی، همه محجبهها را حتی اگر افرادی فهیم، فرهیخته، بانزاکت و آراسته به آداب زندگی باشند را به نحوی از انحاء مورد اهانت قرار میدهند و در مقابل، بیحجابهای اُمل را مورد تشویق و تمجید قرار میدهند. زیرا هدفشان تضعیف روحیه زنان مؤمنه و محجبه و ترویج بیحجابی و فساد و فحشا است. به قول ملکالشعرای بهار: «دیو با مردم این ملک نکرد،آنچه کنند این گروه متمدن به جنوب و شمال» (فرهنگ معین).
شایان ذکر است که در دین اسلام همواره به تمیزی و نزاکت و شیکپوشی سفارش اکید شده است. پیامبر خدا (ص) فرمودند: «لباس خوب بپوشید و خانههایتان را آباد کنید تا در میان مردم مانند خال رخساره باشد.» (کنز العمّال 17164) و در جایی دیگر آمده است، امام صادق (ع) فرمودند: «لباس زیبا بپوش؛ زیرا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد؛ اما باید از حلال باشد.» (وسائل الشیعه: 4.340.3). و «لباسی بپوش که نه به آن شهرت پیدا کنی و نه باعث خفّت تو شود.» (غررالحکم: 2316).
با این توصیف، 2 فرضیه اساسی در تبیین رفتار معاندین قابل تصور است. نخست اینکه این افراد، مفهوم و معنای واژه «اُمُل» را نفهمیده و تصور میکنند که هر کس لباس خود را تغییر دهد و ارزشهای دینی را نادیده انگارد، یک شبه متمدن و فرهیخته میشود. دوم آنکه اینها، بهتر از هر کس دیگر معنای این واژه را میدانند ولی به دلیل وابستگی و تعصبی که به لودگی و زندگی حیوانی دارند، حاضر نیستند، برتری افراد محجبه را تحمل نمایند.
فلذا از سر بدخواهی و حسادت، افراد متدین و محجبه را با برچسبهای ناروا مورد اذیت و آزار قرار میدهند. این در حالی است که در سالهای اخیر، بسیاری از جوانان سادهلوح ایرانی، تحت تأثیر تبلیغات شیطانی آنان، با لباس و شلوار جین مندرس و سر و وضعی شلخته در انظار عمومی ظاهر میشوند.
گاهی این جوانان شلوار نو و تازه خود را پاره مینمایند تا در انظار عمومی مورد توجه قرار گیرند! این افراد، اغلب هنجارشکن، معتاد به مواد مخدر، دارای روحیه هیجان خواهی بالا، علاقهمند به استعمال مواد مخدر و موسیقیهای پرسروصدا و آزاردهنده هستند، ولی به شدت مورد حمایت مروجان بیحجابی، قرار دارند.
در گذشته، غربیها فقط به چادریها نسبتهای ناروا میدادند ولی امروزه به هر لباسی که زن را محجوب نماید، گیر میدهند. اما در مقابل، زنان و مردان ایرانی مقیم خارج کشور از حجاب اسلامی فاصله دارند را مورد تشویق و حمایت خود قرار داده، برایشان کف میزنند و در رسانههایشان آنها را به عنوان یک قهرمان نام میبرند گاهی نیز برای زنان و مردان محجوب و معروف در ایران دعوتنامه میفرستند تا آنان را جذب کرده و در صف خود قرار دهند.
بارزترین حماقت و تیرهبختی این است که برخی از آن سوی مرزها تصور میکنند با تفکرات معیوب و پلشت خود، میتوانند جوانان پاک و باهوش کشورمان را به اسم آزادی یواشکی یا هر عنوان مضحک دیگر، به انحراف بکشانند...!
رهبر فرزانه انقلاب در دیدار جمعی از بانوان قرآنپژوه کشور در تاریخ 1388.07.28 فرمودند: «از نظر غرب، علت اینکه شما نباید توی چادر باشید، نباید حجاب داشته باشید، این نیست که آزاد باشید...».
همچنین در جایی دیگر، فرمودند: «آن روزی هم که به اصطلاح موج مدرنیته را وارد منطقه کردند، در واقع باید گفت فاضلابهای مدرنیته را به این منطقه فرستادند! علم و ابتکار و اختراعات جدید و پیشرفت فکری و دانشگاههای پیشرو را که به کشورهای الجزایر و مصر و عراق و بقیه مناطق تحت استعمار نیاوردند.
اولین چیزی که آوردند، ابتذال فرهنگی، کشف حجاب و کالاهای مصرفی پس مانده بود؛ یا حداکثر نظامهای نسخ شده درجه دو و سه آموزش و پرورش خود را آوردند؛ یعنی مردم را از همه جهت تحقیر کردند. (بیانات رهبری در دیدار با جوانان استان اصفهان مورخه 1380.08.12).
بررسیها نشان میدهد، اکثر کسانی که با آداب تجدد و تمدن آشنا نیستند، در پایبندی به حجاب اسلامی نیز ضعیف یا بیاعتنا هستند. به عنوان نمونه: اکثر کسانی که فرهنگ و آداب زندگی آپارتماننشینی را که نشان از آداب مرتبط با تمدن و تجدد است، نمیدانند و درک درستی از نیازهای مشترک و احترام اجتماعی ندارند، فاقد گرایشهای مذهبی و پایبندی به حجاب هستند.
تقریباً میتوان گفت همه کسانی که به هر دلیل با صدای بلند موزیک از خانه و خودروی خود، مزاحم مردم و همسایگان شده و بدون توجه به حریم اعتقادی و نیازهای اجتماعی مردم، (با شعار چهاردیواری و اختیاری) آرامش دیگران را برهم میریزند، افرادی هستند که پایبندی ضعیفی به ارزشهای دینی دارند.
همه کسانی که به بهانه برگزاری مراسم جشن اعم از عروسی، تولد، اعیاد و... با موسیقیهای طرفانگیز و پرسروصدا و هیاهوهای خود، در منزل، کوچه، باغ، خیابان، پارک و... موجب سلب آسایش و آزار مردم و همسایهها میشوند، از افراد غیر مذهبی و بیحجاب هستند.
علاوه بر این، اغلب کسانی که از داخل خودروی خود پس مانده یا زبالههای غذای مصرفی خود را (به ویژه در ماه مبارک رمضان) در سطح شهر به بیرون پرت میکنند، از افراد بیایمان یا بیحجاب هستند.
همه کسانی که هرزهگو، فحاش، بددهن و بیشرم و حیا هستند، از خیل بیحجابها میباشند. همه قریب به اتفاق زنان سیگاری، کراکی و معتاد نیز از خیل بیحجاب هستند. همه قاچاقچیان مواد مخدر و سوداگران مرگ، قاچاقچیان انسان، افراد بزهکار، دزد و کلاهبردار، متجاوزین به عنف و متعرضین به نوامیس مردم، چاقوکشها و سارقان مسلح و همه انسانهای سنگدل و بیرحم، از خیل مخالفین حجاب هستند و هیچ پایبندی به ارزشهای دینی ندارند.
همه دخترانی که با خانواده و والدین خود بدرفتاری کرده یا از خانه و مدرسه فراری شده و به ولگردی و هرزگی میپردازند، از خیل افراد بیحجاب هستند و...
البته عیاشی و میگساری،لهو و لعب و فساد اخلاقی، برهنگی یا بیحجابی و مسایل مرتبط به آن، موضوع جدیدی نیست. بلکه از قدیم الایام فساد و برهنگی در همه اعصار و قرون گذشته وجود داشته است.
از جمله مواردی که غربیها آن را حقوق بشر میدانند، همجنسگرایی است که در قرنها قبل از ظهور اسلام، توسط قوم لوط رایج شده بود و امروزه جوامع غربی نیز به آن دوران پسرفت کردهاند، لذا فساد و فحشا مظهر تجدد و نوگرایی نیست.
بلکه آنچه که تازه و نو میباشد، علوم و تکنولوژی و امکانات فنی و صنعتی و... است که باید در راستای رفاه و آسایش مردم مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
علی ایحال، با اینکه در شرایط امروزی هجمههای تبلیغاتی دشمن علیه عقاید مذهبی مردم بسیار شدید است و برخی افراد متأثر از آن خود را واداده و سبک زندگی غربیها را پذیرفتهاند، در مقابل، زنان و دختران زیادی بدون توجه به هجمههای تبلیغاتی دشمن، به عهد و پیمان خود با خدا پایبند و وفا دارند.
حال، اگر این فرض را بپذیریم که تبلیغات پرحجم و هزینه دشمن در ترویج بیحجابی و هنجارشکنی زنان ایرانی تأثیر دارد، باید به این سؤال پاسخ داد که چرا برخی از زنان و دختران با اینکه در معرض توهین و استهزاء مروجین بیحجابی و افراد شیاد، قرار دارند، با عزت و افتخار حجاب خود را حفظ کرده و هیچ اعتنایی به صحبتهای نامتجانس آنها نمیکنند؟ چه چیزی موجب تفاوت بین این 2 طیف است؟ پاسخ این سؤال را نیز در پایان مبحث ارائه خواهیم داد.
6- برخیها معتقدند که نیاز لجام گسیخته و بیمارگونه برخی افراد به شهرت و انگشتنما شدن، در تلاش و گرایش آنان به ترویج بیحجابی نقش دارد:
در هر جامعه، همواره درصد ناچیزی از افراد به دلیل شهرتطلبی افراطی، به رفتارهای نمایشی مبادرت میورزند. این افراد نسبت به «شهرت یافتن» و «پرآوازه شدن» به شدت احساس نیاز مینمایند. در این مواقع، فرد برای کسب شهرت، حتی حاضر است به بدنامی و آبروریزی هم تن دهد.
آنها میخواهند به هر طریق دیده شوند و نامشان زبانزد عام و خاص گردد. نیازهای این افراد، با توجه به نظریه روانشناس معروف، خانم دکتر «کارن هورنای» روانکاو آلمانی،از نوع نیازهای روان رنجوری و بیمارگونه است (شولتز، نظریههای شخصیت: 179).
وجود این افراد صرفاً منحصر به کشور ما نیست، بلکه در همه کشورهای دنیا این تیپ از افراد وجود دارند و با رفتارهای نامتعارف و نمایشی خود، درصدد کسب شهرت هستند. سادهترین کار برای کسب شهرت نزد این افراد، کشف حجاب، هنجارشکنی، شلوغکاریهای سیاسی و اخلاقی است.
اینها هرگز توانایی تولید و خلق آثار علمی و اختراعات ارزشمند و مفید برای جوامع بشری را ندارند که به واسطه آن به شهرت برسند. اما برداشتن روسری از سر و کشف حجاب، کار سادهای است که نیاز به تفکر ندارد. اینها در مَثَل، مانند کسانی هستند که به خاطر رد شدن از چراغ قرمز یا رانندگی با خودرو در خلاف جهت احساس شعف و شادی میکنند.
در کشور عزیز ما ایران نیز مثل بسیاری از کشورهای دیگر، افرادی وجود دارند که از اقدامات ساختارشکنانه خود لذت میبرند از سوی دیگر، رسانههای غربی وابسته به صهیونیستها که سالها آرزوی ترویج فساد و برهنگی زنان ایرانی را در سر میپروراندند، شاخکهایشان تیز شده و در اولین فرصت این طعمه لذیذی را شکار نموده و به عنوان یک قهرمان معرفی و از آنان به عنوان بازیگر اصلی طرحهای شیطانی خود و مجریگری کثیفترین برنامههای رسانهای خود بیگاری میکشند.
بدین طریق، هم نیاز روان رنجوری این افراد ارضاء شده و هم یک حلقه به زنجیره عوامل خود در انحراف و گمراهی نجیبزادگان ایرانی میافزایند.
چرا در جامعه اسلامی ما، در شرایطی که بسیاری از مردان و زنان غیرتمند و پاکباخته، فداکارانه و خالصانه برای پیشرفت و اعتلای کشورشان تلاش نموده یا برای حفظ امنیت ملی و زندگی مسالمتآمیز مردم، در مقابل هجوم همه جانبه استکبار جهانی و مدعیان حقوق بشری که منافع اقتصادی خود را با ریختن خون مردم مسلمان و مظلوم یمن، فلسطین، سوریه، عراق، بحرین، افغانستان و حتی جوانان غیور ایرانی پیوند زدهاند، ایستادگی مینمایند.
در مقابل عدهای وطنفروش ایرانی به دامن دولتمردان خونخوار و بیرحم و معرفت غربی که به نظر میرسد بویی از انسانیت نبردهاند، پناه برده و با مشارکت در برنامههای ضد دینی و ضد ایرانی آنان مدام درصدد ترویج فساد و تباهی و رفتارهای ضد ارزشی و ایجاد اختلاف و ناامنی در ملت رنجور و زحمتکش ایران هستند.
رنجی که سالها است اربابان غربی آنان بر مردم ایران و همه انسانهای آزادیخواه و استقلالطلب جهان تحمیل میکنند. تفاوت بین این دوطیف متفاوت و مقابل هم یعنی، تفاوت بین وفاداران به ایران اسلامی با خیانتکاران به این نظام، در چیست؟ پاسخ این سؤال و سؤالات قبلی در بخش دوم مبحث ارائه خواهد شد.
انتهای پیام/