کارگر یعنی "مردِ مقروض" / اگر رئیس جمهور شوم اول به دست بوسی رهبرم می روم/ از شورای شهر آینده محمدشهر می خواهم پل عابر پیاده نصب کند!
گروه استانی «تیتریک»؛به نقل از «طنین شهر»، روز کارگر که فرا می رسد اکثر اصحاب رسانه به دنبال گفت و گو با کارگر نمونه هستند تا با قلمشان بخشی از دِین خود را نسبت به این قشر فهیم و فداکار ادا کنند، غافل از اینکه با کنکاشی در جامعه می توان مدعی شد همه کارگران نمونه اند و شاید بهتر باشد که بگوییم روز کارگر فرصتی برای معرفی "نمونه تر" ها است، چرا که هریک از آنها خود نمونه صبر، قناعت و عمل گرایی هستند.
در وصف شانشان نیز همان بس که بگوییم پیامبر اکرم (ص) که جز دستان دختر ارجمندش دست کسی را نمی بوسید بوسه بر دستان کارگر زد .
حال این امر به معروف پیامبر تا چه حد در بلاد اسلامی رعایت می شود خدا داند و بس!
دیروز (11 اردیبهشت)آخرین روز از هفته کارگر بود و روزی به همین نام بودو بر اساس قانون روزی تعطیل برای تمام کارگران محسوب می شد ما هم فارغ از پرداختن به اخبار جشن ها و تجلیل های این روز به سطح شهر رفتیم تا ببینیم اما آیا این قانون برای تک تک کارگران اجرا می شود یا خیر؟
نزدیک ترین راهی که می شد با کارگری ارتباط بگیریم چشم انداختن به فضای سبز شهری بود که با آمدن بهار باغبانان سبز پوش بسیاری را به خود دعوت کرده بود.
به سراغ یکی از آنها رفتیم ، او در این کار 10 سال سابقه داشت و بر اساس خصلت کارگری از اندک حقوقی که در ازای 9 و یا 10 ساعت کاری دریافت می کرد راضی بود از او پرسیدیم چرا امروز سرکارش حاضر شده؟ گفت: امروز که تعطیل نیست قانون را که برایش شرح دادیم گفت تا حالا نشنیده بودم اما اگر سر خود نمی آمدم نانم حلال نمی شد!
بسیار معتقد بود نان حلال برکت زیادی دارد و دست کم فرزندانش را صالح و به قول خودش اهل کرده است، از تعداد فرزندانش پرسیدیم، او 4 دختر و یک پسر داشت که حالا او هم به دنبال کار می گشت و در شرف ازدواج بود.
از او خواستم "کارگر" را معنی کند لبخندی زد و گفت: کارگر ، مرد همیشه مقروض! و بعد نگاهی به دوستش کرد و گفت: دروغ که نمی گویم !
به نظر می رسید این سوالم سر آغازی شد برای دردو دل او ، کمی نزدیک تر آمد و گفت: 10 سال پیش که کارگر بنا بودم کمرم آسیب دید و 8 ماه در خانه خوابیدم و هنوز هم بخشی از حقوقم را برای ادای قرض اقوامم کنار می گذارم و آرزو دارم قبل از مرگم قرض هایم را بدهم اما گویی نمی شود چون تا کمی پول کنار می گذاریم مجبور می شویم برای مسائلی مثل تهیه جهیزیه، خرج تحصیل و... خرج کنیم و دوباره قرض بگیریم.
با آهی بلند با زبان شیرین آذری خدا را شکر کرد و گفت: اما همیشه باید خدا را برای سلامتی شاکر بود بحمدلله الان ما بزرگترین نعمت زمینی را داریم .
با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر معیارهای انتخابش را نیز پرسیدم و با کمال حیرت دیدم او مشابه یک کارشناس به مسائل سیاسی کشور اشراف دارد و بسیار منطقی پاسخم را داد.
معیارش برای انتخاب رئیس جمهور آینده برنامه داشتن کاندید بود و گفت : مردم دیگر به شعار رای نمی دهند پس از آن هم خندید و گفت می خواهی من چند شعار قشنگ برایت بگویم؟ کارگر حمایتت می کنیم.... کارگر نورچشم ایران و...
فهم سیاسی مردی که سواد چندانی نداشت برایم خیلی جالب شد از او پرسیدم دوست داری چه کسی وارد شورای شهر شود؟ نگاهی کرد و گفت مهم نیست چون فقط ما روزهای انتخابات عکسش را می بینیم و بعد می روند در دفترشان. می گویند نماینده مردم هستند اما کنار مردم نیستند؟ از درد من و امثال من خبر دارند؟
از او پرسیدم اگر رئیس جمهور شود اولین کاری که می کند چیست؟ تصور کردم پاسخش با شغلش مرتبط باشد اما او گفت: اگر رئیس جمهور شوم بعد از دست بوسی رهبر سعی می کنم شغل ایجاد کنم چون از نزدیک می بینم پسرم از نداشتن امنیت شغلی و اخراج کردن های بی دلیل کارفرماهایش تاکنون چقدر ضربه خورده است.
به او گفتم تصور کند امروز رئیس شورای شهر شده برای شهرش چه می کند؟ او بلافاصله چند مشکل اصلی محمدشهر را نام برد و گفت: به دلیل شغلم شاهد تصادفات زیادی در ورودی محمدشهر بودم و فکر می کنم اولین کاری که انجام دهم نصب پل عابر پیاده باشد و از شورای شهر آینده هم خواهش می کنم نصب پل های عابر پیاده جاده محمدشهر را در اولویت قرار دهند.
برای آخرین سوال به او گفتم حاضر است برای یک روز جای چه کسی باشد؟ باز هم بخاطر سوال غیر متعارفم خنده ای کرد و با مکث کوتاهی گفت: دوست دارم جای بچه ای باشم که روی چمن های پارک می دوند و نه در فکر قرض خانواده اش است و نه به فکر دیر شدن اقساط جهیزیه دخترش! دوست دارم یک روز بدون فکرکردن به نداشته ها مثل کودکی هایم راحت بخوابم!
انتهای پیام/