نخستین موذن مسجد جامع خرمشهر که بود؟
گروه استانی "تیتریک"،به نقل از «طنین شهر»، روز سوم خرداد سال 61، یکی از به یاد ماندنی ترین روزها در تاریخ ایران اسلامی است.
در این روز همت مردانی شجاع و مومن که با دست خالی به قلب دشمن حمله ور شدند به ثمر نشست و آنان توانستند با نیروی اراده و ایمان دشمن تا دندان مسلح را به عقب برانند.
اکنون بر کسی پوشیده نیست که آزادسازی خرمشهر انگیزه رزمندگان و تمام ملت ایران را برای دستیابی به پیروزی کامل دوچندان کرد و سبب شد تا ایران، پیروز این جنگ تحمیلی باشد.
شاید ماندگارترین صدایی که هربار نیز در این ایام شنیده می شود و تا باز هم برایم تازگی دارد و شادی آور است، صدای گوینده رادیوی آن سال ها باشد که با غرور گفت: شنوندگان عزیز توجه فرمائید، خرمشهر شهر خون آزاد شد...
این صدا و جمله غرور آفرین در کُنج خاطرات هر ایرانی جای دارد، اما آن روز رزمندگان حاضر در خرمشهر علاوه بر این پیام غرور آفرین نوای گوش نواز دیگری را هم شنیدند که به جان خسته شان قوت دوباره بخشید.
نوای اولین اذان بر بلندای فروریخته مسجد جامع خرمشهر.... و افتخاری که پس از آن نصیب البرز نشینان شده است چرا که اولین اذان پس از فتح خرمشهر از حنجره شهید "حاج علی گروسی" از اهالی غیرتمند ماهدشت کرج گفته شد، اذانی که پژواکی الهی داشت و گویا در گوش تمام شهرهای ایران پیچید .
در آن روز به یادماندنی در خرمشهر هرکه به ندای حی علی الجهاد "خمینی(ره) "لبیک گفته بود با شنیدن حی علی الصلاه" گروسی" خودش را به مسجد رساند و جلوه ای از خلوص و ایمان در مسجد نمایان شد.
در ادامه فرازی از وصیت نامه این شهید بزرگوار خطاب به همسر گرانقدرش را می خوانید:
همسر گرامي سلام عليکم اميدورم که از با خبر شدن شهادت من ناراحت نباشيد گر چه سخت است و بسيار مشکل وميدانم که چقدر سخت است اما تمام مشکلات و سختي ها را براي رضاي خدا تحمل کن وخواست خدا هر چه که باشد همان است "وما يشاعون الا ما يشاالله" هيچ مشيتي جز مشيت الهي نيست .
خداوند انشاء الله به شما اجر وصبر عنايت بفرمايد وهمچنين سلام مرا به زينب کوچولو برسان واز او مواظبت کن واو رابا تربيتي درست و صحيح وسالم بزگ نماواما فرزند ديگري که خداوند عطا نموده چنانچه پسر بود نام او را سجاد وچنانچه دختر بود نام اورا "مرضيه"بگذاريد و سلام مرا به پدرو مادر و برادرانت برسان و در مورد کتابخانه اي که در منزل دارم چنانچه نياز نداشتي کليه آنها را به کتابخانه بسيج محل هديه نمائيد و چند سفارش ديگر : محل دفنم در قطعه شهدا مرد آباد(بي بي سکينه ) باشد و نماز بنده در مرد آباد توسط حجت السلام و المسلمين حاج آقا سعادتي امام جمعه محترم مرد آباد خوانده شود.
در خاتمه از کليه کساني که ما را مي شناسند مجددا مي خواهم که انشاالله مرا حلال کرده و ببخشند ، مخصوصا برادران عزيز بسيجي حوزه 9 مرد آباد که مدتي را در خدمتشان و در خدمت اسلام بوديم به شما سفارش دارم که جبهه ها را خالي نگذاريد و جنگ را فراموش نکنيد و راه شهدا را ادامه دهيد و ياد آنها را زنده نگه داريد.
در خاتمه از مادر مهربان و برادران و خواهران و کليه فاميلها و دوستان و آشنايان خداحافظي مي کنم . خدا نگه دار شما ، دعا به جان حضرت امام را فراموش نکنيد و همچنين دعا براي پيروزي نهائي رزمندگان عزيز که در جبهه ها مي جنگند را فراموش نکنيد. (شهيدان زنده اند الله اکبر) (بخون آغشته اند الله اکبر) والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار وصيت نامه بنده حقير و ناتوان علي گروسي - جبهه جنوب
تاريخ (64/11/6)
انتهای پیام/
شادی روح تمام شهدا صلوات