گفت و گو خودمانی "تیتر1" با مادری ۴۵ ساله؛
طب سنتی افسردگی مرا درمان کرد/ یک تکه گوشت شده بودم؛ حالا به زندگی برگشتهام
این گفتگو، به نوعی روایت زندگی خانم حسینی، مادری ۴۵ ساله است که بواسطه بدنیا آوردن ۲ فرزندش به بیماری افسردگی شدیدی مبتلا شده و راههای درمانی بسیاری را برای بهبودی سلامت خود طی نموده است تا این که سراغ طب سنتی رفته است.
به گزارش گروه سبک زندگی «تیتریک»،افسردگی یک بیماری روانی است که باعث احساس غم و ناراحتی مداوم و از دست دادن علاقه به زندگی و اطرافیان میشود، این بیماری میتواند باعث ابتلا به انواع بیماریهای جسمی و روانی شود بطوری که ممکن است فرد افسرده در انجام وظایف روزانه ناتوان بوده و حتی احساس کند، زندگی ارزش زندگی کردن ندارد. برخلاف تصور افراد، افسردگی فقط یک ضعف و ناتوانی نیست و نمیتوان آنرا به سادگی نادیده گرفت، بلکه یک بیماری مزمن مانند فشار خون است که باید برای درمان آن اقدام کرد. در عصر کنونی استفاده از داروهای شیمیایی در درمان بیماری های مختلف اعم از جسمی و روحی بسیار رایج است، اما از آنجا که استفاده از این داروها هزینه بر است و گاهی مصرف آنها مضراتی را نیز به دنبال دارد، بشر امروز به استفاده از گیاهان دارویی روی آورده است. تاثیرات شگرف و عمیق طب سنتی در درمان بسیاری از بیماری ها را نمی توان نادیده گرفت به نحوی که گاهی پزشکان متخصص نیز به تاثیرات غیر قابل انکار داروهای گیاهی اذعان دارند. آنچه در این گفت و گو می خوانید روایت زندگی خانم حسینی، مادری ۴۵ ساله است که بواسطه بدنیا آوردن ۲ فرزندش به بیماری افسردگی شدیدی مبتلا شده و راههای درمانی بسیاری را برای بهبودی سلامت خود طی نموده است.
بیماری شما چه بود و از چه زمانی به آن مبتلا شدید؟
از زمان تولد فرزند دومم یعنی از سال ۷۸ به بیماری افسردگی دچار شدم. قبل از آن هم افسردگی داشتم ولی بعد از به دنیا آمدن دومین فرزندم افسردگی ام حاد و شدید شد به طوری که دیگه نمی توانستم به کار کردن ادامه دهم.
شغل شما چه بود؟
در آن سالها در شرکتی به عنوان اپراتور کامپیوتر مشغول به کار بودم اما بدلیل مشکلاتی که بواسطه بیماری افسردگی برایم پیش آمده بود، عذرم خواسته شد و کارم را از دست دادم چرا که به دلیل بیماری دچار بی خوابی شدید شده بودم به طوری که ۳-۴ سال به هیچ وجه خواب عمیق و واقعی نداشتم، در همان زمان به پزشک مراجعه کردم که برایم قرص های آرام بخش و خواب آور تجویز کرد و با خوردن این قرص ها هر روز بی حال تر و کسل تر می شدم به گونه ای که مانند یک تکه گوشت گوشه ای می افتادم. البته از ابتدا با مصرف داروهای شیمیایی مخالف بودم و می دانستم که این داروها عوارض داشته و برای سلامتی مضرهستند اما با توجه به حاد شدن بیماری ام و اینکه راه چاره ای دیگر نداشتم، مجبور به استفاده از دارو و مراجعه مداوم به روانشناس و روانپزشک های مختلف شدم.
به چه دلیل مداوا با طب سنتی را انتخاب کردید و به سراغ طب سنتی رقتید؟
سال ۸۱-۸۰ یعنی تقریبا سه سال بعد از حاد شدن بیماری ام، مصرف مداوم داروهای شیمیایی، شرایطم را نه تنها بهتر نکرد بلکه علاوه بر افسردگی حالت روانی هم پیدا کرده بودم. همیشه فکر می کردم فرزندانم نیز بیمارند به طوری که دائما فرزندانم را پیش پزشک می بردم ، واقعا شرایط بدی بود، در طول یک ماه، یک هفته برای خودم ، یک هفته برای دخترم و یک هفته برای پسرم از پزشکان مختلف وقت می گرفتم و اگر نتیجه ای نمی گرفتم پزشکم را تغییر می دادم. در همان روزهای سخت به وسیله یکی از آشنایانم به یک پزشک طب سنتی معرفی شدم که شخصیت ایشان بسیار برایم جذاب و عجیب بود چرا که ایشان هیچ علاقه ای نداشتند که با نام پزشک خطاب شوند و آرامش خاصی که در چهره شان بود بسیار برای من آرامش بخش وامیدوار کننده بود. ایشان با قاطعیت و اطمینان خاطرشان تاثیر بسیار مثبتی روی من گذاشتند، به گونه ای که وقتی به خانه برگشتم تمام داروهای شیمیایی را دور ریختم چرا که این داروها باعث خواب آلودگی و بی حسی مداوم من می شد و قادر به اداره زندگی روزمره ام نبودم. قبل ازاین دیدار هرروز صبح ناامیدانه با این سئوال که چرا دنیا تمام نمی شود از خواب بر می خواستم به طوری که اطرافیانم دائما پرسیدند چه مشکلی داری که تا این اندازه از زندگی سیر شدی، در صورتی که زندگی خوبی داشتم و من نیز مانند دیگران درگیر روزمرگی ها بودم و مشکل خاص دیگری نداشتم. اما خدا را شکر می گویم که پس از مراجعه به طبیب ستنی، امید به زندگیم افزایش یافت و باید بگویم از همان ابتدا ایشان هیچگونه دارویی برای من تجویز نکردند و فقط به اصلاح تغذیه من پرداختند با توجه به تشخیص ایشان در خصوص مزاج سرد بنده، تنها رژیم غذایی که ایشان برایم تجویز کرد بودند را رعایت کردم و بعد از مدتی توانستم به مسیر اصلی زندگی بازگردم.
چقدر طول کشید تا به روال عادی زندگی باز گردید؟
چیزی در حدود ۷ یا ۸ سال طول کشید که به روال زندگی عادی و روزمره ام بازگردم. از سال ۸۰ تا کنون تمام مواردی که در طب سنتی توصیه شده را رعایت می کنم و در حال حاضر روال عادی زندگیم را پی گرفته ام به طوری که به کلاس زبان می روم و ۴ سال کلاس های مترجمی قرآن را طی کردم. افسردگی من به حدی حاد بود که فراموشی مطلق گرفته بودم هیچ چیز را نمی توانستم در ذهنم نگه دارم به طوری که آدرس منزلم را فراموش می کردم و آنچه در ذهنم باقی مانده بود مربوط به دوران کودکی ام بود.
از آنجا که پیش از آشنایی با طب سنتی هیچگونه اطلاعی از تاثیر تغذیه بر سلامت جسم و روح نداشتم از مواد غذایی استفاده می کردم که حتی برای من ضرر هم داشت، اما پس از مراجعه به اطبای سنتی و آگاهی از تاثیر تغذیه بر سلامت جسم و روان، کاملا نسبت به مواد غذایی که استفاده می کنم دقت دارم و این مسئله بسیار در سلامت من تاثیر گذار بوده است. پیش از مراجعه به اطبای سنتی، در سن ۳۰ سالگی با دردهای بسیار شدید استخوان مواجه شدم که در همان سن فکر می کردم که به پوکی استخوان مبتلا شده ام و باید لبنیات بیشتری مصرف کنم، با مصرف لبنیات، هر روز حالم بدتر می شد تا اینکه اطبای سنتی به من توصیه اکید کردند که به دلیل سرد بودن مزاجم نباید از لبنیات استفاده کنم.
توصیه شما به کسانی که با طب سنتی آشنایی ندارند چیست؟
از مردم می خواهم به تغذیه خودشان توجه کنند و تغذیه سالم را در برنامه غذایی خود بگنجانند و بعد از آن به نظر من هر انسانی می بایست به یک پزشک طب سنتی مراجعه و بر اساس طبعی که دارد تغذیه سالم را پیش گیرد. اینکه برخی مواد غذایی توصیه می شود که برای همه خوب است، صحیح نیست چرا که طبع افراد متفاوت است و شاید مواد غذایی توصیه شده برای یک نفر مفید باشد ولی برای شخص دیگر نه تنها مفید نباشد بلکه ضرر هم داشته باشد. به همه هم وطنانم توصیه می کنم با یک پزشک طب سنتی در ارتباط باشند و بدانند که سلامت ما کاملا با تغذیه و غذایی که استفاده می کنیم در ارتباط است.
شیرین ترین خاطره شما از طب سنتی چیست؟
به دنبال شناخت از طب سنتی از مراجعه مداوم به پزشکان مختلف و مصرف داروهای شیمیایی با عوارض گوناگون خلاص شدم که می توانم از آن به عنوان شیرین ترین خاطره یاد کنم، به طوری که از سال ۸۰ تا کنون نه خودم و نه فرزندانم به پزشک مراجعه نکرده ایم. در صورتی که پیش ازآن دائما در مسیر مطب پزشکان مختلف بودیم، حتی در این مدت اگر فرزندانم دچار سرماخوردگی شده باشند با طب سنتی و تغذیه مناسب مداوا شده اند.
تلخ ترین خاطره شما از دورانی که سپری کردید، چیست؟
تلخ ترین خاطرات مربوط به دوران افسردگی ام بود که نمی توانستم زندگیم را اداره کنم و با مصرف داروهای مختلف قادر به طی مسیر عادی زندگی نبودم.
طب سنتی را در یک جمله تعریف کنید؟
سلامت ما در گرو حرکت در راستای آموزه های طب سنتی و استفاده صحیح از نعمت های خداوند و انجام دادن آنچه که درست است، می باشد. طب سنتی باید جدی گرفته شود و باید بدانیم مشکلاتی که در بدن طی سال ها ایجاد می شود در مدت زمان کوتاه قابل درمان نیست. قطعا نمی توان انتظار داشت که با مصرف داروهای سنتی بلافاصله جواب بگیریم چرا که این شیوه علمی نیاز به طی زمان دارد و باید با صبروتحمل و بر اساس دستورات پزشکان عمل کرد.
و کلام آخر؟
و کلام اخر اینکه از تمام اطبای طب سنتی سپاسگذارم و خواستار حمایت دولت از طب سنتی و اطبای آن هستم.
بیماری شما چه بود و از چه زمانی به آن مبتلا شدید؟
از زمان تولد فرزند دومم یعنی از سال ۷۸ به بیماری افسردگی دچار شدم. قبل از آن هم افسردگی داشتم ولی بعد از به دنیا آمدن دومین فرزندم افسردگی ام حاد و شدید شد به طوری که دیگه نمی توانستم به کار کردن ادامه دهم.
شغل شما چه بود؟
در آن سالها در شرکتی به عنوان اپراتور کامپیوتر مشغول به کار بودم اما بدلیل مشکلاتی که بواسطه بیماری افسردگی برایم پیش آمده بود، عذرم خواسته شد و کارم را از دست دادم چرا که به دلیل بیماری دچار بی خوابی شدید شده بودم به طوری که ۳-۴ سال به هیچ وجه خواب عمیق و واقعی نداشتم، در همان زمان به پزشک مراجعه کردم که برایم قرص های آرام بخش و خواب آور تجویز کرد و با خوردن این قرص ها هر روز بی حال تر و کسل تر می شدم به گونه ای که مانند یک تکه گوشت گوشه ای می افتادم. البته از ابتدا با مصرف داروهای شیمیایی مخالف بودم و می دانستم که این داروها عوارض داشته و برای سلامتی مضرهستند اما با توجه به حاد شدن بیماری ام و اینکه راه چاره ای دیگر نداشتم، مجبور به استفاده از دارو و مراجعه مداوم به روانشناس و روانپزشک های مختلف شدم.
به چه دلیل مداوا با طب سنتی را انتخاب کردید و به سراغ طب سنتی رقتید؟
سال ۸۱-۸۰ یعنی تقریبا سه سال بعد از حاد شدن بیماری ام، مصرف مداوم داروهای شیمیایی، شرایطم را نه تنها بهتر نکرد بلکه علاوه بر افسردگی حالت روانی هم پیدا کرده بودم. همیشه فکر می کردم فرزندانم نیز بیمارند به طوری که دائما فرزندانم را پیش پزشک می بردم ، واقعا شرایط بدی بود، در طول یک ماه، یک هفته برای خودم ، یک هفته برای دخترم و یک هفته برای پسرم از پزشکان مختلف وقت می گرفتم و اگر نتیجه ای نمی گرفتم پزشکم را تغییر می دادم. در همان روزهای سخت به وسیله یکی از آشنایانم به یک پزشک طب سنتی معرفی شدم که شخصیت ایشان بسیار برایم جذاب و عجیب بود چرا که ایشان هیچ علاقه ای نداشتند که با نام پزشک خطاب شوند و آرامش خاصی که در چهره شان بود بسیار برای من آرامش بخش وامیدوار کننده بود. ایشان با قاطعیت و اطمینان خاطرشان تاثیر بسیار مثبتی روی من گذاشتند، به گونه ای که وقتی به خانه برگشتم تمام داروهای شیمیایی را دور ریختم چرا که این داروها باعث خواب آلودگی و بی حسی مداوم من می شد و قادر به اداره زندگی روزمره ام نبودم. قبل ازاین دیدار هرروز صبح ناامیدانه با این سئوال که چرا دنیا تمام نمی شود از خواب بر می خواستم به طوری که اطرافیانم دائما پرسیدند چه مشکلی داری که تا این اندازه از زندگی سیر شدی، در صورتی که زندگی خوبی داشتم و من نیز مانند دیگران درگیر روزمرگی ها بودم و مشکل خاص دیگری نداشتم. اما خدا را شکر می گویم که پس از مراجعه به طبیب ستنی، امید به زندگیم افزایش یافت و باید بگویم از همان ابتدا ایشان هیچگونه دارویی برای من تجویز نکردند و فقط به اصلاح تغذیه من پرداختند با توجه به تشخیص ایشان در خصوص مزاج سرد بنده، تنها رژیم غذایی که ایشان برایم تجویز کرد بودند را رعایت کردم و بعد از مدتی توانستم به مسیر اصلی زندگی بازگردم.
چقدر طول کشید تا به روال عادی زندگی باز گردید؟
چیزی در حدود ۷ یا ۸ سال طول کشید که به روال زندگی عادی و روزمره ام بازگردم. از سال ۸۰ تا کنون تمام مواردی که در طب سنتی توصیه شده را رعایت می کنم و در حال حاضر روال عادی زندگیم را پی گرفته ام به طوری که به کلاس زبان می روم و ۴ سال کلاس های مترجمی قرآن را طی کردم. افسردگی من به حدی حاد بود که فراموشی مطلق گرفته بودم هیچ چیز را نمی توانستم در ذهنم نگه دارم به طوری که آدرس منزلم را فراموش می کردم و آنچه در ذهنم باقی مانده بود مربوط به دوران کودکی ام بود.
از آنجا که پیش از آشنایی با طب سنتی هیچگونه اطلاعی از تاثیر تغذیه بر سلامت جسم و روح نداشتم از مواد غذایی استفاده می کردم که حتی برای من ضرر هم داشت، اما پس از مراجعه به اطبای سنتی و آگاهی از تاثیر تغذیه بر سلامت جسم و روان، کاملا نسبت به مواد غذایی که استفاده می کنم دقت دارم و این مسئله بسیار در سلامت من تاثیر گذار بوده است. پیش از مراجعه به اطبای سنتی، در سن ۳۰ سالگی با دردهای بسیار شدید استخوان مواجه شدم که در همان سن فکر می کردم که به پوکی استخوان مبتلا شده ام و باید لبنیات بیشتری مصرف کنم، با مصرف لبنیات، هر روز حالم بدتر می شد تا اینکه اطبای سنتی به من توصیه اکید کردند که به دلیل سرد بودن مزاجم نباید از لبنیات استفاده کنم.
توصیه شما به کسانی که با طب سنتی آشنایی ندارند چیست؟
از مردم می خواهم به تغذیه خودشان توجه کنند و تغذیه سالم را در برنامه غذایی خود بگنجانند و بعد از آن به نظر من هر انسانی می بایست به یک پزشک طب سنتی مراجعه و بر اساس طبعی که دارد تغذیه سالم را پیش گیرد. اینکه برخی مواد غذایی توصیه می شود که برای همه خوب است، صحیح نیست چرا که طبع افراد متفاوت است و شاید مواد غذایی توصیه شده برای یک نفر مفید باشد ولی برای شخص دیگر نه تنها مفید نباشد بلکه ضرر هم داشته باشد. به همه هم وطنانم توصیه می کنم با یک پزشک طب سنتی در ارتباط باشند و بدانند که سلامت ما کاملا با تغذیه و غذایی که استفاده می کنیم در ارتباط است.
شیرین ترین خاطره شما از طب سنتی چیست؟
به دنبال شناخت از طب سنتی از مراجعه مداوم به پزشکان مختلف و مصرف داروهای شیمیایی با عوارض گوناگون خلاص شدم که می توانم از آن به عنوان شیرین ترین خاطره یاد کنم، به طوری که از سال ۸۰ تا کنون نه خودم و نه فرزندانم به پزشک مراجعه نکرده ایم. در صورتی که پیش ازآن دائما در مسیر مطب پزشکان مختلف بودیم، حتی در این مدت اگر فرزندانم دچار سرماخوردگی شده باشند با طب سنتی و تغذیه مناسب مداوا شده اند.
تلخ ترین خاطره شما از دورانی که سپری کردید، چیست؟
تلخ ترین خاطرات مربوط به دوران افسردگی ام بود که نمی توانستم زندگیم را اداره کنم و با مصرف داروهای مختلف قادر به طی مسیر عادی زندگی نبودم.
طب سنتی را در یک جمله تعریف کنید؟
سلامت ما در گرو حرکت در راستای آموزه های طب سنتی و استفاده صحیح از نعمت های خداوند و انجام دادن آنچه که درست است، می باشد. طب سنتی باید جدی گرفته شود و باید بدانیم مشکلاتی که در بدن طی سال ها ایجاد می شود در مدت زمان کوتاه قابل درمان نیست. قطعا نمی توان انتظار داشت که با مصرف داروهای سنتی بلافاصله جواب بگیریم چرا که این شیوه علمی نیاز به طی زمان دارد و باید با صبروتحمل و بر اساس دستورات پزشکان عمل کرد.
و کلام آخر؟
و کلام اخر اینکه از تمام اطبای طب سنتی سپاسگذارم و خواستار حمایت دولت از طب سنتی و اطبای آن هستم.
انتهای پیام/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده