استعدادیابی را برای ارتقای توانایی افراد جامعه جدی بگیریم
گروه اجتماعی «تیتریک»، به نقل از کرج رسانه، یکی از مهم ترین روش های ارتقاء سطوح حائز اهمیت
هر کشور توجه به جایگاه اقتصادی، نظامی، حقوقی، پزشکی و برنامه ریزی آن
کشور است. اهمیت این موضوع زمانی نمود پیدا می کند که متأسفانه شاهد هستیم
در جایگاه های مختلفی و گاهی حساس ، افراد با توانایی های غیر مرتبط مشغول
به کار هستند و با گذشت زمان به صورت فاجعه باری دچار تزلزل در آن صنعت ،
موقعیت ، حوزه و … هستیم.
یکی از موثر ترین روش های شکوفایی و بهبود این سطوح توجه به امر "استعدادیابی” است. این مهم زمانی به نتیجه مطلوب می رسد که بتوانیم از ابتدای مسیر در صدد کشف استعداد کودکان باشیم. با استعدادیابی از کودکان و دانش آموزان در ابتدای دوران تحصیلی می توان دانش آموزان را با مشارکت در پروژه های مختلفی مهارت و علاقه شخص را در طیف گسترده ای از مهارت ها و موقعی های شغلی محک بزنیم.
امروزه معمولاً جانسون اوکانر را با تخصص روانسنجی و استعدادسنجی یاد میکنند در حالی که مسیر شغلی وی به این گونه آغاز نشد. اوکانر را باید از قربانیان استعدادیابی نادرست دانست. در غیر این صورت توجیهی وجود ندارد که چگونه یک فارغ التحصیل فلسفه هاروارد، در واحد مهندسی برق شرکت جنرال الکتریک مشغول میشود و در نهایت هم، شرکت پروژه استعدادیابی کارکنان را به او میسپارد!.
از چند دهه گذشته تا این روزها انتخاب رشته دانشگاهی مناسب و به دنبال آن انتخاب شغل مناسب، یکی از دغدغههای اصلی این روزهای بسیاری از ما است. دلیل این مسئله هم مشخص است. روندهای جدیدی طی سالهای گذشته در ایران و جهان شکل گرفته که قبلاً تا این حد جدی وجود نداشت:با وجود رقابت در فضای آموزشی و تخصصی، هنوز هم شاهد سرخوردگی بسیاری از دانشجویان هستیم. در دهه های گذشته، شخصی که مدرک دیپلم در دست داشت، میتوانست تا حد مطلوب و تضمین کننده ی شغل مناسب و درآمد قابل قبول برای او باشد. اما امروز نه تنها با داشتن مدرک کارشناسی ارشد و دکترا «دستیابی به لقمهای نان» را تضمین نمیکند بلکه در کنار آن می بایست از تجربه کافی، سابقه کاری و بند پ برخوردار بود. حجم بسیار زیاد فارغالتحصیلان دانشگاهی، صدور انواع مدرکها و گواهیها، عدم امکان مقایسه دقیق تخصص دانشآموختگان، غیرتخصصی بودن فضای کسب و کار و صنعت و اقتصاد در بسیاری از حوزهها، همه و همه باعث شده که کسب مدرک تحصیلی به خودی خود نتواند تضمینکنندهی موفقیت در زندگی اجتماعی و اقتصادی باشد.
به صورت غیر قابل انکار و با شدت فراوانی شاهد رقابتی شدن فضای کسب و کار و فعالیتهای اقتصادی هستیم. رقابت در بازار ها و بنگاه های معاملاتی،اقتصادی افزایش یافته و دیگربه سادگی نمی توان محصول یا خدمتی را به سادگی عرضه کرد. چندی پیش، در طیف وسیعی از حوزهها، همواره تقاضا بیشتر از عرضه بود. دوران بدقول بودن گچکار ها، بنّا ها، خیاط ها و … ، دورانی بود که مشتری بود اما کسی که به او خدماتی ارائه کند وجود نداشت یا کم بود. امروز گچکار ها، بنّا ها، خیاط ها و یا هر فروشندهی دیگری، با دهها و صدها و هزاران رقیب مواجه است که اگر لحظهای بیدقتی کند، مشتری خود را برای همیشه از دست خواهد داد. در صنایع بزرگتر هم ماجرا چندان تفاوتی ندارد.
جالب اینجاست که حتی داشتن رانتهای خاص و ارتباطات مستحکم هم، چندان از شدت رقابت کم نکرده است. امروزه تعداد کسانی که چنین ارتباطاتی دارند زیادتر از تعداد موقعیتهای شغلی موجود برای آنهاست. بنابراین، هر کس که در هر موقعیت اقتصادی یا موقعیت شغلی قرار بگیرد، زیر ذرهبین دیگر رقبا قرار میگیرد تا به بهانهی ناتوانیها یا اشتباهاتش، جایگاهش را به فرد دیگری بسپارد.
محیط اقتصادی و اجتماعی، نسبت به گذشته شاهد تغییرات بسیاری شده است. همانطور که کن رابینسون در سخنرانی خودش بیان نمود، بسیاری از ما، هیچ دیدی نسبت به شغلها و موقعیتهای شغلی و وضعیت آیندهی دنیا طی یک یا دو دههی آینده نداریم. به عبارت دیگر، نمیدانیم شغل و حرفه و تخصصی که امروز آغاز میکنیم، یک یا دو دهه بعد، چه جایگاهی خواهد داشت. یا اساساً وجود خواهد داشت یا خیر.
شاخص هایی مانند رضایت شغلی از اهمیت بسزایی برخوردار شده اند. رضایت شغلی یکی از دغدقه های بسیاری از انسان ها گشته است. در گذشته با ذکر ضرب المثلی "برو کار می کن …” فرد مخاطب با یک مصرع قانع می شد و به شغلی روی می آورد اما اکنون تاریخ مصرف آن به اتمام رسیده است در حال حاضر نوع کار مهم است محیط کار مهم است ساعات کار افزایش یافته است شب نشینی های شبانه کمرنگ شده و عملاً فرد باید رضایت شغلی بیشتری نسبت به شغل خود داشته باشد.
انتهای پیام