آغاز امامت امام زمان (عج) به روایت شاعران البرزی

سید امیر عربی

کی می شود که گوشه ی چشمی به ما کنی

داغ فراغ سینه ی ما را دوا کنی

من آن گدای کاهلم ای پادشاه حسن

آخر چه می شود که نظر بر گدا کنی

ای یار در سفر که تو غایب ز دیده  یی

کی می شود که پرده نشینی رها کنی

هر شب به حاجتی دل حافظ گشوده ام

فالم نکو شود چو تو حاجت روا کنی

آیا نمی شود که تو دستی بر آوری؟

امشب برای آمدن خود دعا کنی

بهروز قاسمی

نور ارض و آسمان، مهدی تویی

شمس تابان جهان، مهدی تویی

حلقه ی امکان دنیای وجود

لنگر چرخ زمان، مهدی تویی

بر سرت تاج امامت چون نشست

تیغ چشم دشمنان، مهدی تویی

حجت حق در زمینی تا  ابد

غایب از چشم جهان، مهدی تویی

ذوالفقار حیدری در دست تو

افسر حیدر نشان، مهدی تویی

ای که تو ذریّه ی ناب بتول

اسوه پیغمبران، مهدی تویی

جان  زهرایی عزیز  فاطمه

صاحب کون و مکان، مهدی تویی

بر جبینت  مهر پاک مصطفی

نور هر چه کهکشان، مهدی تویی

چون  تویی خون خدا را منتقم

عشق عاشورائیان، مهدی تویی

حکم اثبات غرور  شیعه ای

افتخار  شیعیان، مهدی تویی

ای تو نور دیده ی مستضعفان

چشم بیدار زمان، مهدی تویی

یوسف گمگشته ای بازا  دگر

انتظار عاشقان، مهدی تویی

مرهم شیرین درد هر دلی

این(رها) را روح و جان، مهدی تویی

داوود کوچکی

افتاده به چشمان شب احساس رهایی
پرهای زمین وا شده خورشید کجایی

هی دور خودش یکسره دنبال تو گشته
در گردش منظومه شمسی که بیایی

مجذوب تو شد ماه که افتاد به دریا
از بسکه پر از جاذبه چشم خدایی

در فلسفه سال چه تعبیر قشنگی ست
پنجاه و دو آدینه و یاران نهایی

دست همه مردم این شهر بریدست
هرجا بروی یوسف انگشت نمایی

برگرد که یعقوب تو چشمان بقیع اند
باید گره کور زمین را بگشایی

سید امیر عربی

شکر خدا که با غمتان می شویم پیر

آقا به جان مادرت این غصه را نگیر

شاه دو عالم اند اسیران کویتان

چون بوده ام گدای تو نامم شده امیر

تا زنده است آه پی آه می کشد

صیدی که از کمان نگاهت نخورده تیر

زیباترین بهانه ی شعر و غزل بیا

ای آخرین پیاله ی ناب خم غدیر

با اذن چشمت آمده یعفوا عن الکثیر

 تفسیر آیه ی قد جائکم بشیر

من کیستم به دام تو افتم به عشقتان

عیسی و نوح و یوسف و آدم همه اسیر

(خلوت)نشین خانه ی دلهای بیقرار

هستم کمین گدای تو دست مرا بگیر

انتهای پیام/