کارآفرینی که پس از ترک اعتیاد موجب اشتغال 25 بهبود یافته شد/ امیر عبدی: 700 میلیون تومان سرمایه در گردش دارم/ پوشاک تولیدی دهکده رهایی با برند ترک رقابت می کند
به گزارش گروه استانی تیتریک، یکی از شگردهای زندگی این است که به بهانه ای ورق به یکباره بازگشته و ساز دیگری کوک می کند، بهانه ای به نام خانواده که به واسطه آن کوه غرور یک مرد از زیر خاکستر اعتیاد سر بیرون کشیده و با تصمیمی جدی برای زندگی دوباره تقلا کند.
حسن عبدی متولد 2 آبان 1341 تهران، مرد موفق و کارآفرین امروز که تک تک پله های موفقیت را نه به واسطه پشتوانه و دارایی، بلکه به پشتوانه گام های استواری که بعد از رهایی از اعتیاد پیموده است، به مناسبت 11 اردیبهشت، روز جهانی کار میهمان گفتگو شبکه خبری تحلیلی تیتریک شد تا در به واسطه گذشت سالها از پاکی اش، از روزهای سیاه و سپید زندگی اش بگوید. قصه شیرین و پرفراز و نشیب زندگی او را از زبان خودش بخوانید.
امیر عبدی: 20 سال مصرف کننده مواد مخدر بودم و 15 سال اخیر با کنار گذاشتن مواد مخدر به جامعه خدمت می کنم. مدرک سیکل دارم، برخی می گویند دوست ناباب اما من این را قبول ندارم، من در یک خانواده پر جمعیت متولد شدم، در جنوبی ترین شهر تهران زندگی می کردیم، پدر مرتب بالای سر ما نبود و مادرمان نیز اگر بود می توانست نقش مادر را صرفا برای ما بازی کند.
همین که جذب محبت خارج از چارچوب خانواده شدم، هر چیزی
که به ما پیشنهاد می شد دست رد به سینه آن نمی زدم و انجام می دادم، پدرم شغل آزاد
داشت و آسیب رفاهی منجر به وقوع تبعات ناشی از آن برای من شد. روز اول استفاده از
مواد مخدر تصور می کردم بزرگ تر از من شخصی روی کره زمین نیست اما زمانی که به
اجبار مصرف رسیدم متوجه شدم کوچکتر از من کسی روی کره زمین نیست.
همزمان با اعتیاد کار می کردم، زمان مصرفم چندین کارگر به واسطه شغل تاسیسات داشتم، زمانی که واقعا مصرف مواد مخدر پاسخگوی من نبود تصمیم گرفتم مصرفم را کنار بگذارم چرا که 17 سالگی معتاد شدم اما پس از اینکه مصمم به ترک اعتیاد شدم به کلمه من بیمارم برخوردم و مراکز ترک به من اعلام کردند شما معتاد نیستید بلکه بیمارید.
پس از آشنایی با عبارت بیمار معتاد نیست در مرکز
ترک اعتیاد در پاسخ به اینکه 4 فرزند دارم مرا متوجه راه اشتباهی که رفته بودم
کردند مبنی بر اینکه اعتیاد را به فرزندانم انتقال دادم که البته دو فرزندم نیز
مصرف کننده بودند. من در سن 40 سالگی تصمیم به ترک کردم، چرا که با شنیدن انتقال بیماری
به پسرهایم به عمق فاجعه پی بردم.
پس از رهایی از دام اعتیاد با خودم عهد کردم که به هم نوعانم کمک کنم، پس از 2 سال پاکی مرکز اقامتی را تاسیس کردم و شیوه ترک در مرکز ما به گونه ای است که تمایلی بیمار پذیرش می کنم، غالب جوانانی که از راه تاریک اعتیاد بازگشته بودند مشکل خود را بیکاری می دانستند لذا با کمک بهزیستی و ... از سال 92 زمان مدیریت آقای مکاریان مدیر کل وقت بهزیستی البرز استارت کار زده شد و خانم بهرامی و آقای بیات نژاد نیز به نوبه خود از بهبود یافته ها حمایت لازم را داشتند و دست ما را گرفتند.
تا امروز 30 بهبود یافته خانم و آقا بیمه تامین
اجتماعی شده اند، در حال حاضر 25 خانم و آقا در مرکز رهایی مشغول به کار هستند،
افراد متقاضی برای حضور در اینجا باید 6 ماه پاک باشند و بعد از آن به بخش اشتغال
منتقل می شوند که اگر حرفه ای باشند از همان روز اول حق و حقوق خود را دریافت می
کنند و بعد از سه ماه بیمه تامین اجتماعی می شوند و نیروهای آماتور آموزش می بینند.
مصرف کننده های مواد مخدر نباید ناامید شوند چرا که
من نیز تصور رسیدن به جایگاه کنونی را نداشتم اما برای بهبودی ام هدف گذاری کردم و
حاشیه ها را کنار گذاشتم، با تلاش، کوشش و پشتکار همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت و
هستند جوانان بهبود یافته ای که امروز وکیل شده اند، برخی از معتادین نابغه هستند
اما باید هوش آنها در راه مثبت مورد استفاده واقع شود.
ایجاد پایگاه و استفاده از استعدادهای معتادینی که امید به بازگشت آنهاست می تواند نقش بسزایی در کاهش آسیب های اجتماعی داشته باشد، چرا که مصرف مواد مخدر همانند بمب اتم است، ابتدا خانواده و سپس جامعه را نابود می کند و البته امروز دولت به بهبود یافته ها 20 میلیون تومان تسهیلات ارائه می دهد تا اشتغال زایی کنند که این مهم می تواند فرصتی بهینه برای این قشر باشد.
شیرین ترین روزهای زندگی من در 15 سال قطع مصرف
بود، تلخی کشیدم اما لذت داشت چرا که به این نتیجه رسیدم پس از هر سربالایی سرازیری
وجود دارد و یکنواختی زندگی انسان را از مسیر خارج می کند.
تلخ ترین خاطره من از زندگی به آخرین روزهای مصرفم باز می گردد که همزمان با مصرف به حال خودم گریه می کردم، چرا که جوانی و بهترین لحظات زندگی ام را از دست دادم تا تجربه امروز را به دست آورم.
4 فرزند دارم، دخترم دانشجوی رشته شیمی، پسرم دانشجوی رشته تربیت بدنی و فرزند دیگرم بهبود یافته بوده و با خودم کار می کند و پسر دیگرم دانشجوی رشته پزشکی در خارج از کشور است.
من هیچگاه زمان بهبودی ام ناشکری نکردم چرا که در
حال حاضر مشکل اقتصادی گریبانیگر همه بوده و مشکل من نیست، راضی ام چون روی خاک
هستم و نفس می کشم، سلامتی و تحصیل فرزندانم مرا خوشحال می کند.
شعار من در تولید پوشاک داخلی" جنس خوب، قیمت خوب، اخلاق خوب" است و خوشحالم که پوشاک ما به جای برند ترک در حال عرضه بوده و با آنها رقابت می کند. محصولات ما به فردیس، تهران، کرج، کرمانشاه، شمال و ... با برند دهکده سبز ارسال می شود.
مهمترین آرزوی من پاکی بود که به آن رسیدم، دوست
داشتم در 20 سالگی عازم خانه خدا شوم اما امروز خدمت در راستای رهایی از دام اعتیاد
را عموم همان عزیمت به خانه خدا می دانند، آرزو دارم در استان البرز یک کارآفرین
نمونه شوم که همدردهای من بدانند می توان پس از درمان شاغل شد.
با همراهی بهزیستی و ... سرمایه اولیه فراهم شد و فعالیت را شروع کردیم و امروز 700 میلیون تومان سرمایه در گردش داریم و تولیدات ما پیراهن مردانه، اسپرت و فرنگی است و مشکلات مالی امروز گریبانیگر تولیدات داخلی است چرا که بهای کار ما، چک و سند است.
سال 93 کارآفرین نمونه استان البرز شدم، مدرک مددکاری اجتماعی را با گذراندن دوره دانشگاهی کسب کردم و شورای مواد مخدر به واسطه فعالیتم از من تقدیر کرد.
من تاوان گذشته تلخم را داده ام که امروز به این سطح از کارآفرینی رسیده ام، دوستان من که مصرف کننده مواد مخدر بودند زیر خاک هستند، من یک نفر زنده ماندم و به واسطه آن هر روز صبح از خدا تشکر کرده و سجده می کنم، گذشته خراب من را همه می دانند و لزومی ندارد آن را پنهان کنم.
امیر عبدی یکی از صدها شهروندی است که از سال های
نوجوانی گرفتار اعتیاد شد اما با بزرگترین تصمیم زندگی اش به زندگی سالم بازگشت و
امروز توانسته است به عنوان یک کارآفرین در عرصه تولید داخلی قد علم کند، بدون شک
حمایت از این قشر و اعطای فرصت به آنها می تواند آسیب های اجتماعی را به حداقل
برساند و بخشی از جامعه نومید را امیدوار کند.
انتهای پیام/