استعدادی که از شب نشینی های زمستانی شکوفا شد/ درمان حال ناخوش کتاب خوانی باید از خود ما شروع شود
به دلیل رشته ادبیات و مطالعاتی که در دوره دبیرستان در این زمینه داشتم، گاهی دست به قلم می شدم و چیزهایی می نوشتم، مثلا شعر یا داستان که بیشتر سیاه مشق های یک نوجوان به اصطلاح رمانتیک بود.
اینها مسیر نویسنده ای است که اکنون در البرز ساکن، به شغل دبیری مشغول و جز نوشتن که به گفته خودش با عشق همراه است به موسیقی، نقاشی، فیلم و فوتبال ... علاقه و در هرکدام دستی دارد.
«بهرام
معصومی» نویسنده 45ساله ای که در رشته کارشناسی علوم سیاسی در دانشگاه آزاد کرج
تحصیل کرده می افزاید: علاقه به نوشتن پس از ورود به دانشگاه رفته رفته در من شکل
گرفت، البته دوستی با یکی از هم کلاسی ها این علاقه را در من قوت بخشید و به نوعی
بارور کرد، دوستی ای که از سال 71 تا کنون ادامه دارد.
نوشتن 500 مقاله تخصصی و پژوهشی
معصومی می گوید: پس از پایان دوره کارشناسی در دانشگاه، از سال 79 تا 83 در «دانشنامه ی ادب فارسی» به سرپرستی استاد حسن انوشه با سمت مؤلف مشغول به کار شدم و کار جدی ام در این زمینه آغاز شد. این دوره از کار به لحاظ آموختن برایم بسیار پربار بود. در این مدت بیش از500 مقاله تخصصی پژوهشی در حوزه های تاریخ و ادبیات ایران
در مجلدات « ادب فارسی در آسیای میانه» جلد اول، « ادب فارسی در قفقاز» جلد پنجم، و « ادب فارسی در آناتولی و بالکان» جلد ششم را نوشتم. سپس از سال 83 تا 87 با سمت ویراستار و مؤلف با «دانشنامه دانش گستر» که دایره المعارفی عمومی است و در 18جلد منتشر شده، همکاری داشتم و بیش از هزار مقاله دایره المعارفی در حوزه های ادبیات، تاریخ و آثار مکتوب ادبی و فلسفی جهان تألیف کردم. پس از آن نیز تا سال90 در انتشارات کارا پیام، ویراستار و مشاور نشر بودم.
نوشتن با روح و روان سروکار دارد
وی با اشاره به اینکه نوشتن امری ذاتی و درونی است می گوید: حتی اگر عاملی بیرونی محرک نوشتن باشد در نهایت امری درونیست، بنابراین تأثیرات آن هم درونی است و با روح و روان آدم سر وکار دارد. بدون شک خلق اثر در هر حوزه ای می تواند بهترین اتفاق را در روان آفریننده ایجاد کند که البته چندان توصیف شدنی نیست و فقط باید با تجربه درکش کرد.
معصومی
با بیان این که خانواده همواره نقشی اساسی در مسیر هر کسی ایفا می کند می گوید: گرچه
کسی که کارش نوشتن است در هر شرایطی می نویسد، اما همراهی و حمایت از سوی خانواده،
به ویژه همسر، می تواند مسیر را هموارتر کند.
در نویسندگی دنبال نام و نشان رفتن اشتباه است
این نویسنده می گوید: در این زمانه آنچه بر سر راهِ نوشتن قرار دارد موانع و مشکلات است و بس. بر کسی پوشیده نیست که در مملکت ما کار فرهنگی کردن، کار گل است و گفتن از سختی ها و مرارت ها جز این که جوانان علاقه مند به ادبیات را مأیوس کند، راه به جایی نمی برد. کما اینکه به نظرم نوشتن در واقع کاری شاق است و شاید سخت ترین کاری که بشود کرد، دست کم برای من چنین است! فقط به این نکته اکتفا می کنم که پیمودن این راه، عشق می خواهد و بس. و باید بی تعارف بگویم هر کس که در این وادی در پیِ نام و نان است، راه را اشتباه آمده است.
وی در مورد شغلش می گوید: شغل و کار برای گذران زندگی است، و چون نتوانسته ام تنها با نوشتن روزگار بگذرانم، در کنار کارهایی چون ویراستاری و مقاله نویسی، در بیست سال اخیر شغل های موقتی بسیاری داشته ام که آخرین آن ها معلمی است.
هرچیزی می تواند برای نوشتن الهام بخش باشد
این نویسنده با بیان اینکه برای نوشتن هر چیزی می تواند الهام بخش باشد می گوید: یک داستان نویس، شاعر، نقاش یا موسیقی دان از هر پدیده اجتماعی، سیاسی، انسانی، طبیعی و زندگی و تجربه های خود برای خلق اثرش انگیزه می گیرد.
متاسفانه
در کشور ما نویسندگی و در کل کار فرهنگی کردن چیزی ست در حد تنقلات! نه تنها هیچ گونه
حمایتی از اهالی فرهنگ نمی شود، بلکه اهل فرهنگ را چون طفیلی می نگرند! این نگرش
از بالا یعنی از ساختار دولت شروع می شود و به اجتماع و خانواده رسوخ می کند.
کتب و آثار معصومی
ترانه های عامه فارسی، از مجموعه «از ایران چه می دانم؟»- بیرق عاشقی- سفید چه رنگی است؟- ترجمه آموزه های روزانه- مرگ شاعر در حرکت آهسته- به میخ به دیوار بکوب- ترجمه گزیده شعرهای مایا آنجلو- مجموعه شعر مرگ در صفحه ای سفید- ترجمه گزیده ای از اشعار غنایی ادنا سنت ویسنت میلی با نام رنسانس و شعرهای دیگر و همچنین آثار شناسی توصیفی احمد شاملو با همکاری مانی پارسا و لیلا سلگی زیرنظر آیدا شاملو، که اثری است تحقیقی و مرجع در معرفی و شناخت آثار شاملو از عناوین کتاب هایی است که معصومه نوسته و یا ترجمه کرده است.
درمان حال ناخوش کتاب خوانی باید از خود ما شروع شود
معصومی با بیان اینکه کتاب و کتابخوانی در کشور ما اصلا حال خوشی ندارد می گوید: سالهاست با شعار فرهنگ سازی در زمینه کتاب خوانی به جنگ این معضل رفته ایم، اما نتیجه چه شد؟ هیچ! روزبه روز وضع نشر کتاب و کتابخوانی بدتر و بدتر می شود. مگر نه اینکه همه از بالا تا پایین می گویند کتاب خواندن خوب است، پس چرا تیراژ کتاب هزار نسخه است؟ تازه اگر بخت یار باشی و این هزار نسخه به فروش برسد! آیا برای کشوری با هشتاد میلیون جمعیت، تیراژ هزار یا دوهزار نسخه اسفبار نیست؟
معصومی تاکید می کند: هر شخص باید از خودش شروع کند و کتابخوانی را در برنامه روزانه اش بگنجاند. نباید مشکل را به دولت و مسائل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی حواله دهیم. شاید این عوامل مؤثر باشند اما به هیچ وجه تعیین کننده نیستند. باید کتاب خواندن را در خود نهادینه کرد و اگر چنین کنیم چندین سال بعد خواهیم دید که در جامعه ای کتابخوان زندگی می کنیم و تغییرات خوبی در زمینه فرهنگ خواهیم داشت.
وی
می افزاید: نمی شود خودمان کتابخوان نباشیم و به فرزندمان بگوییم کتاب بخواند،
کتاب خواندن خیلی خوب است! با حرف نمی توان در این راه موفق شد تا بچه های ما به چشم
نبینند که پدر یا مادر کتاب می خوانند به طرف کتاب کشیده نمی شوند.
انتهای پیام/
خدیجه ستارزاده- تیتریک