سیری در زندگی و آثار ادوارد مانه نقاش مشهور فرانسوی + عکس
گروه فرهنگی "تیتریک"؛نقاش مشهور فرانسوى در ۲۳ ژانویه سال ۱۸۳۲ در پاریس و در خانواده اى
تحصیلكرده به دنیا آمد. پدرش آگوست ادوارد مونه از مقامات رسمى وزارت
دادگسترى فرانسه بود و مادرش یوجین دزیره مونه اهل مطالعه بود و دستى در
نویسندگى داشت. پدر ادوارد بسیار علاقه داشت فرزندش راه او را ادامه دهد و
در رشته حقوق تحصیل كند و براى همین وقتى فرزندش از آرزوى خود گفت اینكه
چقدر دوست دارد نقاش شود، به شدت با او مخالفت كرد. به مدرسه نظامى رفت و
در ۱۶ سالگى با نیروى دریایى به ریودوژانیرو رفت.
ادوارد مانه نقاش فرانسوی
پس
از بازگشت نتوانست در امتحان ورودى آكادمى نظامى قبول شود و از راه یابى
به دانشگاه بازماند. در جنگ سرسخت با پدر بالاخره سر از استودیو نقاشى
«توماس كوتور» درآورد و به رغم تنش هاى فكرى با استاد خود تا سال ۱۸۵۰ در
همان استودیو ماند. در طول همین زمان كه در آتلیه استاد كوتور بود، سفر هاى
زیادى به خارج از فرانسه داشت و از روى كار بسیارى از آثار معروف كپى
بردارى كرد.
مانه به سنت نقاشی فرانسوی بی اعتنا بود وتقابل
معروف دلاکروابااینگرس ،همچنین تحریکات کوریه برایش اهمیتی نداشت
کوربه حتی امروز هم برای اهل نقاشی در میان مدرن ها دانست یا
آخرین نقاش کلاسیک به هر حال مانه نزدولاسکولز توانست راه حل
هایی را که او را عمیقاً به سوی بیان تصویری جهان بینی و نگاه
بودلری اش از زندگی مدن هدایت می کرد پیدا کند.
اثر ادوارد مانه
گفته
می شود که مانه گاهی بانوعی طنزآمیز از روی کارهای ولاسکوئز تقلید
می کرد با این حال همه کارشناسان هنری اتفاق نظر دارند که درعرصه
هنر نتیجه کار است که اهمیت دارد . مانه نیز توانست به نبوغ خودش
به یک نقاش کامل درعصر خودش تبدیل شود و البته در این مسیر تقلیدی
آگاهانه از هنر ولاسکوئزآگاهانه از هنر ولا سکوئز علم سحر انگیزش در
استفاده از رنگ ها ، به ویژه در استفاده از رنگ های مشکی و
خاکستری ،داشته است بزرگترین و معروف ترین کارهای مانه مدیون
ولاسکوئز هستند.
درآنها چیزی از هنر نقاشی ولاسکوئز دیده می
شود مسلم است که مانه ولاسکوئزرا کپی نمی کند بلکه این روح نقاشی
ولا سکوئز است که درزمانی و قالبی دیگر متجلی میشود مثلاً او با
الهام از «سرباز مرده »(اثر ایتالیایی قرن هفدهم که تا قرن نوزدهم
تصور می شد متعلق به ولا سکوئز است) تابلوی «گاو بازمرده»(۶۵-۱۸۶۴)
را نقاشی می کند که به نظر برخی ازکارشناسان این هنر بعد از سفر
مانه درسال ۱۸۶۵ به اسپانیا رتوش شده است وقتی دو تابلو را مقایسه
می کنیم متوجه می شویم که هنرمند فرانسوی مطمئناً تحت تاثیر رنگ
های سیا استفاده شده در تابلوی «سربازمرده» قرار داشته است . «موزه
یسین پیر» که امروز الماس درخشان وبی همتای «نشنال گالری» در
واشنگتن است نیز گوشه چشمی به «نوشندگان » ولاسکوئز دارد. سحر رنگ
سیا درتابلوهای ولاسکوئز را درتقریباتمام اثرهای عالی مانه
مشاهدهمیکنیم.
نقاشی اثر ادوارد مانه
یکی
از جاه طلبانه ترین تابلوه ای او به لحاظ فرم و محتوی ،یعنی
«اعدام ماکسیمیلیان » مهم از اثر معرف «ترس دمایو » از گویا« Goya
»است مانه ازیک خبر سیاسی – تراژیک که نماد شکست سیاست خارجی
ناپلئون سوم است و اعدام ماکسیمیلیانبا الهام گرفته ازگویا ، یکی
از کار آمدترین تابلوهای نقاشی تاریخ رامی آفریند . مانه
همچنین می تواند به عنوان خالق «المپیا» مثل گویا در تابلوی
«دختران جوان» نگاهش را به یک حیوان اهلی موجود در کادر بدوزد و با
چند حرکت مضاعف قلم نقاشی ، سگ کوچک روستا را به یک شاهکار تبدیل
نماید. این تابلو اعتراض شدید مردم را به دنبال داشت. منتقدین «مانه» را به
نمایش «بی عفتی» محكوم كردند.
«اعدام ماکسیمیلیان » اثر ادوارد مانه
«ادوارد
مانه» از سردمداران مكتب «امپرسیونیسم» است و نقاشی های او درواقع ادامه
سبك نقاشی «گوستاو كوربه» به حساب می آید. «ادوارد مانه»، نقاش جوان، ابتدا
به شیوه نقاشی «كوربه» علاقه مند شد، اما به مرور شیوه دیگری را در پیش
گرفت. مانه دنباله ی كار كوربه نقاش شهیر سبك رئالیسم را به صورت
تازه ای ادامه داد.طرز فكر مانه و كوربه متفاوت بود و از نظر اخلاق نیز با
هم تفاوت داشتند.كوربه به موضوعات عامیانه و توده مردم توجه میكرد و كلا
تما یلات چپ داشت. ولی مانه یك بوژوا بود و موضوعاتش را موافق سنخ فكر بوژوا انتخاب می نمود. برای
او اهمیتی نداشت اگر مثلا زن عریانی را در میان جمع مردان نقاشی میكرد.
باید گفت مانه خود را ازقید موضوعات اخلاقی و اینكه مراعات اخلاق را در هنر
بكند بركنار كرد.
در این دوران از تاریخ هنر از میان
برداشتن قیود اخلاقی اقدامی بود كه هر نوخواهی برای آن می كوشید،و مانه نیز
یكی از آنان بود و سخت هم مورد اعتراض قرار گرفت.مانه دریافت كه شكل ها را
با ایجاد اختلاف رنگ،بهتر ار تفاوت بین سایه روشن ها آشكار ساخت. تابلوی
قایق نشینان تحولی دیگری در روش وی محسوب می شود و بعدها توسط بسیاری از
نقاشان به كار گرفته شد. وی در این تابلو صحنه ای غرق در نور آفتاب را به
نمایش می گذارد كه حتی در سایه نیز جلوه ای از نور و درخشندگی به نمایش در
آمده است.
«خانم متصدی بار» اثر ادوارد مانه
مونه
در سال ۱۸۵۹ نخستین اثر كانسپچوال خود را ارائه داد كه به رغم نقاط قوت از
سوى منتقدان آثار هنرى رد شد. اما مونه مایوس نشد و در ۱۸۶۱ «خواننده
اسپانیایى» را به نمایشگاه ارائه داد كه نه تنها موفق شد در نمایشگاه به
نمایش درآید كه جایزه افتخارى مركز سالون را به دست آورد. این موفقیت بزرگ
را مى توان تنها افتخارى است كه در سال هاى متمادى و آتى نصیب مونه شد. در
سال ۱۸۶۳ مونه با یك نقاش هلندى به نام «سوزان لنهوف» ازدواج كرد.
در
همان سال مونه یكسرى كار كشید كه در میان آنها «موسیقى» و «كارت هاى
تویلرى» هر چند پذیرفته شد اما مخاصمه هاى زیادى با خود همراه داشت. ضمن
اینكه در سال ۱۸۶۳ یكى دیگر از كار هاى او در نمایشگاه سالون كه خود او دو
سال پیشتر جایزه افتخارى آن را برده بود پذیرفته نشد و برجاى آن، اثر او سر
از سالن برگشتى ها درآورد كه امپراتور فرانسه تحت فشار نقاشانى كه كار هاى
آنها از گالرى ها برگشت مى خورد، افتتاح كرده بود.
تابلوی نقاشی اثر ادوارد مانه
كار
مونه كه در این نمایشگاه به نمایش درآمد، اثرى درخور ولى نقد هایى كه به
او شد بسیار ناامیدكننده بود.در سال ۱۸۶۵ كار مونه به نام «المپیا» خشم
صاحبان گالرى سالون را برانگیخت و خاصیت كینه جویى مونه از همان زمان در
پاریس منتشر شد. او كه از نقد ها و حمله ها خسته شده بود، راهى اسپانیا شد و
كار هاى او مورد قبول نقاش اسپانیایى «دیه گو ولازكوئز» قرار گرفت كه مونه
او را «نقاش نقاشان» مى نامید.در فرانسه مونه دو دوست نزدیك و وفادار
داشت. یكى از آنها شارل بودلر شاعر بود كه در ۱۸۶۲ قطعه شعرى براى یكى از
تابلو هاى مونه سرود و منتقدان این دو را در ردیف هم قرار داده و «انتقام
جویان» خواندند.
همچنین دوست دیگر مونه «امیل زولا» بود كه در ۱۸۶۶ و
در حالى كه گالرى سالون بار دیگر كار هاى مونه را رد كرده بود مجموعه
مقالاتى نوشت و به چاپ رساند و از كار هاى او ستایش كرد. در ۱۸۶۷ زولا
مجموعه مقالات خود را به صورت كتاب به چاپ رساند و در آن اعلام كرد كه جاى
واقعى كار هاى مونه موزه لوور است و این كتاب را با طرح چهره مونه روى جلد
كتاب،به چاپ رساند. در ۱۸۶۸ مونه به هزینه خود ۱۵۰ اثر خود را در نمایشگاه
هنر هاى معاصر و در كنار دیگر نقاشانى كه به سبك او كار مى كردند به اجرا
درآورد چرا كه معتقد بود این طورى كار هاى او بهتر درك و فهمیده مى شوند.هر
چند مونه معتقد بود كه هنرمند باید در زمان خودش زندگى كند و از دید خود
نقدى به زمان حال داشته باشد،
با این حال دو اثر مذهبى خلق كرد كه
شاهكار به حساب مى آیند.«مسیح مرده و فرشتگان» و «تمسخر سربازان به مسیح»
نام این دو اثر است كه در ۱۸۶۴ و ۱۸۶۵ به نمایش درآمد و به جاى تحسین، مورد
تمسخر و استهزا قرار گرفتند. تنها كسى كه از كار هاى او دفاع كرد زولا بود
كه در آن زمان مشغول جا انداختن سبك رئالیسم بود و از این رو كار هاى مونه
را خوب درك مى كرد.
تابلوی «امیل زولا»
تابلوی
«امیل زولا» اثر مانه پرتره ای کاملامعروف ازین نقاش بزر گ
فرانسوی است که درکتب تاریخی و دایرةالمعارفی متعدد و به ویژه
درکتاب های تاریخ ادبیات فرانسه ،بسیار آمده است به نظر میرسد
این تابلو نیز درسال ۱۸۶۸ با الهام از پرتره «دن دیه گودی آسدو»
رمان نویش مشهور و پر فروش اسپانیول که به دست توانای ولاسکوئز
کشیده شده پابه عرصه هنر گذاشته است کنتراست بین رنگ سفید کتاب
پیش روی زولا و کت و زمینه سیاهرنگ ، به نوعی در اثر ولاسکوئز دیده
می شود.
تابلوی «امیل زولا» اثر ادوارد مانه
.هر چند در دهه ۱۸۶۰ تصور بر این بود كه مونه تاثیر زیادى بر جریان فكرى نقاشان امپرسیونیست گذاشته اما به تدریج معلوم شد كه خود او بیشتر از این جریان متاثر بوده است. به تدریج پالت رنگى او رقیق تر شد و خط ها حالت حمله و استحكام كمترى داشتند و بسیار به كار هاى «كلود مونه» نزدیك شد. ضمن اینكه با حفظ حشر و نشر خود با هنرمندان امپرسیونیست، هیچ وقت در نمایشگاه هاى گروهى آنها شركت نكرد.در سال ۱۸۸۱ بالاخره مونه جایزه و نشان ویژه «لژیون دونور» را در حالى دریافت كرد كه به شدت بیمار بود. مداوا در بیمارستان «بلوو» جواب نداد و كار با رنگ روغن برایش سخت شد و از این رو كار با گچ پاستل را آغاز كرد. در بهار ۱۸۸۳ پاى چپ او را قطع كردند اما به كار خود ادامه داد و در آوریل همان سال در پاریس درگذشت.