رواج فرهنگ صحیح نقد تنش ها را کم و راه بالندگی هنر اصیل را باز می کند/ هنرمندان انقلابی براي بنگاه های سیاسی فيلم نمی سازند
بفرض که توانستیم با یک جمعی هنرانقلابی و دینی درست کنیم و آثار مذهبی بسازیم و یک جریان هنرمتعهد راه بیاندازیم؛خب! چه کسی باید این جریانات را مطرح کند تا مردم و جوان ها متوجه شوند؟؟
که البته ما هنرمند انقلابی و هنر اسلامی هم داریم وجریانات هنرانقلابی هم بدون حمایت راه اندازی کرده ایم، اگر بخواهیم به صورت گسترده به موضوع فرهنگی هنری بپردازیم باید نگاه فرهنگی به کار ها داشته باشیم.
برخی عوامل و افراد مختلفی که حضور دارند و در حال ایفای نقش در مسئولیت های فرهنگی هستند که اکثراً در جای خود قرار نگرفته اند.
که البته همین درجای خود قرار نگرفتن باعث می شود که فرهنگ وهنر شهرمان محلی برای جولانگاه افرادی درهفته ی هنرانقلاب و مراسمات مختلف شود یاحتی مورد تقدیرهم قرار بیرند، وقتی از آنها دعوت می شود که در بزنگاه های انقلاب مثل۹دی یا۲۲بهمن و...حضور پیدا کنند؛اثری ازحضور آنها نمی بینیم و گاها استدلالاتی هم دارند که همسو با انقلاب نیست.
ولی در مقابل هم،همیشه هنرمندان انقلابی واقعی حضور دارند که در بزنگاه ها هم حاضر هستند و وقتی صحبت از حمایت از این هنرمندان ارزشی می شود، شاهد نوع حمایت معکوس از آنها هستیم.
البته نباید نادیده گرفت که برخی سازمانها مانند سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری ،فرهنگ وارشاداسلامی استان و...قدمهای موثری در راه فرهنگ وهنر برداشته اند.
ما اسطوره های انقلابی درکشور وحتی استان داریم که تلاشی در ادامه دادن مسیر هنر متعهدانه ی آنها انجام ندادیم مثل همین آوینی ها، سلحشورِها، بحرانی ها،علی اکبری ها و شمقدری ها که در فرهنگ وهنر این کشور؛ نام نيک از خود بر جای گذاشتند چراکه براي هدفي متعالي همت گماشتند و براي مردم جهان نه برای بنگاه های سیاسی فيلم می ساختند.
ازجمله مستندها؛ نمايشنامه و فيلمنامه های مختلف همچون روایت فتح، بوی نان روستا، شهری درآسمان و آثارقرآنی مثل ایوب پیامبر؛ اصحاب کهف ویوسف پیامبر.
اینها آزاده بودند و آزاد انديشيدند که این محصول تخيلات روشنفکرانه و توهمات هنرورانه نبود، و این افراد درگرمي بازار تاريک نمايي سينماي انقلاب، شمعها افروختند.
در هياهوي انگ ها،انگيزه شان راتغيير نداد و درمعرکه گيريهاي فصلي،راه خود راگم نکردند. آثارشان از آن جنس هایی بود که برتر از چندين منبر بود.صلابت صدايشان و روح پاک دميده در کارهایشان همه از آرامشی حکايت داشته که از درون آرامش؛ جوشش داشت براي همين گفته اند از کوزه همان برون تراود که در اوست.
بزرگان گفته اند که: هنرمندان،سربازان عرصه فرهنگ هستند وباید همچون«رزمندگان شجاع،مبتکر و مصمم دفاع مقدس»،به وظیفه سنگین خوددر عرصه فرهنگ عمل کنند.
ولی همین لازمه اش چیست؟ عدم حمایت؟
امروزه باید در این شهر یک نگاه فراگیر وجامع را دنبال کنیم،نگاهی که به تعبیر شهید مطهری به دنبال پرورش کاریکاتوری افراد نباشد.ما در این نگاه باید همه ی ابعاد افراد بویژه هنرمندان را ازجنبه های سیاسی ، اخلاقی ، بصیرتی تا جنبه های فرهنگی ، معنوی و همچنین جنبه های دینی مد نظر قرار دهیم.
چقدر تلاش کردیم آسیب های اخلاقی، طلاق ، مادی ومعنوی هنرمندان را برطرف کنیم؟ نکردیم چون از گوش دادن به حرفهای هنرمندان انقلابی ودلسوز خسته ایم ونگاه وکلام انتقادی آنها را مغرضانه و نه دلسوزانه می بینیم.
"وحق الناصح ان تلین له جناحک وتصفى الیه بسمعک فأن أتى بالصواب حمدت الله عزّوجّل وان لم یوافق رحمته"؛ حق ناقد و نصیحت کننده آن است که با او نرم رفتارى کنى و به سخنان او گوش فرا دهى اگر سخن وى درست بود خداى را سپاس گویى و اگر سخن او نادرست بود با او مهربان باشى و او را از خود دور نسازى.
اگرفرهنگ نقد کردن و نقد پذیرفتن به درستى بیان شود، آداب نقد، ویژگیهاى منتقدان و مرزهاى روا و نارواى انتقاد به روشنى ترسیم گردد، بسیارى از تنش ها ، تشنج ها و کشمکش ها فروکش مى کند و بسیارى از سستیها و کاستیها زمینه ظهور نمى یابند وراه برای بالندگی فرهنگ وهنراصیل انقلاب باز می شود.
اگر همگان به این باور برسند که: بالندگى فردى و توسعه و پیشرفت اجتماعى آنان به وسیله نقد دلسوزان و انتقادِ تیزبینان رشد و شتاب بیش ترى مى یابد و هیچ کس بى نیاز از یادآورى و انتقاد دیگران نیست فضاى جامعه دگرگون مى شود و انتقادها جاى انتقامها را مى گیرند.
امام خمینى نیز به روشنى مى گویند: هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرّاى از انتقاد ببیند البته انتقاد غیر از برخورد خطى و جریانى است.
حتی باید از مشورتهای هنرمندان باسواد و انقلابی همین شهر مثل خیرالله تقیانی ها،محمدعسگری ها ،عباس هادیان ها و...که دربیرون ازاین شهر؛ هنرمندی بنام وحرفها برای گفتن دارند؛ استفاده کرد.
به نقل از مرحوم فرج الله سلحشور که می گفت:"یک روز حدود هفت هشت نفرازسینماگران خدمت مقام معظم رهبری رسیدند.ایشان حدود ده دوازده تن از نویسندگان روسی را نام بردند که هیچ کدام را نمیشناختیم و مقام معظم رهبری فرمودند اینها که من نام بردم از داستایوسفکی و تولستوی قویتر ودر شوروی مشهورترند،چطور شما نمی شناسید؟ آثار و نوشته های آنها را نام بردند باز هم ما نمیدانستیم.از رمانها و داستانهای بازار اسم بردند،ما هفت هشت نفر هیچ کدام نخوانده بودیم که مقام معظم رهبری فرمودند: بنده باید بروم اینها را بخوانم؟شما مگر کارتان این نیست؟چرا از اینها بیخبرید؟"
به همین نسبت مسئولین دیگر ما هم از هنر دنیا ، حوادث و اتفاقات عرصه هنر و ادبیات انقلابی در داخل بیخبرند.
شهید آوینی می گفت:" هنردینی قرار نیست تماشاگر خود را عارف کند، اما میتواند به تماشاگر خودش تلنگر بزند و او خود به سمت نیکی و خوبی برود".فرهنگ هم همینطور است.که البته هنرمند هم باید اهل درد باشد که یقینا هنرمندان انقلابی اهل درد هستند و این درد نه تنها سرچشمه زیبایی و صفای هنری بلکه معیار انسانیت است.
اگر هنرمند نسبت به تاریخ و سرنوشت انسان و هویت فرهنگی خویش متعهد باشد دیگر در پیله حدیث نفس خفه نخواهد شد و بالهای پروانگیاش خواهد رست.
پس بهترین راه برای بالندگی هنر انقلابی، استفاده از ظرفیت های فکری هنرمندان متعهد وحمایت از آثار و اقدامات فرهنگی هنری شان وانتقادهای دلسوزانه آنها در راه جهاد فرهنگی مورد رضایت حضرت ولیعصر(عج ) وتحقق فرامین معظم له میباشد.
وامید است که انشاالله مسئولین هم از جوانان هنرمند انقلابی شهر بیشتر استفاده کنند واز فکر ونگاه آنها استفاده کنند.
انتهای پیام/ م