یادداشت روز "تیتر1"؛
وقتی محمدرضا پهلوی عروسک خیمه شب بازی آمریکا و انگلیس بود/کنفرانس تحقیر آمیز دول متفق در تهران؛ دستاویزی برای چپاول ایران
اگرچه برخی از پژوهشگران نتایج کنفرانس تهران را به دلیل صدور اعلامیه مبنی بر خروج نیروهای نظامی هر سه کشور از خاک ایران، تأیید حاکمیت ملی ایران و جبران مشکلات اقتصادی به سود ایران عنوان می کنند اما بررسی عملکرد این سه کشور در پایان جنگ حاکی از چیز دیگری است.
به گزارش گروه سیاسی تیتریک، مریم صادقی پری همزمان با سالروز برگزاری کنفرانس تحقیر آمیز تهران توسط دول متفق، در یادداشتی برای شبکه خبری تیتریک، نوشت؛ کنفرانس تهران در تاریخ سیاست خارجی پهلوی، یکی از نقاط ننگین رژیم پهلوی شناخته می شود. کنفرانسی که در آذر 1322، در پایتخت ایران برگزار شد. در حالی که نزدیک دو سال بود که استقلال ایران نقض و سرزمین ایران به اشغال سربازان روس، انگلیس و آمریکا درآمده بود.
در زمانی که ایران در اشغال کشورهای متفقین در جنگ جهانی دوم بود با اصرار استالین قرعه برگزاری نشست سران سه کشور متفقین به نام تهران افتاد. در 6 آذر 1322ش، کنفرانس چهار روزه رهبران سه کشور عضو متفقین، فرانکلین روزولت (رئیس جمهور آمریکا)، وینستون چرچیل (نخست وزیر انگلستان) و مارشال ژوزف (یوسف) استالین از اتحاد جماهیر شوروی در محل سفارت شوروی در تهران به صورت محرمانه با اسم رمز یوریکا برگزار شد.
این کنفرانس کنترل همه جانبه سازمان امنیت شوروی را بر ایران نشان داد و نقطه اوج همکاری های انگلستان، آمریکا و شوروی بود. نشستی که به گفته کمی غلوآمیز نخست وزیر بریتانیا «بزرگترین تمرکز قدرت های جهان در تاریخ بشریت» به شمار می رفت.1 هدف مهم برگزاری آن، احساس خطر مشترک و لزوم همکاری و همبستگی این سه کشور در مبارزه با فاشیسم بود.2
رضاشاه که از مهتری اصطبل به تخت پادشاهی ایران تکیه زده بود.
رضاشاه که از مهتری اصطبل به تخت پادشاهی ایران تکیه زده بود.
در 3 شهریور 1320ش، با اصرار بسیار و میانجی گری محمدعلی فروغی توانست موافقت انگلستان را برای سلطنت پسرش جلب کند. در پی آن، او را به جزیزه موریس تبعید کردند و ولیعهد را به پادشاهی پذیرفتند. همان گونه که بعدها محمدرضا شاه در خاطراتش نوشت خود را در حکم پادشاه بی اختیاری می دید که کشورش در تصرف انگلیسی ها، روس ها و آمریکایی ها در آمده است.3
سران سه کشور نه نظر حاکمان ایران را درباره برگزاری کنفرانس جویا شدند و نه در مورد حفظ امنیت و تشریفات از ایران درخواستی کردند. محمد ساعد مراغه ای، وزیر خارجه وقت، رفتار میهمانان قدرتمند را تحقیرآمیز توصیف کرد. با وجود همه اهانت هایی که سران متفقین به ایران و مردم ایران کردند شاه با شنیدن خبر حضور آنها در سفارت شوروی به آنجا رفت و تقاضای ملاقاتشان را کرد. در پی موافقت سران برای دیدار با او، محمدرضا ضمن تقدیم قالیچه های گرانبها به روزولت، چرچیل و استالین به آنها خیر مقدم گفت. شاه در دیدارهایش با سران این کشورها ضمن بیان خیر مقدم به آنان، درخواست کرد که تبعیدگاه پدرش را تغییر دهند زیرا که آب و هوای جزیره موریس برای او سازگار نیست. این درخواست پذیرفته شد و رضاشاه به ژوهانسبورگ (آفریقای جنوبی) انتقال یافت و در همانجا درگذشت.
در میانه کنفرانس چهار روزه تهران، چرچیل جشن تولد شصت و نه سالگی خود را در باغ سفارت بریتانیا در تهران برگزار کرد و باز هم به خود زحمت نداد تا پادشاه جوان ایران را حتی برای این مراسم دعوت کند. در حقیقت محمدرضا عنصری ضعیف بود که در برابر خواسته های قدرت های استعماری به خصوص انگلیس و بعدها آمریکا مقاومت نمی کرد. چنان که خود به این امر اذعان می کند: «من مانند عروسک خیمه شب بازی بودم که نخ های آن را آنها (انگلیس و آمریکا) می کشیدند». تنها استالین با اصرار احمدعلی سپهر با پذیرش این شرط که نیروهای گارد خود به جای نیروهای شاه مسئولیت حفاظت کاخ مرمر را به عهده داشته باشند قبول کرد با شاه ملاقات کند.4 اعلامیه مشترک این کنفرانس حاکی از آن بود که سه دولت نقشههای خود را برای نابودی نیروهای آلمان هماهنگ کرده و حدود و وقت عملیات علیه آلمان را از شرق و جنوب معین کردند.
گرچه برخی از پژوهشگران نتایج کنفرانس تهران را به دلیل صدور اعلامیه مبنی بر خروج نیروهای نظامی هر سه کشور از خاک ایران، تأیید حاکمیت ملی ایران و جبران مشکلات اقتصادی به سود ایران عنوان می کنند اما بررسی عملکرد این سه کشور در پایان جنگ حاکی از چیز دیگری است. در آن زمان این اعلامیه به سبب عدم امکان حضور نظامی انگلیس و آمریکا در ایران و بعد مسافت به نفع آنها بود و این اعلامیه می-توانست از گسترش حوزه اتحاد جماهیر شوروی جلوگیری کند. از سوی دیگر نه تنها این کشورها قدمی برای جبران خسارت مالی ایران برنداشتند؛ بلکه رقابت شوروی و انگلیس بر سر کسب امتیازات نفتی ایران در سال-های بعد از اتمام جنگ همچنان ادامه داشت. با وجود توافق سران شرکت کننده در کنفرانس تهران، مبنی بر خروج نیروهای متجاوز در کوتاه ترین زمان پس از پایان جنگ ولی دولت شوروی به بهانه های واهی از این کار خودداری کرد5 تا جایی که دولت ایران برای بیرون راندن قوای آنها مجبور شد که به سازمان ملل شکایت کند.
اسناد و مدارک محرمانهای که بعداً درخصوص جریان مذاکرات کنفرانس تهران منتشر شد؛ نشان می دهد استالین در این کنفرانس موضوع منابع نفتی ایران و کشورهای ساحلی خلیجفارس را نیز مطرح کرد و خواستار توافقی دربارة تقسیم این منابع در آینده شد ولی چرچیل مدعی بود زمان طرح این مسئله نیست و مسائل اقتصادی جهان باید به طورکلی در پایان جنگ مورد بررسی قرار بگیرد. از سوی دیگر مردم ایران امیدوار بودند که با ورود آمریکا در اعلامیه تهران، نفود انگلیس و شوروی تا حدی خنثی شود. ستاره فرمانفرما در خاطراتش در این باره می نویسد: «سیمای آمریکا در این زمان برای مردم ما به چهره ی یک دوست می ماند.
کمک های مالی و جنسی و به ویژه کمک های غذایی آمریکا تأثیر خوبی بر افکار عمومی داشت. فروغی در آغاز جنگ، قراردادی با متفقین مبنی بر عقب نشینی کامل قوای نظامی آنها شش ماه پس از پایان جنگ امضا کرده بود. در کنفرانس تهران این قرارداد بار دیگر به تأیید سران کشورهای بزرگ رسید. گروهی می گفتند آمریکا با قدرت برتر خویش روس ها و انگلیسها را به پذیرش دوباره این قرارداد مجبور کرده است. این نیز موجبی بود که آمریکا دوست مردم ایران شناخته شود».
تاریخ نشان داده است که استعمار استعمار هست و حدود یک دهه بعد، آمریکایی ها با ایجاد کودتای 28 مرداد 1332 در ایران توانستند به تحکیم منافع خود دست یابند.
منابع:
1- دیتر بدنارتس، کنفرانس تهران، ترجمه قایم نورمحمدی، جهان کتاب، سال شانزدهم، شماره6، 7، ص84.
2- پیتر شلیپوس، کنفرانس تهران آزمون قدرت های بزرگ، ترجمه علیرضا خداقلی پور، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، شماره 7و8، تابستان و پاییز 1380ش.
3- دیتر بدنارتس، کنفرانس تهران، ترجمه قایم نورمحمدی، جهان کتاب، سال شانزدهم، شماره6، 7، ص85.
4- حسین فردوست، ج1، تهران، انتشارات اطلاعات، چ24، ص129.
5- آخرین سقوط آریاها، خاطرات اولین رئیس ستاد ارتش پس از انقلاب، نصرالله توکلی نیشابوری، ص122.
6- ستاره فرمانفرما، دختری از ایران، ص184.
2- پیتر شلیپوس، کنفرانس تهران آزمون قدرت های بزرگ، ترجمه علیرضا خداقلی پور، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، شماره 7و8، تابستان و پاییز 1380ش.
3- دیتر بدنارتس، کنفرانس تهران، ترجمه قایم نورمحمدی، جهان کتاب، سال شانزدهم، شماره6، 7، ص85.
4- حسین فردوست، ج1، تهران، انتشارات اطلاعات، چ24، ص129.
5- آخرین سقوط آریاها، خاطرات اولین رئیس ستاد ارتش پس از انقلاب، نصرالله توکلی نیشابوری، ص122.
6- ستاره فرمانفرما، دختری از ایران، ص184.
انتهای پیام/ س
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده