سفر به قبله، گویای سفری خاص با حال و هوای عجیب/ کتابی که رهبری خواندن آن را توصیه می کند
به گزارش گروه فرهنگی "تیتریک"؛ حمیده علیزاده منتقد در نقد کتاب« سفر به قبله» در یادداشتی اختصاصی برای "تیتریک" نوشت: کتاب سفر به قبله نوشته هدایت الله بهبودی درانتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است، این کتاب یادداشت هایی از سفر حج در سال 1370 است که در 61 صفحه گردآوری شده و در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
هدایت الله بهبودی در سال 1339 در تبریز به دنیا آمد و در تهران رشد و پرورش یافت و دارای مدرک کارشناسی رشته تاریخ است. وی موفق به کسب جوایز متعددی در جشنواره ها شده است؛ برنده دوم جشنواره هشتم مطبوعات در رشته یادداشت، برنده اول جشنواره نهم مطبوعات در رشته سرمقاله، برنده جایزه شهید آوینی (دوره اول).
از آثار او می توان به سفر به قبله، سفر به حلبچه، سفر به سوریه 93، ادبیات در جنگ ایران و روس و تبریز در انقلاب و ... اشاره کرد.
کتاب سفر به قبله کتابی خواندنی است که حال و هوای آدمی را تغییر داده و او را به حال و هوای خانه خدا و حرم مطهر پیامبر(ص) می برد. نویسنده با زیبایی و شیوایی کلام خود این موضوع را بیان کرده و حس و حال خواننده را دگرگون کرده، هرچند به این سفر مقدس نرفته باشد او را با خود همراه می کند.سفر به قبله از جمله کتاب های است که رهبر انقلاب مطالعه آن را توصیه کرده اند . ایشان پس از مطالعه این کتاب یادداشتی نوشته اند:" این کتاب مرا باز در شور و حال حسرت آلود زیارت خانه خدا و حرم رسول الله(ص) فرو برد. شور و حال و اشتیاقی که دیگر امیدی هم با آن نیست. تا به یاد دارم- از سال های دور جوانی- هرگز دل خود را از آتش این اشتیاق، رها نیافته ام...."
نویسنده از نحوه دعوتش به سفر حج نوشته و اینکه اگر خدا چیزی را بخواهد حتماً اتفاق می افتد و به قول خودش انگار او خواسته به همین سادگی که خواندی. کتاب در قالب یادداشت هایی است که با تالیف روز و ماه و سال پیش می رود و هر روزی را که در این سفر به یاد ماندنی است با جزئیات به رشته ی تحریر در می آورد.
بخشی از این کتاب: 15/3/1370
این جا مدینه است، مأمن پیامبر، شهر انصار، فرودگاه مهاجران،مرکز حکومت حضرت رسول. اینجا مدینه است، با مسجد قبا، کوه احد، خندق. اینجا مدینه است، با زخمی بزرگ و غربتی بزرگ تر، بقیع.اینجا مدینه است با خبری ناپیدا و کعبه ای گمشده. اینجا مدینه است، نمایشگاه تاریخ و موزه ای مقدس...
اینجا مدینه بود... اما اکنون شهری است پوشیده از تشتک پپسی و قوطی های خالی «میراندا»، شهر تویوتا و کادیلاک، شهر باتوم های سیاه، شهر تظاهر و شهر معماران خرابکار. وقتی در شهر بگردی قلمت این گونه می چرخد، شاید، من امروز در شهر چرخیدم.
بهبودی جزء به جزء مناسک حج و زیارت حرم پیامبر(ص) و قبرستان بقیع را با تمام حس و حالش توصیف می کند و حتی از معماری مساجد و ساختمان هایی که در اطراف حرم و... سر به فلک کشیده اند از قلم نینداخته است. آواز نکته های ریز سفر مثل گرمای طاقت فرسای عربستان ، کولرهای گازی و ماشین های خارجی که همه جا حضور دارند چشم پوشی نکرده و همه و همه را به وضوح نقل می کند.
برشی از کتاب: امروز ده ذی حجه است، یعنی عید قربان. در منا سه کار واجب داریم. اول رمی جمره عقبی، که زدن سنگ است - هفت تا از سنگ ها – به شیطان انتهایی. دوم کشتن قربانی و سوم تراشیدن سر با تیغ، از ته ته. الان هم خلوته هم خنک. بلند شید! کسی این را می گوید و رد می شود. بچه ها با این حرف بلند می شوند. تن خسته و ولو کرده ام را از زمین جدا می کنم و به دنبال آن ها به سمت شیطان راه می افتم. نه خلوت است نه خنک. می رسیم به جایی که دو طبقه است. طبقه پایین که محوطه وسیعی است بدون اسراف، توسط زائران کشورهای دیگر پر شده.متراکم نشسته، خوابیده، ایستاده و خلاصه جاگیر شده اند. دو روز منا را در اینجا سر می کنند.