تغییر گام به گام ادراک و رفتار مخاطب با رسانه/ قدرت رسانه در تبدیل ارزشها به ضد ارزش
به گزارش گروه گوناگون "تیتریک"؛ کارشناس رسانه در گفتگو با خبرنگار "تیتریک" گفت: رسانه تلقی ما را از مفاهیم تغییر میدهد، اولین شبهه و ایرادی که به ما بهعنوان کاربر و مخاطب برمیگردد این است که احساس میکنیم این مفاهیم روی ما تأثیری ندارد و این اولین خطای شناختی و راهبردی است که کاربر معمولاً با آن مواجه است.
"محمدحسین ملاعبد الصمد" ادامه داد: برای مثال اگر به شما تصویری از یک کودک گرسنه و فقیر نشان بدهیم چه حسی خواهید داشت؟ بعد پوستری از یک فیلم ترسناک نشان میدهیم حالا چه حسی به شما دست میدهد؟ عکس غذایی خوشمزه و تزئین شده را میبینید این عکس چه تأثیری بر روی شما میگذارد؟ یا اگر عکس بازیگران کمدی را ببینید لبخندی بر لبان شما می نشیند. تمام اینها روی شما تأثیر میگذارند. حال اگر 100 هزار عکس در کنار هم با بار معنایی، سناریو، داستان مشخص و آهنگ یا موسیقی متن تأثیرگذار قرار بگیرند بر روی فرد میتواند بسیار تأثیر بگذارد. شاید مجموع اینها یک پیام بازرگانی، فیلم، سریال و یا بازی رایانهای شود که در کنار هم میتواند تأثیرگذار باشد، پس این نکتهای که درون ذهن ما هست که مگر میشود تماشای فیلم ترسناک بر من تأثیر بگذارد و تمام توجیهات را به کار میگیرید و میگویید روی من اثر ندارد، مثلاً من عضو این اپلیکیشن میشوم روی من تأثیر نمیگذارد، من این کلیپ را میبینم و روی من تأثیر ندارد چون من کارشناس، رصدگر هستم و خطرات آن را میدانم حقیقت ندارد.
رسانه گامبهگام ادراک و رفتار مخاطب را تغییر میدهد
وی افزود: تأثیر نگاه در اختیار ما نیست، آنچه در اختیار ما است مدیریت نگاه است. مدیریت نگاه یعنی مدیریت اینکه من چه چیزی را ببینم و چه چیزی را نبینم، چه چیزی را بر روی تلفن همراهم نصب کنم و چه چیزی را نصب نکنم، این در اختیار من است، نمیشود من عضو اینستاگرامی که به لحاظ ساختاری من را تربیت می کند بشوم و از آن تأثیر نپذیرم. من با مثالهایی این را برای شما میگویم که رسانه گامبهگام چهکارهایی را انجام میدهد که منجر به تغییر ادراک و بعد از آن، تغییر رفتار ما میشود.
رسانهها در گام نخست؛ اعتبارسازی میکنند
این کارشناس تصریح کرد: اولین گام اعتبارسازی رسانهای است که رسانه (هر ابزاری که بهعنوان انتقال پیام از آن استفاده میشود) باید بهگونهای برخورد کند که من به آن اعتماد کنم و احساس کنم که خطری برای من ندارد. وقتی من چنین حسی را نسبت به آن پیدا کنم، مثلاً شما به موبایل فروشی رفتهاید تا تلفنی بگیرید که اسم آن را تلفن همراه گذاشتیم و باورمان شده که این فقط یک تلفن همراه است، غافل از اینکه این وسیله نوعی از زیست است که با ما همراه شده است؛ من بسیاری از فعالیتهای روزمره خود مانند؛ حملونقل، خرید، ذائقه، ارتباطات اجتماعی، ارتباطات فردی و خانوادگیام را با این تنظیم کردم. وقتی به این تلفن همراه اعتماد کنم زندگی خودم را درون آن میریزم، شما در گوشی دوستتان عکسهای شخصی خودتان را نمیریزید، چون معتقد هستید که گوشی وسیله ای شخصی است و نسبت به آن احساس تعلق و مالکیت دارید؛ خصوصیترین عکسها و گفتگوهایی که هیچکس از آن خبر ندارد را در تلفن همراه دارید، خریدها و حسابهای بانکی شما نیز درون آن است.
تلفن همراه، زیست مجازی شما میشود
ملاعبدالصمد گفت: وقتی احساس اعتماد نسبت به تلفن همراهم دارم و تمام زندگیام را درون آن قرار میدهم کسی که به این گوشی و فضای مجازی من دسترسی دارد به ویژگیهای درونی من هم دسترسی پیدا میکند و دقیقاً میداند که چه چیزی را دوست دارم و چه چیزی را دوست ندارم، به چه چیزی علاقه دارم و به چه چیزی علاقه ندارم، حتی بسیاری از آن خصوصیات را کشف میکند که خودم هم از آن بیخبرم؛ مثلاً من نمیدانم از چه چهرهای خوشم میآید ولی آن میتواند با استفاده از دنبال کنندههایی که در صفحه من وجود دارد و با استفاده از سرچ هایی که دارم آن را تشخیص دهد، میتواند تمام علایق و سلیقههای من را شناسایی کند. حتی شاید من ندانم که به چه رنگی علاقه دارم و بهصورت ناخودآگاه عکسی را انتخاب کنم که در طول سال مثلاً این رنگها را انتخاب کردهام.
رسانه ها برای مخاطب نیازسازی میکنند
وی ادامه داد: کسی که به اطلاعات تلفن همراه شما دسترسی دارد این را راحت میتواند به دست بیاورد، اینها به چه درد او میخورد؟ اولین گام برای اینکه بخواهند ادراک ما را تغییر دهند این است که اعتبارسازی رسانهای کنند به این منظور که من زندگیام، تمام افکار و علایق و ناخودآگاه ذهنم را درون این بریزم و وقتیکه این کار را کردم شرکت سازنده که به اینها دسترسی پیدا کرد با توجه به این دادهها سناریویی را برای من تعریف میکند، نقاط ضعف و قوت من را شناسایی میکند و میگوید این فرد، اهالی این مدرسه، استان و کشور با این جمله ممکن است که تحریک شوند و به خیابانها بیایند، با استفاده از این کاراکتر مثلاً اگر پویانماییای برایشان بسازم بچههای ایرانی را کشف کردهام که چه رنگی را دوست دارند، چه نوع گویشی را دوست دارند و چه مدل ابرویی را دوست دارند، بر اساس آن محتوایی را تولید میکند محتوایی که بهظاهر به دل من بنشیند؛ در این محتوا که مبتنی بر نیازهای ظاهری انسان یا مرتبط با نیازهای کاذب انسان است برای اینکه بتوانند ما را مدیریت کنند برای ما نیازسازی هم میکنند.
این کارشناس افزود: من از زاویه تأثیر بر افراد این موضوع را بررسی میکنم، من با چندنفری که در حوزهای موارد غیراخلاقی را رصد میکردند صحبت کردم به من گفت که من هرچه قدر هم سعی میکردم شرایطی را ایجاد کنم که بر من تأثیر نداشته باشد با اینکه چندین سال هم گذشته ولی بهصورت ناخودآگاه بر روی ذهن من مانده و تأثیر را گذاشته است. من اذیت میشوم که اینها فداکاری میکنند یا بحث دیگری است.
رسانه میتواند ارزشها را به ضد ارزش تبدیل کند
وی ادامه داد: اولین گام این است که آنها (مدیریت اپلیکیشن های خارجی) بر اساس نیازهای انسان و ذائقهای که به دست میآورند پلتفرمی را ایجاد میکنند یا یک پیامی را ایجاد میکنند که این در محتوا میتواند خبر، بازی، کلیپ و پویانمایی باشد و بر اساس آن ذائقه سازی میکنند. رسانه چنان قدرتی دارد که میتواند تلقی ما را از یکسری مسائل بهکلی تغییر دهد. اگر من به شما بگویم که شما امروز اینجا میخواهید بیایید حرکتی عجیبوغریب یا رفتاری غیرمعقول انجام دهید، مثلاً قندان را در دست بگیرید و با آن به خانه بروید شما جواب میدهید که مسخره است چه معنی دارد که من این قندان را در همهجا در دست بگیرم؛ اما رسانه میتواند کاری کند که 10 -5 سال دیگر شما با افتخار این کار را انجام دهید. در حال حاضر واکنش نشان میدهید، اما چون رسانه بهصورت تدریجی و آرامآرام این کار را انجام میدهد ما متوجه نخواهیم شد، میتواند ارزشها را به ضد ارزشها و ضد ارزشها را به ارزش تبدیل کند.
عبدالصمد افزود: برای مثال چندین سال پیش عجیب بود که مردی با شلوار پاره به مهمانی برود و اصرار هم میکردند میگفت من شلوارم پاره و یا کوتاه است و نمیتوانم بیایم بعد از چند سال فرزند همان فرد پول میدهد و شلوار پاره میخرد چون رسانه در نظام ارزشی ما در برخی موارد تأثیر گذاشت و این تغییر را ایجاد کرد و اگر حواسمان نباشد متوجه آن تغییرات ریز نباشیم، ضربه میخوریم. مثلاً صداوسیما برنامهای را نشان میدهد و نکات ریزی در آن وجود دارد لازم نیست سریع به حوزه اخلاقی وارد شویم و برخی میگویند میخواهند اباحه گری در مسائل جنسی داشته باشند اینها میخواهند سبک زندگی را تغییر دهند. برای مثال تلویزیون مسابقهای به نام سیم آخر نشان میداد که آقای رشید پور مجری این برنامه است و بمبی است که بالا میآید و سؤالات را پاسخ میدهند و سیمها را میبرند، آیا به این برنامه کسی اعتراض دارد؟ نهایتاً میگوییم یک کپیبرداری از برنامهای خارجی است. یا برنامه کودک شو و عصر جدید که با اینها مشکلی نداریم که من تغییر ریز آن را میگویم که اگر ما اینگونه به رسانه نگاه کنیم میفهمیم که یک آیتم در طولانیمدت به جامعه و درک ما از مفاهیم چه ضرری میزند؟
این کارشناس گفت: اگر به خاطر داشته باشید قدیمها برنامهای به نام دیدنیها نشان میداد، این برنامه چیزهای خندهداری را نمایش میداد، یکی از چیزهایی که در این برنامه اتفاق میافتاد که کپیبرداری از یک برنامه غربی بود این بود که فردی با اسکی میرود و بهصورت ناگهانی به زمین میخورد یا در برف میرود و به زمین میخورد، در زیر این تصویر صدای افکت خنده میگذاشتند که اگر این برنامه را میبینی باید بخندی چون خندهدار است، مثلاً بزرگتر شدیم و به مدرسه رفتیم، اگر میدیدیم یکی از همکلاسی هایمان در روز برفی لیز میخورد و روی زمین میافتد بهجای اینکه دستش را بگیریم و به او کمک کنیم و از افتادن او ناراحت شویم میخندیدیم، این خنده را چه کسی در ناخودآگاه ما قرار داده است؟ رسانه آمد و این کار را کرد و هیچکس هم آن موقع اعتراضی نمیکرد که زنگ بزند به صداوسیما که چرا این برنامه را پخش میکنید؟ یا خنده بر روی این اشتباه بوده و امر قشنگی نیست و با فرهنگ و سنت ما در تعارض است.
اینستاگرام سیاست خود را ناخودآگاه به مخاطب القاء میکند
وی در خاتمه خاطرنشان کرد: در اینستاگرام هر چقدر کارهای عجیبوغریبتر انجام دهید بهتر دیده خواهید شد، شما ببینید که چالشها چقدر به سمت ساختارشکنی میرود، چالشی که کارهای بیادبی را با پدر و مادر انجام دهند برای اینکه دیده شوند شاید قلباً از کار خود راضی نباشند و از این لحظه که این کار را میکند ناراحت است ولی میگوید چالش است دیگر اشکالی ندارد. همه اینها آرامآرام اتفاق میافتد چون فرد احساس نمیکند که اینستاگرام بر اساس یک سیاستی نوشتهشده و آن سیاست را ناخودآگاه درون مخاطب اعمال میکند. بهترین جمله این است که آیا رسانه در جهت رشد من است یا در جهت انحطاط من پیش میرود؟ رشد یعنی پیشروی به حداقل؛ اگر به آن دنیا هم اعتقادی نداشته باشیم بگوییم بهسوی این دنیای من. از خودمان بپرسیم که چه سودی تا به الآن برای من داشته است؟ چه آوردهای برای من داشته است؟ من عضو اپلیکیشن های بسیاری هستم، عضو کانالها و گروههای بسیاری هستم اینها چه آوردهای برای من داشتهاند؟
الهه ملاحسینی - تیتریک
انتهای پیام/