"تیتر۱"/ مادر دختربچه ۳ ساله از حمله سگ ها می گوید:
مسئولین در جمع آوری سگ ها سهل انگاری نکنند/ حامیان حیوانات، سیستم طبیعی زندگی آنها را مختل می کنند
از مسئولین خواهش می کنم در این مورد سهل انگاری نکنند تا باز شاهد اتفاقات این چنینی نباشیم. حامیان عزیز با چنین رویه ای سیستم طبیعی زندگی حیوانات را مختل کرده و آنها را با غذا دادن شرطی می کنند.
به گزارش گروه استانی "تیتریک"؛ عصر روز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱، خبر حمله چندین سگ به دختر بچه سه ساله در شهرک بعثت مشکین دشت، موجی از هراس و نگرانی را بین کاربران شبکه های اجتماعی ایجاد کرد.
مدت کوتاهی پس از دست به دست شدن تصویر چهره معصوم و پر خون دختر بچه و حال دگرگون مادری که شاهد حمله سگ ها به تن نحیف فرزندش بود، احساسات و کنجکاوی بسیاری از کاربران برای آگاهی از شرح حادثه برانگیخته شد.
خبرنگار "تیتریک" در گفت و گویی مفصل با مادر آن کودک جزئیات حادثه را جویا شده است، که در ادامه می خوانید:
- لطفا در مورد حادثه حمله سگ ها به دخترتان توضیح مختصری بفرمایید.
عصر پنجشنبه همراه دخترم از منزل مادرم در شهرک بعثت به سمت منزل خودمان در مشکین دشت راهی شدیم، در میانه راه ابتدا یک سگ به سمت دخترم حمله ور شد و بعد چند سگ دیگر که احتمال می دهم ۷ تا ۸ سگ بودند، به آن اضافه شدند و دخترم ماهور بین آنها ماند. سگ ها سر دخترم را به زمین می کوبیدند و من از شدت شوکه شدن فقط فریاد می زدم و درخواست کمک می کردم. به نظرم می رسید که جسمم قدرت حرکت نداشت و تمام توانم را در صدایم جمع کرده بودم.
- ماهور چطور از حمله سگ ها نجات پیدا کرد؟
سگ ها دخترم را به سمت خاکی جاده کشیدند و من از خودروهای رهگذر طلب کمک می کردم. بعد از مدتی راننده خودرو پژو پارس که من او را "فرشته نجات جان ماهور" می دانم، از ماشین پیاده شد و با قفل فرمان سگ ها را متواری کرد. بعد از کمک ایشان من بیهوش شدم و از حال رفتم و یکی از دوستانم که از موضوع مطلع شده بود، به محل حادثه آمده بود و تن خاکی و خونی دخترم را پاک کرده بود و هر دوی ما را به درمانگاه واریان شهر بردند.
- خدمات درمانگاهی که مراجعه کردید به طور اورژانسی صورت گرفت؟ آیا در آن شرایط خدمات را کافی می دیدید؟
درمانگاه امکان اینکه کمک زیادی به ما کند را نداشت، چون تشخیص دادند باید بلافاصله واکسن هاری به دخترم تزریق شود. پزشک درمانگاه بعد از دستور شستشوی بدن ماهور و دهانش که به خاطر شدت حمله سگ ها و کشیده شدنش بر زمین پر از خاک شده بود، ما را به بیمارستان شهید مدنی کرج فرستاد.
- در این لحظات حال دخترتان چطور بود؟
ماهور هم مثل من دچار شوک شدیدی شده بود، اصلا حرف نمی زد و حتی با وجود خونریزی از جای دندان های سگ ها در پشت و کنار گوشش و کبودی سرش که چندین بار بر زمین کوبیده شده بود، گریه نمی کرد.
- با این توضیح و با وجود گذشت چند روز از حادثه، آیا حال روحی دخترتان را رو به بهبودی می بینید؟
متاسفانه، دخترم بعد از این حادثه و درست در شبی که در بیمارستان برای شستشوی عمیق زخم هایش بستری شده بود با وحشت زیاد از کابوس های شبانه از خواب می پرید و این اضطراب و نگرانی هنوز همراه اوست و بعد از حادثه به شدت به من وابسته تر شده و بی قراری و پرخاشگری می کند، حتی کمتر حرف می زند و جملات را مثل قبل کامل نمی گوید و تک کلمه ای با من حرف می زند و مدام به من می گوید که به همسالان و میهمانانی که برای عیادتش می آیند بگویم «هاپو او را خورده است!»؛ این حال روحی و رفتارهای ماهور موجب نگرانی من و پدرش شده و کمک گرفتن از مشاور و روانشناس را آغاز کردیم و امیدواریم اثرات این ضربه هولناک روحی تا بزرگسالی همراه او نماند.
- با وجود انتشار خبر حادثه دلخراشی که برای شما و دخترتان رخ داده، آیا طی این چند روز از مسئولین شهری و استانی کسی برای عیادت دخترتان آمده است؟
بله، روز گذشته (۲۶ اردیبهشت) جمعی از سوی شورای اسلامی و شهرداری مشکین دشت و استانداری البرز برای عیادت دخترم آمدند و برای دلجویی از او عروسک و اسباب بازی هم به او هدیه دادند.
- خواست شما از مسئولین به عنوان مادر یکی از چندین کودکی که تا به حال مورد حمله سگ های بلا صاحب قرارگرفتند، چیست؟
من به هیچ عنوان کشته شدن حیوانات را نمی پسندم چون آن ها هم مخلوقات خدا هستند و حق زندگی دارند، اما معتقدم همان طور که جای انسان های قاتل در زندان است، سگ هایی که هر لحظه ممکن است جان یک کودک دیگر را تهدید کنند باید دور از مناطق مسکونی نگهداری شوند. از مسئولین خواهش می کنم در این مورد سهل انگاری نکنند تا باز شاهد اتفاقات این چنینی نباشیم.
- شنیده شده در شهرک بعثت کمپینی برای حمایت از حیوانات برپاست و به سگ های بلاصاحب به طور منظم غذا می دهند؛ چه صحبتی برای بانیان و دست اندرکاران چنین کمپین هایی دارید؟
بله، بعد از اتفاقی که برای ماهور افتاد به بنده هم اطلاع دادند چنین کمپینی در شهرک بعثت وجود دارد و خانم هایی هستند که به این سگ ها غذا می دهند. همانطور که عرض کردم اصلا کشتار مخلوقات خدا را نمی خواهم و به این حامیان عزیز عرض می کنم با چنین رویه ای در واقع سیستم طبیعی زندگی حیوانات را مختل می کنند و آن ها را با غذا دادن شرطی می کنند و از جستجو برای غذا طبق ذات و خلقتشان دور می کنند و ادامه حیاتشان کنار انسان ها، هم برای حیوانات آسیب زا و هم برای ما خطر آفرین است.
همانطور که دیدیم ماهور من بدون آزار رساندن به سگ ها مورد حمله شدید آن ها قرار گرفت و هیچ بعید نیست در صورت عدم هدایت سگ ها به محل نگهداری مناسب، چند کودک دیگر هم مورد حمله قرار بگیرند و مدتها با آسیب های روحی و جسمی آن دست و پنجه نرم کنند.
- به عنوان سخن پایانی هر مطلبی مایل هستید، بفرمایید.
از همه کسانی که در فضای مجازی از دخترم حمایت کردند و با ما همدردی کردند تشکر و قدردانی می کنم و خطاب به اندک افرادی که به طعنه به من گفتند این اتفاق ساختگی است و من به خاطر تایید سگ کشی داستان سرایی کردم! و برخی که من را متهم به این کردند که به خوبی مراقب دخترم نبودم! می گویم، انتشار این خبر فقط به خاطر جلوگیری از تکرار حادثه ای مشابه، برای سایر کودکان بود و من با انتشار آن به دنبال کسب ترحم و بازی با احساسات مردم خوب کشورم نبوده و نیستم.
در پایان، امید است با تدبیر بهنگام و دقیق مسئولین، دیگر شاهد تکرار حادثه ای که برای «ماهور» اتفاق افتاد نباشیم و از این پس حقوق حیوانات و مردم ساکن در شهرها به درستی رعایت شود.
مریم حاجی آقا - تیتریک
انتهای پیام/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده