- کاریکاتور/ تاج شاهی بزرگتر از قد و قواره چارلز سوم و کامیلا
- کاریکاتور/ ترامپ خطرناکتر از همیشه!
- افزایش ۸۰ درصدی تلفات نوجوانان و جوانان آمریکایی/ قاتلانی از نوعِ سلاح گرم تا سرطان + فیلم
- ویتامینی که مغز را جوان می کند/ بهترین راه برای اصلاح خلق و خو
- وقتی تنش میان ابرقدرت ها تشدید می شود/ تبدیل کلمات به عمل؛ بدترین سناریوی جهان
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
بین الملل "تیتر۱" گزارش می دهد؛
تحلیل راهگشایی که از رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ ارائه شد/ برندگان نوبل اقتصاد به چه میاندیشند؟
تحقیقات برندگان نوبل نشان میدهد چگونه اداره نامناسب بانکها، از یک رکود عادی بزرگترین بحران اقتصادی تاریخ را به وجود آورده است.
به گزارش گروه بین الملل "تیتریک"؛ در این گزارش به این سوال می پردازیم که "برندگان نوبل اقتصاد به چه میاندیشند و چه کردند؟"
بن برنانکه که در حال حاضر در موسسه بروکینگز مشغول به کار است، سابقه ریاست فدرالرزرو را در کارنامه دارد.
در دوران ریاست او بود که بحران مالی ۲۰۰۸ در آمریکا به وقوع پیوست و سیاستهای فدرالرزرو در آن دوران مستقیما تحتتاثیر نظرات و ایدههای او قرار داشت.
او در این دوران و با استفاده از اختیارات گسترده فدرالرزرو نرخ بهره را به صفر رساند و با در پیشگرفتن سیاست تسهیل مقداری، چهار تریلیون دلار اوراق قرضه را به منظور تحریک اقتصاد خریداری و از میان فعالان اقتصادی جمع کرد.
این اقتصاددان مطرح به دنبال تحلیل راهگشایی که در ابتدای ۱۹۸۰ از رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ ارائه داد شناخته شد.
براساس اعلام کمیته اعطای جایزه نوبل، تحقیقات او نشان میدهد چگونه اداره نامناسب بانکها در سال ۱۹۲۹، از یک رکود عادی بزرگترین بحران اقتصادی تاریخ را به وجود آورده است.
برنانکه نشان داد ورشکستگی بانکها نهتنها ناشی از خود رکود نبود بلکه باعث طولانیتر و عمیقتر شدن رکود شده است.
داگلاس دایموند (تصویر بالا) اقتصاددان دیگری است که نوبل اقتصاد امسال را به دست آورد. این اقتصاددان در دانشگاه شیکاگو مشغول به کار است. فیلیپ دیبویگ (تصویر پایین) نیز اقتصاددان دیگری است که در دانشگاه واشنگتن در سنتلوئیس مشغول به کار است.
این دو اقتصاددان به خاطر کار نظری پیشگامانه خود که در سال ۱۹۸۳ ارائه دادند به دریافت جایزه نوبل نائل آمدهاند. آنها در این مقاله نقش بانکها در پیوند میان پساندازکنندگان و دریافتکنندگان تسهیلات را توضیح دادهاند.
آنها نشان میدهند چگونه بانکها در یک تضاد ذاتی میان آنها که مازاد پول نقد دارند و آنها که پول نقد احتیاج دارند قرار گرفتهاند. بانکها با عمل به عنوان یک واسطه، پساندازهای افراد متعدد را جمعآوری میکنند و به آنها اجازه میدهند خواستههای پساندازکنندگان برای دسترسی آسان به سپردههایشان را برآورده کنند و در عین حال وامهای بلندمدت به مشاغل و سایرین ارائه دهند.
تحقیقات این دو اقتصاددان نشان میدهد در صورت وقوع اتفاقات خاص و ایجاد انتظارات و هزینههای غیرمنتظره، پساندازکنندگان خواهان دسترسی به سپردههای خود هستند، درحالیکه وامگیرندگان خواهان آناند که اطمینان پیدا کنند مجبور نمیشوند وامهایشان را پیش از موعد بازپرداخت کنند.
دایموند و دیبویگ نشان دادهاند این عملکرد ضروری بانکها چگونه میتواند آنها را در برابر شایعات ورشکستگی قریبالوقوعشان آسیبپذیر کند. اگر پساندازکنندگان نگران این باشند که بانکی در شرف ورشکستگی است، برداشت سپردههایشان میتواند به یک خروج بیثباتکننده و خودتشدید شونده در بانک تبدیل شود. این فرایند حتی میتواند یک بانک سالم و سودده را نیز به ورطه ورشکستگی بیندازد. با ارائه شدن بیمه سپردهها توسط دولت که از پساندازکنندگان در برابر چنین ضررهایی محافظت میکند و با تاسیس و بهکارگیری بانک مرکزی به عنوان آخرین راهحل، میتوان از این نتیجه وحشتناک جلوگیری کرد.
دایموند در پژوهشی دیگر در سال ۱۹۸۴ نشان داد که بانکها در کنار فعالیت اصلی خود، به فعالیت دیگری نیز مشغولاند که معمولا کمتر به آن توجه میشود اما اهمیتی حیاتی در یک اقتصاد دارد. بانکها با جمعآوری اطلاعات ارزشمند در مورد وامگیرندگان، ارزیابی اعتبار آنها و اطمینان از استفاده از وامها برای سرمایهگذاریهای سالم، نقش حیاتی ایفا میکنند.
در این شرایط ورشکستگی بانکها و از بین رفتن آنها موجب میشود اطلاعات وامگیرندگان از دسترس خارج شود و بانکهای تازهتاسیسی که از خاکستر ورشکستگی بانکهای پیشین سر بر میآورند نتوانند پسانداز مشتریان و اعتبارات خود را به سمت سرمایهگذاریهای مولد و فعالان اقتصادی قابلاعتماد هدایت کنند.
معصومه میرحسینی - تیتریک
انتهای پیام/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده