انیمیشن "لوپتو" زیر ذره بین "تیتر۱":
"لوپتو" اثر سینمایی که مخاطب را میخکوب می کند
انیمیشن لوپتو یک اتفاق چشمگیر در سینمای ایران است که تاریخ، فرهنگ، اندیشه و ایمان را به یادمان میآورد.
به گزارش گروه فرهنگی "تیتریک"؛ پرستو علی عسگر نجاد، منتقد سینما و تلویزیون در یادداشتی اختصاصی برای "تیتریک" نوشت: انیمیشن لوپتو یک اتفاق چشمگیر در سینمای ایران است.
سالها بر پرده نقرهای، چشمبهراه تجلی معنا، اصالت و حب وطن بودیم و چیزی جز سیاهنمایی، زهر و ناامیدی گیرمان نمیآمد. پس گوارا باد بر ما ایرانیان اثری که تاریخ، فرهنگ، اندیشه و ایمان را به یادمان میآورد.
داستان لوپتو در یک مجتمع درمانی میگذرد، زیرا بازی درمانی، ایده اولیه اثر است. در روی زمین انیمیشن، نمیتوانی بازیکن کودکی بیاوری که اختلال روانی دارد؛ زیرا از فهم کودک خارج است و نمایش اختلالها برایش بدآموزی و اضطراب به همراه دارد، بنابراین عباس عسکری و محمدحسین صادقی،بازیکن بزرگسال را وسط زمین آوردهاند که محتوای درست ارائه شده و ذهن کودک درگیر نشود.
گروهی بیمار، بهجای اینکه با قرص و زنجیر خوب شوند، برای بچهها اسباببازی میسازند، شعر میخوانند و حالشان خوب میشود که ایده ای خلاقانه و نو است.
شعار لوپتو «شادی ساختنیست» است؛ این خلاصه پلات اثر می باشد. در پی هر گرهافکنی، تلاش، شادی و از همه مهمتر، ایمان است که ما را به گرهگشایی میرساند.
آدمهای لوپتو هرجا میخواهند تسلیم شوند، رد پررنگ امداد الهی را میبینند و سرپا میشوند.
چندوقت بود در هیچ اثری، چنین هنرمندانه، پوشیده و استعاری، رد دین ناجیمان را ندیده بودیم.
بچهها در لوپتو هویت دارند و توانا و امیدوار هستند و نشان میدهند، این نسل چهارم و دهه نودی ها هستند که چرخ اقتصاد و فرهنگ ایران را خواهند چرخاند. بچه شما بعد دیدن لوپتو، درحالی سالن سینما را ترک میکند که به خودش و تواناییهایش ایمان آورده یا به آنها فکر میکند.
معماری اصیل ایرانی در سراسر فریمها دیده میشود. طرح چشمنواز قالی راهروی مجتمع، حوض فیروزهای حیاط، کاشیکاری محشر دیوارها و حتی طراحی لباس فرشتهها همه در اثر خودنمایی می کنند و همهچیز گواهی میدهد هنرمندان کرمانی پشت این اثرند تا زیبایی و قدمت ایران را به یادمان بیاورند.
فضاسازی اثر درجهیک است. پلات، حرف ندارد و مو لای درزش نمیرود. طنز متعالی، مؤدب و شایسته که صدای قهقهه بچهها را بلند میکند، در سراسر اثر، حتی در صحنههای تلخ و نقطه اوج خودنمایی میکند. دیالوگها عالی هستند و در تیتراژ به دیالوگ نویسی و اصلاح آن اشاره شده است؛ همان حلقه مفقوده انیمیشن ایرانی که عذابم میدهد.
بهعنوان یک فیزیولوژیست، با رویکرد درمان دارومحور، صددرصد مخالف نیستم. دلم نمیخواست دارودرمانی و بازیدرمانی مقابل و معارض هم باشند. کمی ترس این را دارم که کودکانی که به هر دلیل، ناگزیر به مصرف مرتب هر قرصی هستند، با این اثر، به روند درمانشان حس بدی پیدا کنند و گارد بگیرند.
در همین راستا، صحنههای آمپولزدن به بیمارها، «ممکن است» برای بعضی از بچهها اضطرابآور باشد. خود صحنهها اصلاً تلخ نیستند و اتفاقاً خیلی هم بانمک و خنده دارند و هیچ ترسی القا نمیکنند، اما چون مخاطب کودک است، من این نکته را شده فقط برای اقلیتی محدود، متذکر میشوم.
هرچه موسیقی زیبای پیام آزادی را دوست داشتم و به دلم نشست، با آواز هومن شاهی ارتباط برقرار نکردم. مهمترین نقد من به دو ترانه لوپتوست که ضعف عروضی و درونمایه دارند و شاعرپسند نیستند و محتوایشان هم به درد بچهها نمیخورد.
اینجا هم حواستان باشد به علت سالها معاشرت با شعر فارسی، من در این زمینه سختگیر و حساس هستم، در غیر این صورت به احتمال خیلی زیاد، بچهها از این آواز ریتمیک خوششان خواهد آمد.
بابت پرداختن به مسئله فضای مجازی و غنای محتوایی اثر هم به احترام خالقان لوپتو میایستم و برایشان کف میزنم، حقا که از دیاری هستند که دلاورمردی از ساعت ۱:۲۰ شبی در فرودگاه بغداد، افتخار ابدی را به نام خاکش زده است.
الهه ملاحسینی _ تیتریک
انتهای پیام/ل
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده