«تیتر یک»/
فرازهایی از وصیتنامه شهید حیدر جلیلوند + تصاویر
در این یادداشت به بیان فرازهایی از وصیتنامه، خاطرات و زندگینامه شهید حیدر جلیلوند میپردازیم.
به گزارش گروه استانی «تیتر یک»؛ در این یادداشت به بیان فرازهایی از وصیتنامه، خاطرات و زندگینامه شهید حیدر جلیلوند میپردازیم.
وصیتنامه شهید
بسم رب الشهداء و الصدیقین
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله
اینجانب حیدر جلیلوند فرزند محمّد در صحت کامل این وصیتنامه را مینویسم.
من عبد گناهکار بودم و شرم دارم خود را از بندگان خداوند بخوانم.
خداوند منان را سپاسگزارم که به من توفیق حضور در جبهه حق علیه باطل را بر من ارزانی داد و از او خواستار مرگ باعزت یعنی شهادت هستم. گرچه اصلاً خود را لایق نمیدانم امّا هر چه از مهربانی و رحمت پروردگارم بگویم کم است.
سلام گرم مرا به پدر و مادرم برسانید و به برادرانم همچنین.
در این دنیا همسری دارم که بسیار مهربان و باصداقت بوده در زندگانی من خدای عزوجل را شاهد میگیرم که هیچ بدی از او ندیدم و بسیار برایم قابل احترام است، از او تقاضا دارم دختر عزیزم ثنا جان را بهخوبی خودش تربیت کند.
دلم برایشان تنگشده است، امّا خدا میداند که جهاد فی سبیل الله چقدر مهم است. انشاءالله که مقبول گردد.
همسرم از تو میخواهم در نبود من صبوری کنی و از مادر سادات حضرت صدیقه طاهره (س) استمداد کنی، عفت پیشه کنی و به فرزندمان بیاموزی که در محشر سرافکنده و خجل ظاهر نشوی.
از پدر و مادر بزرگوارم که مرا تربیت نموده و در این راه قرار دادهاند تشکر میکنم و از آنها خواستار صبر و شکیبایی هستم.
خداوندا من بنده گنهکار تو ام مرا ببخش و بیامرز.
دوست داشتم در زمان حیاتم یکبار با همسر و دخترم خدمت رهبر عزیزم برسم امّا نشد. ولی الان از خدا میخواهم که بعد از شهادتم رهبر بزرگوارم دست نوازشی بر سر دخترم بکشد و رهبرم اجازه بدهند خانوادهام ایشان را ملاقات نمایند.
تمام حسابوکتاب زندگی من را همسرم میداند و همهچیز را اعم از دارایی هر چه که هست را به او میبخشم.
در پایان، دوست دارم در گلزار شهدای ملارد در جوار سنگ یادبود شهید حاج حسن تهرانی مقدم دفن شوم و این مکان را به دوستم برادر پاسدار مهدی شریفی گفتهام و مکان را نشانش دادهام و فقط و فقط به خانوادهام و همسرم میگویم که نماز اول وقت را فراموش نکنند و عفت پیشه کنند.
هر چه که در زندگی دارم از کرامات و بزرگی حضرت زهرا (س) است.
و همه شما را به خداوند عزوجل میسپارم.
حیدر جلیلوند (ذکریا)
۱۳۹۴/۱۰/۱۵
ساعت 24 شب (اسپایکر)
فرازهایی از زندگینامه شهید
شهید حیدر جلیلوند، متولد ۲۶ آذر ۱۳۶۵ کرج، فرزند سوم منزل و دارای سه برادر بودند.
بعد دو دوران خدمت سربازی و علاقهمندی ایشان به بسیج و سپاه، با توجه به روحیه ایشان جذب سپاه شدند.
در سال ۸۶ نیروی هوافضای سپاه، پدافند در امور محوله خیلی بااستعداد بودند و در طی سالهای گذشته آموزشهای تخصصی و دورهای زیادی را پشت سر گذاشتند.
وی از کودکی در زمینه ورزشی فعال بودند و در رشتههای شنا، کُشتی و جودو صاحب عناوین هستند که بعداً تمرکز خودشان را روی ورزش جودو گذاشتند و تا نفر دوم انتخابی نیروهای مسلح جهان پیش رفتند.
در مسابقات متعدد و گوناگون استانی و کشوری و در سطح سپاه و نیروهای مسلح مقام زیادی دارند. دورههای مختلف پدافندی را به خاطر استعداد و علاقه و فراتر از همرزمهای خودشان آخرین دوره و آموزش را دیدند.
ازدواج او در اردیبهشت ۸۸ بود و حاصل این زندگی دو دختر به نامهای «ثنا» چهار و نیم ساله و «حنانه» شش ماهه بود.
این شهید پس از پیگیریهای فراوان و نفسگیر در سال ۹۴ از نیروی هوافضا، جهت ادامه خدمت در نیروی قدس سپاه انتقالی گرفت.
در زمینه مذهبی همیشه فعال بود و در هیئت ماه محرم میانداری میکرد و زیارت عاشورا میخواند.
جلیلوند گواهی خلبانی پهپاد را در سال ۹۳_۹۴ دریافت کرد و چهار مأموریت به مناطق جنگی داعش داشت، ۳ بار سوریه و یک بار عراق.
آخرین اعزام او مربوط به ۲۴ اردیبهشت ۹۶ به سوریه، استان حما، منطقه اثریا، در ماه مبارک رمضان با لبهای تشنه بود؛ و همانجا به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در گلزار شهدای ملارد به خاک سپرده شد.
فرازهایی از خاطرات شهید
موقعی که حیدر در ایران بود، هر پنجشنبه به گلزار شهدای ملارد میرفت.
یک بار که با دوستانش به گلزار شهدا رفته بود سر مزار شهید طهرانی مقدم ایستاد و شروع به فاتحه خواندن کرد. علاقه خاصی به شهید طهرانی مقدم داشت.
دوستان حیدر میگویند، کمی عقبتر آمدیم و دیدیم حیدر خیلی ساکت است. پرسیدیم: چی شده خیلی توی خودت هستی؟
حیدر سرش را بالا آورد و گفت: خوش به حال این شهدا که رفتند و ما هنوز داریم نفس میکشیم. بعد گفت: اگر من شهید شدم اینجا خاکم کنید.
فرازهایی از خاطرات شهید از زبان پدرش
«میدانستیم شهید میشود»
یک برگه در وسايل شخصی شهيد پيدا كرديم كه رويش نوشته بود: خداوندا به آبروی حضرت زهرا (س) مرگ من را شهادت در راه خودت قرار بده تا توسط دشمنان دين مبين اسلام و در راه پاسداری از حريم سبز ولايت به شهادت برسم.
وقتی كه میديدم حيدر چنين افكاری داشت و برای شهادتش حضرت زهرا (س) را قسم میداد من ديگر چه حرفی براي گفتن دارم.
نحوه شهادت شهید از زبان پدر
«همچو حیدر شهید شد»
با یکی از همرزمانش برای عملیات شناسایی به منطقه اثریا رفته بود. پس از انجام عملیات و حین بازگشت از مأموریت با نیروهای داعش مواجه میشوند که متأسفانه حیدر از ناحیه سر مورد اصابت گلوله مستقیم قرار میگیرد و شهید میشود.
پسرم در ايام ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام از ناحيه سر به شهادت رسيد.
حيدر در سن ۳۱ سالگی شهيد شد و با لب تشنه در شهادت مولای متقيان به ديدار معبودش شتافت.
فرازهایی از کلام شهید
من خودم به این نتیجه رسیدهام و با اطمینان و یقین میگویم: هر کس شهید شده خواسته که شهید بشود، شهادتِ شهید فقط دست خودش است.
خدایا در نیروی هوایی ما نتوانستیم به شهادت برسیم، در نیروی زمینی این را رزق و روزی ما کن.
معصومه میرحسینی - تیتر یک
انتهای پیام/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده