درس هایی از طرح مارشال
وقتی آمریکا با یک تیر چند هدف را میزند
«طرح مارشال» عنوانی غیر رسمی برای «برنامه بازسازی اروپا» است، ابتکاری برای کمک به بازسازی کشورهای اروپای غربی صدمه دیده از جنگ دوم جهانی با دلار . آمریکا از این فرصت استفاده کرد تا سیاستهای اقتصادی خود را به اروپا تحمیل کند.
گروه بین الملل «تیتریک» ؛ «طرح مارشال[1]» عنوانی غیر رسمی برای «برنامه بازسازی اروپا[2]» است، ابتکاری که بر مبنای آن بین سالهای 1948 تا 1951 ایالات متحدهی آمریکا مبالغ زیادی را به منظور کمک به بازسازی کشورهای اروپای غربی صدمه دیده از جنگ دوم جهانی تخصیص داد. این طرح، با توجه به ابعاد مالی گسترده و اثراتی که بر روابط سیاسی و اقتصادی آمریکا و اروپا برجای گذاشت، به عنوان بزرگترین طرح سیاست خارجی آمریکا شناخته میشود. به علت اینکه این طرح در زمان وزارت خارجهی ژنرال جرج مارشال به اجرا درآمده است، عمدتا تحت عنوان طرح مارشال شناخته میشود.
در طول حدود 4 سال اجرای این طرح، ایالات متحده 15 میلیارد دلار کمکهای فنی و اقتصادی به کشورهایی که حاضر شدند در این برنامه شرکت نمایند تخصیص داد که نزدیک 13 میلیارد دلار از آن کمک بلاعوض و مابقی به صورت وام بوده است. ارزش به روز این مبلغ در سال 2013 معادل 148 میلیارد دلار است.
به گزارش عیارآنلاین، ایالات متحده در اجرای طرح مارشال ابتکارات زیادی را به کار برد که اثرات آن تا مدتها بر روابط خارجی بین کشورهای غربی سایه افکنده است. در این نوشتار قصد داریم به اختصار، درسهایی را که میتوان از طرح مارشال آموخت بررسی نماییم:
ایجاد اتحاد سیاسی و تقویت دولتهای همسو
بر اساس طرح مارشال، ایالات متحده از کشورهای اروپایی خواست تا مشترکا در مورد کمکهای اقتصادی مورد نیازشان به توافق برسند و هرگونه کمک اقتصادی انفرادی به کشورها متوقف شد. در این خصوص، وزیر خارجه وقت ایالات متحده گفته بود:
«واضح است پیش از آنکه هر کمک جدیدی توسط ایالات متحده به منظور بهبود اوضاع و کمک به اروپا برای بازسازی صورت گیرد، کشورهای اروپایی باید در مورد نیازهایشان با هم به توافق برسند و مشخص نمایند که خودشان حاضرند چه نقشی را ایفا نمایند تا اقداماتی که ممکن است توسط این دولت انجام گیرد، به نتیجهی مناسب برسد.»
در پی این درخواست، نمایندگان کشورهای اروپایی به رهبری انگلیس و فرانسه گرد هم آمدند تا در خصوص میزان کمکهای مورد نیازشان و محل خرج آن با یکدیگر گفت و گو نمایند. در پی این اجلاس سازمان همکاریهای اقتصادی اروپا تشکیل شد. این سازمان چند سال بعد به سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) تغییر یافت. شوروی با اعلام اینکه این کار دخالت در استقلال حاکمیت کشورها میباشد، از پذیرفتن این شرط سر باز زد و از کشورهای همسو با خود، خواست تا از شرکت در این طرح انصراف دهند. به این ترتیب برای اولین بار اروپا بر اساس مشارکت یا عدم مشارکت در طرح مارشال به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شد.
این موضوع از جهات مختلف برای آمریکا منافعی به همراه داشت: اولا به شیوهای نرم باعث شد کشورهای همسو با ایالات متحده، جبههی واحدی در مقابل کمونیسم شوروی ایجاد نمایند. در نتیجهی تشکیل این اتحاد، احتمال به قدرت رسیدن احزاب کمونیست در این کشورها هم بسیار کم میشد. از طرف دیگر ایجاد این اتحاد تضمین میکرد که کشورهای اروپایی همسو با آمریکا، دوباره درگیر جنگهای داخلی مثل جنگ جهانی اول و دوم نخواهند شد.
استفاده از ساز و کار وجوه متقابل
شاید یکی از مهمترین ابتکارات آمریکا در اجرای طرح مارشال، استفاده از ساز و کار وجوه متقابل به جای تخصیص مستقیم وجوه بود. بر اساس ساز و کار وجوه متقابل، بازرگانان خصوصی کشوری که کمک اقتصادی میخواهد، کالاهایی را که میخواهند با ارز خارجی وارد کنند به دولتشان اطلاع میدهند. این کالاها با استفاده از کمکهای اقتصادی آمریکا وارد میشود و پس از تحویل به واردکننده، مبلغ آن به ارز خود همان کشور در حسابی ذخیره میشود (نرخ تبدیل ارز در این سیستم قبلا با توافق دولتهای طرفین تعیین شده است). به این وجوه، وجوه متقابل گفته میشود.
سپس دولتی که کمک اقتصادی خواسته بود، اجازه دارد با هماهنگی و تایید آمریکا، این وجوه را که به ارز خودش در حساب مشخصی ذخیره شده است، مصرف نماید. نحوهی مصرف میتواند به جای خرج کردن مستقیم، اعطای وام باشد. به این ترتیب برای آن کشور یک مخزن دائمی سرمایهگذاری نیز ایجاد میشود.
این ساز و کار تضمین مینمود کمکهای اقتصادی ایالات متحده دقیقا در محلهایی که مورد تایید خودش باشد به مصرف برسند. در حالیکه درصورتی که کمکهای مستقیم در اختیار دولتهای اروپایی قرار میگرفت این امکان وجود نمیداشت.
گسترش صادرات از طریق ایجاد بازار برای محصولات آمریکایی
معمولا در کمکهای اقتصادی خارجی این قید نیز وجود دارد که باید خریدهای خارجی از کشوری که کمک اقتصادی میکند انجام شود. به این ترتیب بازار مصرفی برای صنایع صادراتی آن کشور نیز به وجود میآید. در طی جنگ دوم جهانی، کشورهای اروپایی حجم بالایی کالاهای مصرفی و تسلیحات از ایالات متحده وارد کرده بودند. پس از جنگ اروپا علیرغم نیاز به محصولات ایالات متحده، چیزی برای صادرات به آمریکا نداشت و اتفاقی که در ادبیات اقتصادی به عنوان «شکاف دلاری[3]» شناخته میشود در حال رخ دادن بود. این موضوع برای اقتصاد آمریکا که در دوران جنگ متکی بر صادرات رشد کرده بود میتوانست به معنی رکودی سنگین باشد. طرح مارشال باعث ایجاد بازار مصرفی برای کالاهای آمریکایی شد و در ضمن به اروپاییها کمک کرد تا بتوانند صنایع نوپایی ایجاد کنند و این شکاف دلاری را پر کنند.
اعمال سیاستهای تعرفهای مورد نظر آمریکا
آمریکا همچنین از فرصت طرح مارشال استفاده کرد تا سیاستهای اقتصادی مورد نظر خود را به کشورهای اروپایی تحمیل نماید. بر این اساس کشورهایی که میخواستند از کمکهای مارشال برخوردار شوند، میبایست عضو پیمان گات نیز میشدند و به مرور تعرفههای خود را کاهش داده و تجارت آزاد را میپذیرفتند.
گسترش استفاده از دلار به عنوان ارز جهان روا
دولت ایالات متحده، به عنوان اقتصادی که از جنگ دوم جهانی کمترین آسیب را دید، از شرایط بحرانی کشورهای اروپایی در دورهی بعد از جنگ استفاده کرد تا به تثبیت نظام برتون وودز و تقویت و تثبیت اعتبار دلار به عنوان یک ارز جهان روا بپردازد. به این ترتیب در طی این طرح، ایالات متحده با تخصیص مبالغ هنگفتی کمکهای دلاری به کشورهای اروپای غربی، استفاده از این ارز را در بین این کشورها رایج ساخت.
منبع: تسنیم
ارسال نظر
اخبار برگزیده