خصوصیات یک مدیر لایق و شایسته از دیدگاه اسلام
امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید: «زمامدار مانند رودخانه پهناوری است که رودهایی کوچک از آن جاری میشود،پس اگر آب آن رودخانه پهناور،گوارا باشد،آب درون رودهای کوچک گوارا خواهد بود،و اگر شور باشد آب درون آنها شور خواهد بود».
گروه اجتماعی«تیتریک»؛
شبکه خبر دانشجویان البرز (اسنا)؛
قسمت اول
مقدمه
مدیریت علم و هنر برنامه ریزی،هماهنگ کردن،رهبری و نظارت بر فعالیتهای گوناگون به منظور دستیابی به هدفی مشخص است.این علم و هنر در سیره نبی اکرم اسلام(ص)و ائمه هدی(ع)در متعالیترین و زیباترین شکلش تجلی یافته که مدیریت الهی و بر مبنای شناخت حقیقت وجود انسان است.این مدیریت،مدیریتی است که با حکومت بر قلبها محقق میشود و هدف آن شکوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت رشد و کمال و وارد کردن او در نور به اذن خداوند است. خداوند متعال در سوره ابراهیم آیه 1 میفرماید:«این کتابی است که بر تو نازل کردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از ظلمتها خارج کرده و به سوی نور ببری،به راه خداوند عزیز و ستوده بینا» پس بزرگترین رسالت انبیا،از بین بردن موانع و مشکلات و فراهم نمودن زمینه رشد و شکوفایی استعدادهای انسان در جهت رشد و کمال است.آنها آمدهاند تا این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالی مافوق طبیعت،مافوق جبروت برسانند. آنان آمدهاند با مدیریتی الهی انسانها را که امانت الهیاند به سوی حقیقتشان سوق دهند.زیرا اگر انسانها در مسیر توحید قرار گیرند صاحب همه ارزشهای الهی و همه کرامتها میشوند. انسان،باایمان و عمل صالح واجد همه ارزشها و بدون آن موجودی خونریز و تباهکننده و در خسران و اسفل سافلین است. «به تحقیق ما انسان را در مقام احسن تقویم،نیکوترین صورت در مراتب وجود آفریدیم،پس به کیفر کفر و گناهانش به اسفل سافلین برگرداندیم مگر آنان که به خداوند ایمان آورده و نیکوکار شوند که به آنها پاداش دائمی،بهشت ابد را اعطا کنیم». (قران کریم،سوره مبارکه تین،آیات 6-4). بدین ترتیب مدیریت در ایجاد اداره و سرپرستی والاترین امانت الهی یعنی انسان است. هدف پژوهشگر در این مقاله این است که با مدد از آیات کریمه الهی و سیره و سنت نبی اکرم اسلام(ص)و امامان(ع)از یک سو روشها و عملکردهایی را برای اداره کردن جامعه بیابد که در راستای هدف انبیا یعنی فراهم آوردن زمینه رشد و کمال انسان، این اشرف مخلوقات و خلیفه خدا باشد،و از سوی دیگر دریابیم کسی که میخواهد این رسالت مهم را عهدهدار شود چه صفات و خصوصیاتی باید داشته باشد،و چگونه باید عمل کند تا از عهده این مهم برآید.در سوره مبارکه«نساء»آیه 58 خداوند میفرماید: «خداوند فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانشان برگردانید و وقتی که میان مردم حکم میکنید،به عدالت حکم کنید». ملاحظه میشود طبق این آیه کریمه،حاکم و سرپرست و مدیر جامعه«امین»و«نگهبان»جامعه است و حکومت عادلانه هم نوعی امانت است که به وی سپرده شده و باید آن را ادا کند.به علاوه در 247 سوره مبارکه بقره در مورد انتخاب جالوت برای فرماندهی دو خصوصیت را بیان میکند:یکی داشتن علم و دیگری جسمی نیرومند.«او را خداوند برگزیده و در دانش و قوت جسم فزونی بخشیده...»زیرا برای حکومتی و مدیریتی که در آن هر فردی باید به کمال شایسته خود برسد نباید کسی و چیزی مانع این کمال شود و برای چنین حکومتی و مدیریتی داشتن دو سرمایه،اول علم به تمامی مصالح و مفاسد حیات جامعه،دوم داشتن توانایی جسمی برای اجرای آنچه که صلاح جامعه است،لازم است. حضرت امیر المؤمنین علی(ع)به اشعثبن قیس کارگزار آذربایجان مینویسد:«کاری که در دست توست طعمه و شکار نیست که به چنگت افتاده باشد(ترا حکومت و مدیریت ندادهاند تا آنچه بیابی از آن خود دانسته بخوری)بلکه امانت و سپردهای است بر گردن تو(که بایستی از آن مراقبت کرده و در راه آن قدمی برخلاف دستور دین برنداری)و باید به فرمان آن کس که بالاتر از توست،حق آن امانت پاس بداری و نگهبان آن باشی(زیرا تو زیر دست امیری هستی که تو را حافظ و نگهبان قرار داده،و ولایتی به تو سپرده که آن را از جانب او انجام دهی)تو را نرسد که به استبداد و دلخواه خود،میان مردم رفتار کنی یا به کاری دست بزنی که به آن فرمان نیافتهای،ترا نمیرسد که متوجه کار بزرگی شوی مگر به اعتماد امر و فرمانی که به تو رسیده باشد و در دستهای تو مال و دارایی از مال خداوند بزرگ قرار دارد و تو یکی از خزانهداران من هستی تا آن را به من سپاری...»(نهج البلاغه،نامه 5). ملاحظه میشود بدین ترتیب حاکمان و مدیران جامعه،امانتی سنگین بر دوش دارند که باید آن را خوب حفظ نموده و به مقصد برسانند.امام صادق(ع)از پیامبر اعظم(ص)روایت نموده که: «از ما نیست کسی که به امانت پشت کند»(الکافی،ج 5،ص 133)ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع)نقل میکند که به شیعیان خود میفرمود:«بر شما باد ادای امانت.به خدایی که محمد(ص)را به حق به پیامبری مبعوث کرد اگر قاتل پدرم حسین بن علی(ع)به من اعتماد کند و شمشیری که پدرم را با آن کشته نزد من امانت گذارد،بدون شک آن را به او برمیگردانم»شو به امانت خیانت روان نمیدارمش.(وسائل الشیعه،ج 13،ص 225)در جای دیگر میفرماید:«به طولانی بودن رکوع و سجود فرد نگاه نکنید،زیرا به آن عادت کرده و اگر ترک کند دچار وحشت میشود، ولی به راستگویی و ادای امانت او نگاه کنید».(الکافی،ج 2،ص 105)علاوه بر اینها خداوند به ما میفرماید که ما باید از چه کسانی در تمام امور الگو و سرمشق بگیریم و چگونه عمل نماییم. در سوره احزاب آیه 21 میفرماید:«اقتدا به رسول خدا(ص)اسوه و الگوی شایستهای است برای کسی که به ثواب خداوند در روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا را بسیار کند.در قاموس و چارچوب چنین مدیریتی انتظار میرود که مدیران لایق از صفات ذیل برخوردار باشند: 1-داشتن ایمان و ارتباط با خداوند 2-داشتن مهر و عطوفت نسبت به مردم 3-داشتن سعه صدر 4-داشتن صبر و شکیبایی در برخورد با مسائل 5-داشتن شایستگی و لیاقت در انجام امور 6-ریاستطلب و خودکامه نبودن 7-اطاعت نمودن کارگزاران از مدیر در جایگاه حق سنت الهی این گونه است که هر اندازه رابطه میان انسان و خدا اصلاح شود به همان اندازه رابطه انسان با عالم اصلاح میشود 8-تفویض اختیار و مسئولیتخواهی،کنترل و نظارت 9-شور و مشورت با افراد صالح و شایسته 10-وفای به عهد 11-عدم احتجاب و احتراز از فاصله گرفتن از مردم 12-عدم سوء استفاده مدیر و وابستگان از امکانات 13-داشتن روحیه انتقادپذیری 14-برقراری عدالت 15-قضاوت و داوری
شبکه خبر دانشجویان البرز (اسنا)؛
قسمت اول
مقدمه
مدیریت علم و هنر برنامه ریزی،هماهنگ کردن،رهبری و نظارت بر فعالیتهای گوناگون به منظور دستیابی به هدفی مشخص است.این علم و هنر در سیره نبی اکرم اسلام(ص)و ائمه هدی(ع)در متعالیترین و زیباترین شکلش تجلی یافته که مدیریت الهی و بر مبنای شناخت حقیقت وجود انسان است.این مدیریت،مدیریتی است که با حکومت بر قلبها محقق میشود و هدف آن شکوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت رشد و کمال و وارد کردن او در نور به اذن خداوند است. خداوند متعال در سوره ابراهیم آیه 1 میفرماید:«این کتابی است که بر تو نازل کردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از ظلمتها خارج کرده و به سوی نور ببری،به راه خداوند عزیز و ستوده بینا» پس بزرگترین رسالت انبیا،از بین بردن موانع و مشکلات و فراهم نمودن زمینه رشد و شکوفایی استعدادهای انسان در جهت رشد و کمال است.آنها آمدهاند تا این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالی مافوق طبیعت،مافوق جبروت برسانند. آنان آمدهاند با مدیریتی الهی انسانها را که امانت الهیاند به سوی حقیقتشان سوق دهند.زیرا اگر انسانها در مسیر توحید قرار گیرند صاحب همه ارزشهای الهی و همه کرامتها میشوند. انسان،باایمان و عمل صالح واجد همه ارزشها و بدون آن موجودی خونریز و تباهکننده و در خسران و اسفل سافلین است. «به تحقیق ما انسان را در مقام احسن تقویم،نیکوترین صورت در مراتب وجود آفریدیم،پس به کیفر کفر و گناهانش به اسفل سافلین برگرداندیم مگر آنان که به خداوند ایمان آورده و نیکوکار شوند که به آنها پاداش دائمی،بهشت ابد را اعطا کنیم». (قران کریم،سوره مبارکه تین،آیات 6-4). بدین ترتیب مدیریت در ایجاد اداره و سرپرستی والاترین امانت الهی یعنی انسان است. هدف پژوهشگر در این مقاله این است که با مدد از آیات کریمه الهی و سیره و سنت نبی اکرم اسلام(ص)و امامان(ع)از یک سو روشها و عملکردهایی را برای اداره کردن جامعه بیابد که در راستای هدف انبیا یعنی فراهم آوردن زمینه رشد و کمال انسان، این اشرف مخلوقات و خلیفه خدا باشد،و از سوی دیگر دریابیم کسی که میخواهد این رسالت مهم را عهدهدار شود چه صفات و خصوصیاتی باید داشته باشد،و چگونه باید عمل کند تا از عهده این مهم برآید.در سوره مبارکه«نساء»آیه 58 خداوند میفرماید: «خداوند فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانشان برگردانید و وقتی که میان مردم حکم میکنید،به عدالت حکم کنید». ملاحظه میشود طبق این آیه کریمه،حاکم و سرپرست و مدیر جامعه«امین»و«نگهبان»جامعه است و حکومت عادلانه هم نوعی امانت است که به وی سپرده شده و باید آن را ادا کند.به علاوه در 247 سوره مبارکه بقره در مورد انتخاب جالوت برای فرماندهی دو خصوصیت را بیان میکند:یکی داشتن علم و دیگری جسمی نیرومند.«او را خداوند برگزیده و در دانش و قوت جسم فزونی بخشیده...»زیرا برای حکومتی و مدیریتی که در آن هر فردی باید به کمال شایسته خود برسد نباید کسی و چیزی مانع این کمال شود و برای چنین حکومتی و مدیریتی داشتن دو سرمایه،اول علم به تمامی مصالح و مفاسد حیات جامعه،دوم داشتن توانایی جسمی برای اجرای آنچه که صلاح جامعه است،لازم است. حضرت امیر المؤمنین علی(ع)به اشعثبن قیس کارگزار آذربایجان مینویسد:«کاری که در دست توست طعمه و شکار نیست که به چنگت افتاده باشد(ترا حکومت و مدیریت ندادهاند تا آنچه بیابی از آن خود دانسته بخوری)بلکه امانت و سپردهای است بر گردن تو(که بایستی از آن مراقبت کرده و در راه آن قدمی برخلاف دستور دین برنداری)و باید به فرمان آن کس که بالاتر از توست،حق آن امانت پاس بداری و نگهبان آن باشی(زیرا تو زیر دست امیری هستی که تو را حافظ و نگهبان قرار داده،و ولایتی به تو سپرده که آن را از جانب او انجام دهی)تو را نرسد که به استبداد و دلخواه خود،میان مردم رفتار کنی یا به کاری دست بزنی که به آن فرمان نیافتهای،ترا نمیرسد که متوجه کار بزرگی شوی مگر به اعتماد امر و فرمانی که به تو رسیده باشد و در دستهای تو مال و دارایی از مال خداوند بزرگ قرار دارد و تو یکی از خزانهداران من هستی تا آن را به من سپاری...»(نهج البلاغه،نامه 5). ملاحظه میشود بدین ترتیب حاکمان و مدیران جامعه،امانتی سنگین بر دوش دارند که باید آن را خوب حفظ نموده و به مقصد برسانند.امام صادق(ع)از پیامبر اعظم(ص)روایت نموده که: «از ما نیست کسی که به امانت پشت کند»(الکافی،ج 5،ص 133)ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع)نقل میکند که به شیعیان خود میفرمود:«بر شما باد ادای امانت.به خدایی که محمد(ص)را به حق به پیامبری مبعوث کرد اگر قاتل پدرم حسین بن علی(ع)به من اعتماد کند و شمشیری که پدرم را با آن کشته نزد من امانت گذارد،بدون شک آن را به او برمیگردانم»شو به امانت خیانت روان نمیدارمش.(وسائل الشیعه،ج 13،ص 225)در جای دیگر میفرماید:«به طولانی بودن رکوع و سجود فرد نگاه نکنید،زیرا به آن عادت کرده و اگر ترک کند دچار وحشت میشود، ولی به راستگویی و ادای امانت او نگاه کنید».(الکافی،ج 2،ص 105)علاوه بر اینها خداوند به ما میفرماید که ما باید از چه کسانی در تمام امور الگو و سرمشق بگیریم و چگونه عمل نماییم. در سوره احزاب آیه 21 میفرماید:«اقتدا به رسول خدا(ص)اسوه و الگوی شایستهای است برای کسی که به ثواب خداوند در روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا را بسیار کند.در قاموس و چارچوب چنین مدیریتی انتظار میرود که مدیران لایق از صفات ذیل برخوردار باشند: 1-داشتن ایمان و ارتباط با خداوند 2-داشتن مهر و عطوفت نسبت به مردم 3-داشتن سعه صدر 4-داشتن صبر و شکیبایی در برخورد با مسائل 5-داشتن شایستگی و لیاقت در انجام امور 6-ریاستطلب و خودکامه نبودن 7-اطاعت نمودن کارگزاران از مدیر در جایگاه حق سنت الهی این گونه است که هر اندازه رابطه میان انسان و خدا اصلاح شود به همان اندازه رابطه انسان با عالم اصلاح میشود 8-تفویض اختیار و مسئولیتخواهی،کنترل و نظارت 9-شور و مشورت با افراد صالح و شایسته 10-وفای به عهد 11-عدم احتجاب و احتراز از فاصله گرفتن از مردم 12-عدم سوء استفاده مدیر و وابستگان از امکانات 13-داشتن روحیه انتقادپذیری 14-برقراری عدالت 15-قضاوت و داوری
ارسال نظر
اخبار برگزیده