تاخت و تاز گرانیها و ناظران نامرئی
گروه اقتصادی«تیتر یک»/س.بهارزاد؛
تیتر این روزهای روزنامهها و سایتها، بیشتر جنبه اقتصادی داشته و عموما مشابه این موارد است:
«افزایش ناگهانی قیمت ارز و سکه»، «پراید 20میلیون تومان میشود»، «افزایش قیمت چندباره محصولات لبنی»، «قیمت برنج وارداتی افزایش یافت»
فشار اقتصادی موجود که مجموعهای از بیتدبیریها، تحریمهای همهجانبه، دلالبازیها و صدالبته بعضی رقابتهای سیاسی موجود میان برخی مسوولان است، بیش از آنکه سطح رفاه طبقه متوسط و یا مرفه را تحتالشعاع قرار داده باشد، طبقه محروم و مستضعف را درگیر خود کرده است.
در چنین شرایطی است که اخبار خارج شده از جلسات مشترک دولت و مجلس هم شبیه نوشداروی بعد از مرگ سهراب عمل کرده و نتوانسته است اسب لجام گسیخته شایعات اقتصادی و ویرانیهای حاصل از سرمایههای سرگردان را مهار کند.
جایگاه نظارت بر بازار
آیا میدانید اگر یک بسته شیر را گرانتر از قیمت درج شده روی آن بهفروش رساندند، باید به کجا شکایت کنید؟ اگر راننده تاکسی از شما کرایه دوبرابری گرفت تکلیفتان چیست؟ خبر احتکار فلان کالای مصرفی را باید به کجا گزارش داد و چقدر زمان لازم است تا به آن رسیدگی شود؟
یقیناً پاسخ شما به این سوالات نمیتواند خالی از ابهام باشد چرا که فضای عدم وجود نظارت در بازار اقتصادی کشور ما سبب شده است تا گرانفروشان و فرصتطلبان، عرصه را برای تاخت و تاز خود خالی دیده و کاری کنند که دهها سال تحریم هم توان انجامش را ندارد و آن کار چیزی نیست جز سلب اعتماد مردمی از مسوولان اقتصادی، التهاب در بازار و افزایش جند برابری تقاضا و در نتیجه ایجاد زمینه برای گرانی و گرانفورشیهای چندین و چندباره.
مسمومیت جو رسانهای
رسانههای مختلف در این میان نقش مهمی ایفا میکنند. از تلاش برای انتقال سریع اخبار گرفته تا رصد کوچکترین مسایل اقتصادی. تیترهای جنجالی که با بهانه انتقاد و اصلاح امور پیش چشمام مخاطب قرار میگیرد نیز از دیگر کارکردهای رسانههای مختلف داخلی در دوره یک ساله اخیر بوده است.
البته در این میان کم نیستند رسانههای نزدیک به بعضی مسوولان که همواره همهچیز را به اصطلاح معروف، «گلوبلبل» دانسته و ذکر دایمی لبان آنها، مصراع «همهچی آرومه، من چقدر خوشبختم» است.
ماهوارهها، سایتها و شبکههای اجتماعی مجازی خارجی و یا وابسته به ضدانقلاب نیز در این میان تبدیل به ماهیگیرانی شدهاند که میکوشند آب را گلآلود کنند تا ضمن تخلیه کینههای قدیمی، از این نمد برای خویش، کلاهی ببافند.
در چنین جو رسانهایست که مخاطب یا همان مصرفکننده داخلی، نمیداند نیاز مبرم خود به اخبار حقیقی و صحیح را از کدام مجرا دریافت کند.
نظارت، نظارت و باز هم نظارت
کمتر کسی است که نداند کالا به اندازه کافی برای مصرف عموم مردم وجود دارد و باز هم کمتر کسی است که خبر نداشته باشد که شبکه توزیع ناکارآمد از معضلات اقتصاد ماست اما تقریبا! همه مصرفکنندگان میدانند که اصولاً نظارت در بازار، بیشباهت به بعضی از افسانهها نیست.
از پوشاک که عموما در کارگاهها ناشناخته تولید میشود و محصولات زراعی که با نازلترین قیمت از سوی دلالها در مزارع دوردست خریداری میشود تا کارخانههای تولید مواد لبنی و کارخانههای اتومبیلسازی، بدون ترس از نظارت، با سرعتی باورنکردنی، به محض کمترین نوسان در اقتصاد و یا قیمت ارز، بر طبل افزایش قیمت میکوبند اما ناظران احتمالی که باید مانع از قانونشکنیها شوند، گویی صدای خاصی نشنیده و یا اصولا ًوجود خارجی ندارند.
در حال حاضر علاوه بر توصیه به مصرفکنندگان برای کوشش در تنظیم شیوه خرید و مصرف، میتوان نسخه شفابخش نظارت آگاهانه، دقیق و گسترده بر کل اقتصاد، خصوصاً بخش خردهفروشی و واردات، همان نوشدارویی است که اینبار نباید بعد از مرگ سهراب به دست مستحقش برسد.