مسئولین فرهنگی درصدد تحقق سینمای انقلاب اسلامی باشند/ رسالت هنرمند به تصویر کشیدن واقعیت های اجتماعی است
گروه استانی «تیتریک»، به نقل از نگارانه؛ اکران فیلم های منتخب جشنواره ی فجر در سینما هجرت کرج با فیلم «ابد و یک روز» ساخته ی «سعید روستایی» آغاز شد. فیلمی که تعداد سیمرغ هایش و پدیده بودنش هر علاقمند به سینما را به دیدنش ترغیب می کرد. بنای نگارنده نقد نویسی به شیوه ی مرسوم در نشریات سینمایی نیست بلکه طرح چند سؤال است که پاسخ تماشاگران به آنها مطمح نظر نگارنده است. البته برخی از این سوالات همراه پاسخ هایی آمده تا رویکرد نویسنده نیز لحاظ شود.
1.ضرورت انتخاب چنین موضوعاتی، چنین محتوایی و چنین فرم هایی چیست؟
شاید برخی در پاسخ بگویند این واقعیت جامعه است و رسالت هنرمند به تصویر کشیدن واقعیات اجتماع است.
2.آیا واقعیت جامعه صرفاً همین است؟ و واقعاً رسالت هنرمند به تصویر کشیدن واقعیات اجتماعی است؟
در اینجا باید خاطر نشان کرد که واقع گرا ترین مکتب هنری یعنی «ناتورالیسم» نیز خود یک «مجاز» است. یعنی تقلیدی از واقعیت. بنابراین آدم های اجتماع در برابر آثار هنری ناتورالیستی با یک مجاز مواجه اند و حقیقت را در زندگی فردی و اجتماعی خود می بینند، می شنوند، لمس می کنند، می بویند و می چشند. از این رو چه نیازی است که با نشخوار کردن اتفاقات اجتماعی، نشخوار جویده ای را به تماشاگر عرضه کنند. این کار شاید به جز لذت فرمی برای فیلمساز و همراهانش نتیجه ی دیگری در بر ندارد اگرچه برخی فیلمسازان، چنین رویکردی را با زنهار دادن و تنبّه تماشاگر توجیه می کنند. ناتورالیست ها قریب به یکصد سال پیش برای مدّت کوتاهی میدان دار بودند و روش یأس آفرین آنان در ارائه ی گزارش گونه ی ناهنجاری های اجتماعی، فقر و خشونت موجب شد که در مدت کوتاهی به شقوق گوناگون تفکیک شود. شکی نیست که جامعه ی کنونی ما همچون تمام جوامع حتی امریکا و اروپای توسعه یافته دارای ناهنجاری های اجتماعی است. امّا سوال اینجا است که دستمایه قرار دادن چنین سوژه هایی چه دردی را دوا می کند؟
از طرفی اگر رسالت هنرمند به تصویر کشیدن واقعیت های اجتماعی است، واقعیت های امیدبخش و غرورآفرین در کجای صف ایده های این سنخ هنرمندان قرار دارند؟ جهت یادآوری به موارد زیر توجه کنید:
- بر اساس دادههای اسکوپوس ایران در رشته سلولهای بنیادی 1190 مدرک تولید کرده که از این نظر رتبه 28 جهان و مقام دوم منطقه را در اختیار دارد.
- ایران با تولید 169 مقاله علمی در حوزه هوا و فضا جایگاه اول در بین کشورهای اسلامی و منطقه و جایگاه 19 در جهان را به خود اختصاص داده است.
- در حوزه بیوتکنولوژی ایران با تولید 470 مدرک در میان کشورهای اسلامی رتبه اول و در دنیا در بین تمام کشورهای جهان در رتبه 23 قرار گرفته است.
- ایران با تولید 4473 مقاله در سال 2012 رتبه 13 تولید علم رشته شیمی در جهان و رتبه اول را در منطقه به دست آورده است.
- بر اساس رتبه بندی (Nano Statistic ستاد توسعه فناوری نانو) ایران در رده بندی تعداد مقالات نانو تا سپتامبر 2013 در جایگاه هشتم دنیا قرار گرفت.
- تعداد 23140 مقاله ISI در سال 94
- رشد علمی ایران 11% بیشتر از متوسط رشد علمی جهان
آیا موارد که در بالا گذشت واقعیات نیستند؟
- کی زمان آن خواهد شد که سینمای ایران همانگونه که انقلاب اسلامی سال 57 (1979 میلادی) همچون نقطه ی عطفی مسیر حرکت بشریت را به سمت جهان بینی الهی تغییر داد، بتواند جریان سینمای جهان را از شهوت و خشونت به سمت تعالی تغییر دهد؟
جمهوری اسلامی فرصت مغتنم و چشمه ی جوشانی است که تمامی آزادیخواهان و مستضعفان جهان چشم امید به آن بسته اند. بی شک هنرمندان جویای معنای متعالی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و تحقق سینمای انقلاب اسلامی را انتظار می کشند. بنابراین مسئولین و مدیران فرهنگی می بایست به جای تعارفات و تساهل و تسامح با نگاهی جهان شمول، درصدد تحقق سینمای انقلاب اسلامی باشند که مسلماً این مهم با تولید و ترویج آثاری از این دست محقق نمی شود.
اینکه سینمای انقلاب اسلامی چه شاخص هایی باید داشته باشد خود سرآغاز مبحثی است که در ظرفیت این نوشته نیست.
- آیا همانگونه که یک تماشاگر آمریکایی با دیدن فیلم «نجات سرباز رایان»
ساخته ی استیون اسپیلبرگ احساس حماسه، غرور و آزادگی می کند، یک تماشاگر
ایرانی در هر کجای جهان با دیدن چنین فیلم هایی چنین حسی دارد؟
سوالات فوق به زعم نگارنده از جمله سوالات اساسی است که یک فیلمساز در کشور جمهوری اسلامی ایران باید پیش از انتخاب سوژه به آنها پاسخ دهد و این فرصت به وجود آمده را با دنبال روی از اربابان غربی و شرقی سینما بر باد ندهد.
انتهای پیام/