از "طلاق عاطفی" جلوگیری کنید
جدایی تنها به معنای حك شدن مهر طلاق در شناسنامه زن و شوهر نیست.گاهی دو نفر سالها زیر یك سقف زندگی میكنند اما در حقیقت از یكدیگر جدا هستند.
گروه جامعه «تیتریک» ؛ جدایی تنها به معنای حك شدن مهر طلاق در شناسنامه زن و شوهر نیست.گاهی دو نفر سالها زیر یك سقف زندگی میكنند اما در حقیقت از یكدیگر جدا هستند. این اتفاق كه این روزها كم نیست، آسیبهای زیادی را برای زن و شوهر و فرزندان آنها به همراه خواهد داشت. ما در این گزارش سعی كردیم از طلاق خاموش بگوییم. یك هشدار كوچك برای شما كه میخواهید عشق در زندگی تان جریان داشته باشد. حیف است طعم خوش دوستت دارمها فراموشمان شود.
جدایی عاطفی چیست؟
وقتی دختر و پسری ازدواج میكنند، فرضشان بر این است كه مرگ یكی از آنها، تنها علت جداییشان خواهد بود. با هم هستند تا آخر عمر و به اصطلاح به پای هم پیر میشوند. نگران این هستند كه نكند نتوانند با هم سازگار شوند و مجبور شوند طلاق بگیرند. در نظر بیشتر مردم ازدواج دو نتیجه دارد:
1ـ باهم زندگی میكنند و خوشبخت میشوند
2ـ با هم سازگار نیستند و جدا میشوند.
اما شكل سومی هم وجود دارد كه چون در جایی ثبت نمیشود و سر و صدایی به پا نمیكند، از نظرها پنهان میماند:
3ـ از هم جدا میشوند اما با هم زندگی میكنند.
گاهی به زنان و مردانی بر میخوریم كه مدتهاست نسبت به یكدیگر مهر، دوستی و علاقه ندارند و حتی گاهی زمینه روابط آنها را خشم و نفرت تشكیل میدهد، اما به زندگی مشترك خود ادامه میدهند. آنها دلایلی برای این كار خود دارند كه از آن جمله میتوان به نبودن شرایط بهتر، وجود بچهها و نگرانی از بابت واكنش خانوادهها، مشكلات اقتصادی، ترس از آینده و... اشاره كرد.
زمانی یك ازدواج در شرایط سفید و بیخطر است كه طرفین بتوانند در آن تمام نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی خود را تامین كنند. هرگاه ازدواج از ارضا كردن یكی از جنبهها ناتوان باشد، محكوم به شكست خواهد بود حتی اگر از هم به صورت رسمی جدا نشوند.
اگر زن و شوهر نتوانند شریك خوبی برای برطرف كردن نیازهای جنسی هم باشند، اگر نتوانند همصحبت تنهاییهای هم شوند، اگر مقابل رشد اجتماعی هم بایستند و اگر... هر كدام از اینها میتواند زندگی را گورستان عشق كند.
در طلاق عاطفی دو نفر جسمشان كنار هم خواهد بود اما روز به روز از هم دورتر میشوند. این اتفاق ممكن است یكطرفه یا دو طرفه باشد و در اغلب موارد به مرور زمان رخ میدهد. جذابیت، كشش، علاقه و عاطفه مثبتی كه نسبت به هم داشته اند در بین آنها رنگ باخته است. به عبارتی حساسیتها، كنجكاویها و نگرانیهایی كه آنها نسبت به هم نشان میدادند فروكش میكند و باعث ایجاد كرختی در بین آنها میشود.
اما این مشكل هم مانند هر مشكل دیگری راه حلهایی دارد كه با هم مرور میكنیم.
نهگامی عقبتر نه گامی جلوتر، كنار هم باشیم
اگر مانند روزهای نامزدی موقع دیدن همسرتان، رنگ به رنگ نمیشوید یا چون مكالمات تلفنی كه تا نیمه شب طول میكشید، ساعتها از آرزوها و رویاهایتان برای هم نمیگویید، جای نگرانی نیست. طبیعی است كه هر كدام از شما به علایق و خواستههای خود فكر كنید اما این طبیعی نیست كه همسرتان را از دنیای خود آگاه نكنید.
انسانها در طول زمان تغییر میكنند اگر از تغییرات هم با خبر نشوند، نمیتوانند كنار یكدیگر بمانند. ازدواج مانند رسیدن دو خط به یكدیگر است و نقطه تلاقی دو خط، آغاز مسیر با هم بودن میشود. اگر دو خط بعد از تلاقی مماس هم حركت كنند یا لا اقل به صورت موازی و در كنار هم به مسیر ادامه دهند، مشكلی پیش نمیآید اما كار از آنجا خراب میشود كه بعد از تلاقی دو خط، هر دو از نقطه مشتركشان بگذرند و به سمت و سویی بروند. هرچه بیشتر حركت میكنند، از هم دورتر میشوند.
برای انتخاب همسر، با هم گفتوگو میكنید و تقریبا میدانید هر كدامتان كجای جهان ایستادهاید اما بعد از اینكه وارد زندگی مشترك میشوید، یادتان میرود از خیلی چیزها با هم حرف بزنید. كل صحبتهایتان حول خانه، خرید، بچهها، مهمانی و مسائلی از این قبیل خواهد بود و هیچ تلاشی هم برای همراهی هم نمیكنید. هركدام مشغول زندگی خویش هستید. سالها میگذرد و یكی از همسران تا مدرك دكترا پیش میرود و آن یكی هنوز دیپلم دارد البته این به خودی خود مشكلساز نیست اما زمانی مشكلساز است كه آن همسری كه دیپلم باقی مانده، سطح اطلاعات و دانش خود را بالا نبرده باشد.
در حرف زدن، لباس پوشیدن و اظهار نظر كردن همان آدم ده سال پیش باقی مانده اما همسرش دنیایی تغییر كرده است. این دو حتی نمیتوانند با دوستان خانوادگی مشترك در رفت و آمد باشند چون خواسته هركدام از آنها از ارتباط متفاوت است.
گاهی این تفاوت در تربیت بچهها هم خیلی آزاردهنده میشود. البته منظور ما این نیست كه زن و شوهر باید مانند كپی و رو نوشت هم باشند یا هر كاری یكی از آنها انجام داد،آن یكی هم انجام دهد بلكه میخواهیم بگوییم، یكدیگر را در رویاها و انتظارات خود شریك كنید. بگذارید اگر قرار است به سمت و سویی بروید، همسرتان هم با خبر باشد از او كمك بگیرید و گام هایتان را به كمك هم بر دارید. آن وقت اگر هر كدام تغییری كردید، به جایی رسیدید،رد پای حمایت همسرتان نمیگذارد او را فراموش كنید.
نگذاریدتكراری شوید
چشمانش را باز میكند. باز روزی دیگر شروع شد. با بیحوصلگی به سمت آشپزخانه میرود. یك غذای تكراری دیگر را انتخاب میكند و با دلسردی مشغول پخت و پز میشود. نگاهی به خانه میاندازد. خاك روی تمام وسایل خانه را گرفته اما فقط لوازم نیستند كه زیر خاك فراموشی رفتهاند. احساس میكند قلبش نیز غبارآلود شده. یاد روزهایی میافتد كه همیشه خانه برق میزد. بوی غذایش در راهرو میپیچید. وقتی به ساعت برگشت همسرش به خانه نزدیك میشد، با اشتیاق چند بار جلوی آینه میرفت و خودش را برانداز میكرد. چقدر برایش مهم بود كه در نگاه همسرش رضایت و تحسین را ببیند. بهدنبال ذرهای از اشتیاق آن روزها میگردد اما انگار بیفایده است. نمیداند از چه زمانی جای صدای خندهشان را روزنامههایی پر كرد كه در دستان همسرش بود و كنترل تلویزیون كه در دستان او. نمیداند چه زمانی زندگیشان را خاك فراموشی گرفت.
رابطه دو نفره زناشویی نمیتواند خود به خود در طول زمان به همان اشتیاق و گرمای روزهای اول باقی بماند. یكنواخت شدن زندگی پس از ازدواج امری طبیعی است، اما ادامهدار شدن آن میتواند آسیب جدی به زندگی مشترك برساند. ارزشمندترین چیزهایی كه ما روزی برای به دست آوردنش بسیار تلاش كردیم، بعد از مدتی برایمان عادی میشود. این موضوع در مورد افراد دور و برمان هم صدق میكند. چند وقت است كه به صورت مادرتان با دقت نگاه نكردید؟ آخرین باری كه به پدرتان گفتید كه برایتان چون تكیهگاهی ارزشمند است، كی بود؟ ما به بودن عزیزانمان آنقدر عادت میكنیم كه فراموشمان میشود، آنها هم هستند.
شاید در روابطی مثل خواهر و برادری و دوستی این عادت كردن مشكل خاصی ایجاد نكند اما رابطه زن و شوهری به گونهای است كه اگر هر سال، هر ماه، هر هفته و شاید هر روز با هم عقد نكنید، حلقه ازدواج در دستانتان یك تشریفات بیپشتوانه خواهد بود. رابطه زن و شوهری مانند گلدان یاس است كه باید هر روز آبیاری شود تا بوی گلهایش مستتان كند.
برای تكراری نشدن رابطه باید هر دو نفر تلاش كنند اما اگر دیدید كه زندگیتان یكنواخت شده و قلبتان چون گذشته برای همسرتان نمیتپد، خودتان دست بهكار شوید. شاید نوشتن یك نامه،خرید یك دسته گل، یك قرار شام دو نفره، تغییر در ظاهر و رسیدگی به سر و لباس و هر كار دیگری كه به ذهن خودتان میرسد، بتواند دوباره شما را به هم نزدیكتر كند.
زندگی زناشویی
زن و مردی كه باهم پیمان زناشویی میبندند، قرار است تمام نیازهای یكدیگر را به بهترین شكل برطرف كنند. شما قرار است تنها شریك جنسی همسرتان باشید و او هم همین طور. اگر برای این رابطه برنامه مشخصی نداشته باشید، تكراری و از روی اجبار عمل كنید، خیلی زود از كیفیت و كمیت آن كم خواهد شد و این موضوع خود علتی برای دور شدن شما از هم میشود.
حرفهایی مثل نمیخواهم همسرم مرا برای این رابطه بخواهد یا دوست داشتن ما والاتر از این رابطه است، تنها خودتان را گول میزند. در دنیای پرجاذبه امروز، زن و مردی میتوانند همسر خوبی باشند كه بهترین شریك جنسی ممكن برای همسرشان شوند.
به رابطه زناشویی، نگاه صرفا جنسی نداشته باشید. این رابطه، زمان مناسبی است برای بده بستانهای عاطفی. بگذارید در هر شرایطی كه هستید، اتاق دونفره تان، یك فضای آرام و رمانتیك باشد برای ساختن بهترین لحظات. اگر شما رابطه جنسیتان را در اوج نگه دارید، زندگیتان ضد ضربه میشود. بسیاری از نارضایتیهایی كه با عناوین دیگر مطرح میگردد در اصل به دلیل همین بیتوجهی به رفع نیاز جنسی همسر است.
كمی اطلاعات خود را بالا ببرید و در مورد فیزیك و نیازهای جنس مخالف مطالعه كنید. بهتر است وقت بگذارید و با همسرتان برای این رابطه برنامهریزی كنید.
دنیای كلمات و خط قرمزهایش
تو آنقدر بیمسئولیتی كه نمیدانم چرا با تو ازدواج كردم؟ در آینه به خودت نگاه كردهای؟ چرا مثل زنهای امروزی نیستی؟ همان بهتر كه صبح زود از خانه بروی و دیر وقت برگردی، حضور تو فقط كار مرا زیادتر میكند......
نه اشتباه نكنید اینها جملات یك نمایشنامه كمدی نیست بلكه مكالماتی است كه در خیلی از خانوادهها، عادی شده است.
برخی همسران وقتی مدتی از ازدواجشان میگذرد و با هم خودمانی میشوند، فكر میكنند هرچیزی كه به ذهنشان رسید را به هر نحوی كه بخواهند باید ابراز كنند. اما از این موضوع غافلند كه حرفهای خیلی ساده كه گاهی در وسط دعوا و بدون منظور بیان میشود، میتواند قلب طرف مقابل را جریحهدار كند و اثر آن برای همیشه بماند.
بسیاری از سرد شدنها و دور شدنهای زناشویی به این علت است كه دو نفر نمیدانند هر حرف آنها میتواند چه تاثیری بر زندگیشان داشته باشد. كلماتی چون دوستت دارم، عزیزم، تو زیباترینی مرد رویاهای منی مثل شارژر زندگی عمل میكنند اما توهین، ناسزا و كلمات نامناسب مانند بمبی تمام داشتههای عاطفی زن و شوهر را دود كرده و بینشان فاصله میاندازد.
روابط خارج از خانه، یك تهدید جدی
یك جمله معروف است كه میگوید: هرچه روابط خارج از خانه با جنس مخالف گرمتر شود، روابط داخل خانه سردتر میشود.
روابط خارج از خانه با جنس مخالف یعنی چه؟ یعنی همان ارتباط ساده با همكارتان كه ممكن است به نظر شما خیلی عادی بیاید و مدعی باشید بسیار پاك و دوستانه است اما به مرور صمیمیت ایجاد شده، ناخودآگاه در صمیمیت شما با همسرتان تاثیر خواهد گذاشت.
برخی به بهانه روشنفكری و به روز بودن، میگویند روابط زن و مرد میتواند در اوج صمیمیت و نزدیكی، پاك بماند. به بهانههای مختلف ساعتها با هم به صورت حضوری، تلفنی و اینترنتی در ارتباط هستند و فراموش میكنند قصه زن و مرد، داستان آتش و پنبه است.
آمار و ارقام میگویند، بیشتر آنها كه در دریا غرق میشوند، شناگران ماهر هستند. كسانی كه بیش از حد به خودشان و تواناییشان اعتماد دارند، وقتی تن به آب میزنند، فكر غرق شدن هم نمیكنند به همین دلیل بیمحابا جلو میروند و هر چه به آنها بگویی: بیشتر این جلو نرو، میگویند: حواسم هست! اما غافل از این كه دریا هزاران بازی پنهان دارد. این موضوع شبیه روابط با جنس مخالف خارج از خانه است.
وقتی با جنس مخالفی در دانشگاه و محل كار یا حتی فامیل بیش از حد صمیمی میشوی، هراز گاهی كه از درونت چیزی به تو هشدار میدهد، میگویی حواسم هست! به خودت اطمینان داری و شاید خودت را گول میزنی كه این رابطه فقط یك دوستی ساده است اما غافل از اینكه این روابط ساده هزاران بازی پنهان دارد. یك زمان به خودت میآیی و خود را در حال غرق شدن میبینی.
ارتباط صمیمانه خارج از چارچوب یكی از بزرگترین آفتهایش این است كه رنگ و جلای رابطه با همسرت را كم میكند. علتش هم معلوم است. وقتی در خانه با همسر خود رابطه دارید، به علت صمیمیت و زندگی روزمره و مشكلات آن، طبیعی است كه دلخوری، اختلاف یا بیتوجهی پیش میآید. رابطههای خارج از خانه همیشه به نوعی ساختگی و همراه با بار هیجانی حبابوار خواهد بود به همین علت وقتی در كنار هم قرار میگیرید، ناخود آگاه احساس میكنید، شریك خانگی مشكلی دارد كه رابطه با او همیشه با خنده و حرفهای قشنگ همراه نیست. روزبه روز از او فاصله میگیرید و دورتر میشوید.
بچهها قربانیان طلاق خاموش
فراموش نكنید كه شما باعث به دنیا آمدن فرزندتان هستید پس وظیفه دارید تا آنجا كه میتوانید در خوشبختی آنها بكوشید. فكر نكنید برای خوشبخت كردن آنها باید اسباب بازیهای گران بخرید یا آنها را در مدارس غیرانتفاعی ثبتنام كنید.
عاملی كه فرزند شما را خوشبخت میكند این است كه او احساس كند در فضایی سرشار از عشق و علاقه زندگی میكند. بچهها باهوشتر از آنی هستند كه فكر میكنید. طلاق روی آنها آسیبهای بیشماری وارد میكند. زندگی زناشویی با دعوا و اختلاف هم آنها را آزار میدهد اما طلاق خاموش، صدمههایی جبرانناپذیر به احساس و آینده آنها خواهد زد.
بدترین آسیب این است كه فرزندان شما احساس میكنند زندگی زناشویی دوست داشتنی نیست. یاد میگیرند تا سرد و خاموش رفتار كنند. ابراز علاقه به همسر، مشورت، همدلی، با هم بودن و بسیاری از مهارتهای همسرداری، باید در خانه و توسط والدین به كودكان آموزش داده شود. وقتی سرمای رابطه شما فضای خانه را یخ زده میكند، آنها همسران خوبی برای زندگی بعدی نخواهند بود.
این هشدار را جدی بگیرید
زن و مردی كه از هم جدا میشوند اما طلاقشان جایی حك نمیشود، آسیبهای زیادی میبینند. آنها سرشار از نیازهای ارضا نشده باقی میمانند در حالی كه اگر جداییشان رسمی بود، این امكان وجود داشت هر كدام با فرد دیگری شروعی دوباره و منطقی داشته باشند.
آنها بهخاطر منع شرعی و قانونی و اجتماعی ممكن است كه خطا نكنند اما دنیای پر از تنهایی، نبود یك همدم، دوست نداشتن و دوست داشته نشدن،هركدام میتواند از نظر روحی برایشان بسیار تخریبكننده باشد.
اگر تقیدات مذهبی و خود كنترلی بالایی نداشته باشند، به سمت روابط خارج از خانه روی میآورند كه این روابط میتواند از چت رومها تا ارتباط با همكاران را شامل شود.
جامعهای كه در آن زنان و مردان نیازهایشان را این گونه برطرف كنند، سرشار از بیاعتمادی و بیماری و ناامنی خواهد بود. طلاق عاطفی زنگ خطری است كه همه باید آن را جدی بگیرند.
جدایی عاطفی چیست؟
وقتی دختر و پسری ازدواج میكنند، فرضشان بر این است كه مرگ یكی از آنها، تنها علت جداییشان خواهد بود. با هم هستند تا آخر عمر و به اصطلاح به پای هم پیر میشوند. نگران این هستند كه نكند نتوانند با هم سازگار شوند و مجبور شوند طلاق بگیرند. در نظر بیشتر مردم ازدواج دو نتیجه دارد:
1ـ باهم زندگی میكنند و خوشبخت میشوند
2ـ با هم سازگار نیستند و جدا میشوند.
اما شكل سومی هم وجود دارد كه چون در جایی ثبت نمیشود و سر و صدایی به پا نمیكند، از نظرها پنهان میماند:
3ـ از هم جدا میشوند اما با هم زندگی میكنند.
گاهی به زنان و مردانی بر میخوریم كه مدتهاست نسبت به یكدیگر مهر، دوستی و علاقه ندارند و حتی گاهی زمینه روابط آنها را خشم و نفرت تشكیل میدهد، اما به زندگی مشترك خود ادامه میدهند. آنها دلایلی برای این كار خود دارند كه از آن جمله میتوان به نبودن شرایط بهتر، وجود بچهها و نگرانی از بابت واكنش خانوادهها، مشكلات اقتصادی، ترس از آینده و... اشاره كرد.
زمانی یك ازدواج در شرایط سفید و بیخطر است كه طرفین بتوانند در آن تمام نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی خود را تامین كنند. هرگاه ازدواج از ارضا كردن یكی از جنبهها ناتوان باشد، محكوم به شكست خواهد بود حتی اگر از هم به صورت رسمی جدا نشوند.
اگر زن و شوهر نتوانند شریك خوبی برای برطرف كردن نیازهای جنسی هم باشند، اگر نتوانند همصحبت تنهاییهای هم شوند، اگر مقابل رشد اجتماعی هم بایستند و اگر... هر كدام از اینها میتواند زندگی را گورستان عشق كند.
در طلاق عاطفی دو نفر جسمشان كنار هم خواهد بود اما روز به روز از هم دورتر میشوند. این اتفاق ممكن است یكطرفه یا دو طرفه باشد و در اغلب موارد به مرور زمان رخ میدهد. جذابیت، كشش، علاقه و عاطفه مثبتی كه نسبت به هم داشته اند در بین آنها رنگ باخته است. به عبارتی حساسیتها، كنجكاویها و نگرانیهایی كه آنها نسبت به هم نشان میدادند فروكش میكند و باعث ایجاد كرختی در بین آنها میشود.
اما این مشكل هم مانند هر مشكل دیگری راه حلهایی دارد كه با هم مرور میكنیم.
نهگامی عقبتر نه گامی جلوتر، كنار هم باشیم
اگر مانند روزهای نامزدی موقع دیدن همسرتان، رنگ به رنگ نمیشوید یا چون مكالمات تلفنی كه تا نیمه شب طول میكشید، ساعتها از آرزوها و رویاهایتان برای هم نمیگویید، جای نگرانی نیست. طبیعی است كه هر كدام از شما به علایق و خواستههای خود فكر كنید اما این طبیعی نیست كه همسرتان را از دنیای خود آگاه نكنید.
انسانها در طول زمان تغییر میكنند اگر از تغییرات هم با خبر نشوند، نمیتوانند كنار یكدیگر بمانند. ازدواج مانند رسیدن دو خط به یكدیگر است و نقطه تلاقی دو خط، آغاز مسیر با هم بودن میشود. اگر دو خط بعد از تلاقی مماس هم حركت كنند یا لا اقل به صورت موازی و در كنار هم به مسیر ادامه دهند، مشكلی پیش نمیآید اما كار از آنجا خراب میشود كه بعد از تلاقی دو خط، هر دو از نقطه مشتركشان بگذرند و به سمت و سویی بروند. هرچه بیشتر حركت میكنند، از هم دورتر میشوند.
برای انتخاب همسر، با هم گفتوگو میكنید و تقریبا میدانید هر كدامتان كجای جهان ایستادهاید اما بعد از اینكه وارد زندگی مشترك میشوید، یادتان میرود از خیلی چیزها با هم حرف بزنید. كل صحبتهایتان حول خانه، خرید، بچهها، مهمانی و مسائلی از این قبیل خواهد بود و هیچ تلاشی هم برای همراهی هم نمیكنید. هركدام مشغول زندگی خویش هستید. سالها میگذرد و یكی از همسران تا مدرك دكترا پیش میرود و آن یكی هنوز دیپلم دارد البته این به خودی خود مشكلساز نیست اما زمانی مشكلساز است كه آن همسری كه دیپلم باقی مانده، سطح اطلاعات و دانش خود را بالا نبرده باشد.
در حرف زدن، لباس پوشیدن و اظهار نظر كردن همان آدم ده سال پیش باقی مانده اما همسرش دنیایی تغییر كرده است. این دو حتی نمیتوانند با دوستان خانوادگی مشترك در رفت و آمد باشند چون خواسته هركدام از آنها از ارتباط متفاوت است.
گاهی این تفاوت در تربیت بچهها هم خیلی آزاردهنده میشود. البته منظور ما این نیست كه زن و شوهر باید مانند كپی و رو نوشت هم باشند یا هر كاری یكی از آنها انجام داد،آن یكی هم انجام دهد بلكه میخواهیم بگوییم، یكدیگر را در رویاها و انتظارات خود شریك كنید. بگذارید اگر قرار است به سمت و سویی بروید، همسرتان هم با خبر باشد از او كمك بگیرید و گام هایتان را به كمك هم بر دارید. آن وقت اگر هر كدام تغییری كردید، به جایی رسیدید،رد پای حمایت همسرتان نمیگذارد او را فراموش كنید.
نگذاریدتكراری شوید
چشمانش را باز میكند. باز روزی دیگر شروع شد. با بیحوصلگی به سمت آشپزخانه میرود. یك غذای تكراری دیگر را انتخاب میكند و با دلسردی مشغول پخت و پز میشود. نگاهی به خانه میاندازد. خاك روی تمام وسایل خانه را گرفته اما فقط لوازم نیستند كه زیر خاك فراموشی رفتهاند. احساس میكند قلبش نیز غبارآلود شده. یاد روزهایی میافتد كه همیشه خانه برق میزد. بوی غذایش در راهرو میپیچید. وقتی به ساعت برگشت همسرش به خانه نزدیك میشد، با اشتیاق چند بار جلوی آینه میرفت و خودش را برانداز میكرد. چقدر برایش مهم بود كه در نگاه همسرش رضایت و تحسین را ببیند. بهدنبال ذرهای از اشتیاق آن روزها میگردد اما انگار بیفایده است. نمیداند از چه زمانی جای صدای خندهشان را روزنامههایی پر كرد كه در دستان همسرش بود و كنترل تلویزیون كه در دستان او. نمیداند چه زمانی زندگیشان را خاك فراموشی گرفت.
رابطه دو نفره زناشویی نمیتواند خود به خود در طول زمان به همان اشتیاق و گرمای روزهای اول باقی بماند. یكنواخت شدن زندگی پس از ازدواج امری طبیعی است، اما ادامهدار شدن آن میتواند آسیب جدی به زندگی مشترك برساند. ارزشمندترین چیزهایی كه ما روزی برای به دست آوردنش بسیار تلاش كردیم، بعد از مدتی برایمان عادی میشود. این موضوع در مورد افراد دور و برمان هم صدق میكند. چند وقت است كه به صورت مادرتان با دقت نگاه نكردید؟ آخرین باری كه به پدرتان گفتید كه برایتان چون تكیهگاهی ارزشمند است، كی بود؟ ما به بودن عزیزانمان آنقدر عادت میكنیم كه فراموشمان میشود، آنها هم هستند.
شاید در روابطی مثل خواهر و برادری و دوستی این عادت كردن مشكل خاصی ایجاد نكند اما رابطه زن و شوهری به گونهای است كه اگر هر سال، هر ماه، هر هفته و شاید هر روز با هم عقد نكنید، حلقه ازدواج در دستانتان یك تشریفات بیپشتوانه خواهد بود. رابطه زن و شوهری مانند گلدان یاس است كه باید هر روز آبیاری شود تا بوی گلهایش مستتان كند.
برای تكراری نشدن رابطه باید هر دو نفر تلاش كنند اما اگر دیدید كه زندگیتان یكنواخت شده و قلبتان چون گذشته برای همسرتان نمیتپد، خودتان دست بهكار شوید. شاید نوشتن یك نامه،خرید یك دسته گل، یك قرار شام دو نفره، تغییر در ظاهر و رسیدگی به سر و لباس و هر كار دیگری كه به ذهن خودتان میرسد، بتواند دوباره شما را به هم نزدیكتر كند.
زندگی زناشویی
زن و مردی كه باهم پیمان زناشویی میبندند، قرار است تمام نیازهای یكدیگر را به بهترین شكل برطرف كنند. شما قرار است تنها شریك جنسی همسرتان باشید و او هم همین طور. اگر برای این رابطه برنامه مشخصی نداشته باشید، تكراری و از روی اجبار عمل كنید، خیلی زود از كیفیت و كمیت آن كم خواهد شد و این موضوع خود علتی برای دور شدن شما از هم میشود.
حرفهایی مثل نمیخواهم همسرم مرا برای این رابطه بخواهد یا دوست داشتن ما والاتر از این رابطه است، تنها خودتان را گول میزند. در دنیای پرجاذبه امروز، زن و مردی میتوانند همسر خوبی باشند كه بهترین شریك جنسی ممكن برای همسرشان شوند.
به رابطه زناشویی، نگاه صرفا جنسی نداشته باشید. این رابطه، زمان مناسبی است برای بده بستانهای عاطفی. بگذارید در هر شرایطی كه هستید، اتاق دونفره تان، یك فضای آرام و رمانتیك باشد برای ساختن بهترین لحظات. اگر شما رابطه جنسیتان را در اوج نگه دارید، زندگیتان ضد ضربه میشود. بسیاری از نارضایتیهایی كه با عناوین دیگر مطرح میگردد در اصل به دلیل همین بیتوجهی به رفع نیاز جنسی همسر است.
كمی اطلاعات خود را بالا ببرید و در مورد فیزیك و نیازهای جنس مخالف مطالعه كنید. بهتر است وقت بگذارید و با همسرتان برای این رابطه برنامهریزی كنید.
دنیای كلمات و خط قرمزهایش
تو آنقدر بیمسئولیتی كه نمیدانم چرا با تو ازدواج كردم؟ در آینه به خودت نگاه كردهای؟ چرا مثل زنهای امروزی نیستی؟ همان بهتر كه صبح زود از خانه بروی و دیر وقت برگردی، حضور تو فقط كار مرا زیادتر میكند......
نه اشتباه نكنید اینها جملات یك نمایشنامه كمدی نیست بلكه مكالماتی است كه در خیلی از خانوادهها، عادی شده است.
برخی همسران وقتی مدتی از ازدواجشان میگذرد و با هم خودمانی میشوند، فكر میكنند هرچیزی كه به ذهنشان رسید را به هر نحوی كه بخواهند باید ابراز كنند. اما از این موضوع غافلند كه حرفهای خیلی ساده كه گاهی در وسط دعوا و بدون منظور بیان میشود، میتواند قلب طرف مقابل را جریحهدار كند و اثر آن برای همیشه بماند.
بسیاری از سرد شدنها و دور شدنهای زناشویی به این علت است كه دو نفر نمیدانند هر حرف آنها میتواند چه تاثیری بر زندگیشان داشته باشد. كلماتی چون دوستت دارم، عزیزم، تو زیباترینی مرد رویاهای منی مثل شارژر زندگی عمل میكنند اما توهین، ناسزا و كلمات نامناسب مانند بمبی تمام داشتههای عاطفی زن و شوهر را دود كرده و بینشان فاصله میاندازد.
روابط خارج از خانه، یك تهدید جدی
یك جمله معروف است كه میگوید: هرچه روابط خارج از خانه با جنس مخالف گرمتر شود، روابط داخل خانه سردتر میشود.
روابط خارج از خانه با جنس مخالف یعنی چه؟ یعنی همان ارتباط ساده با همكارتان كه ممكن است به نظر شما خیلی عادی بیاید و مدعی باشید بسیار پاك و دوستانه است اما به مرور صمیمیت ایجاد شده، ناخودآگاه در صمیمیت شما با همسرتان تاثیر خواهد گذاشت.
برخی به بهانه روشنفكری و به روز بودن، میگویند روابط زن و مرد میتواند در اوج صمیمیت و نزدیكی، پاك بماند. به بهانههای مختلف ساعتها با هم به صورت حضوری، تلفنی و اینترنتی در ارتباط هستند و فراموش میكنند قصه زن و مرد، داستان آتش و پنبه است.
آمار و ارقام میگویند، بیشتر آنها كه در دریا غرق میشوند، شناگران ماهر هستند. كسانی كه بیش از حد به خودشان و تواناییشان اعتماد دارند، وقتی تن به آب میزنند، فكر غرق شدن هم نمیكنند به همین دلیل بیمحابا جلو میروند و هر چه به آنها بگویی: بیشتر این جلو نرو، میگویند: حواسم هست! اما غافل از این كه دریا هزاران بازی پنهان دارد. این موضوع شبیه روابط با جنس مخالف خارج از خانه است.
وقتی با جنس مخالفی در دانشگاه و محل كار یا حتی فامیل بیش از حد صمیمی میشوی، هراز گاهی كه از درونت چیزی به تو هشدار میدهد، میگویی حواسم هست! به خودت اطمینان داری و شاید خودت را گول میزنی كه این رابطه فقط یك دوستی ساده است اما غافل از اینكه این روابط ساده هزاران بازی پنهان دارد. یك زمان به خودت میآیی و خود را در حال غرق شدن میبینی.
ارتباط صمیمانه خارج از چارچوب یكی از بزرگترین آفتهایش این است كه رنگ و جلای رابطه با همسرت را كم میكند. علتش هم معلوم است. وقتی در خانه با همسر خود رابطه دارید، به علت صمیمیت و زندگی روزمره و مشكلات آن، طبیعی است كه دلخوری، اختلاف یا بیتوجهی پیش میآید. رابطههای خارج از خانه همیشه به نوعی ساختگی و همراه با بار هیجانی حبابوار خواهد بود به همین علت وقتی در كنار هم قرار میگیرید، ناخود آگاه احساس میكنید، شریك خانگی مشكلی دارد كه رابطه با او همیشه با خنده و حرفهای قشنگ همراه نیست. روزبه روز از او فاصله میگیرید و دورتر میشوید.
بچهها قربانیان طلاق خاموش
فراموش نكنید كه شما باعث به دنیا آمدن فرزندتان هستید پس وظیفه دارید تا آنجا كه میتوانید در خوشبختی آنها بكوشید. فكر نكنید برای خوشبخت كردن آنها باید اسباب بازیهای گران بخرید یا آنها را در مدارس غیرانتفاعی ثبتنام كنید.
عاملی كه فرزند شما را خوشبخت میكند این است كه او احساس كند در فضایی سرشار از عشق و علاقه زندگی میكند. بچهها باهوشتر از آنی هستند كه فكر میكنید. طلاق روی آنها آسیبهای بیشماری وارد میكند. زندگی زناشویی با دعوا و اختلاف هم آنها را آزار میدهد اما طلاق خاموش، صدمههایی جبرانناپذیر به احساس و آینده آنها خواهد زد.
بدترین آسیب این است كه فرزندان شما احساس میكنند زندگی زناشویی دوست داشتنی نیست. یاد میگیرند تا سرد و خاموش رفتار كنند. ابراز علاقه به همسر، مشورت، همدلی، با هم بودن و بسیاری از مهارتهای همسرداری، باید در خانه و توسط والدین به كودكان آموزش داده شود. وقتی سرمای رابطه شما فضای خانه را یخ زده میكند، آنها همسران خوبی برای زندگی بعدی نخواهند بود.
این هشدار را جدی بگیرید
زن و مردی كه از هم جدا میشوند اما طلاقشان جایی حك نمیشود، آسیبهای زیادی میبینند. آنها سرشار از نیازهای ارضا نشده باقی میمانند در حالی كه اگر جداییشان رسمی بود، این امكان وجود داشت هر كدام با فرد دیگری شروعی دوباره و منطقی داشته باشند.
آنها بهخاطر منع شرعی و قانونی و اجتماعی ممكن است كه خطا نكنند اما دنیای پر از تنهایی، نبود یك همدم، دوست نداشتن و دوست داشته نشدن،هركدام میتواند از نظر روحی برایشان بسیار تخریبكننده باشد.
اگر تقیدات مذهبی و خود كنترلی بالایی نداشته باشند، به سمت روابط خارج از خانه روی میآورند كه این روابط میتواند از چت رومها تا ارتباط با همكاران را شامل شود.
جامعهای كه در آن زنان و مردان نیازهایشان را این گونه برطرف كنند، سرشار از بیاعتمادی و بیماری و ناامنی خواهد بود. طلاق عاطفی زنگ خطری است كه همه باید آن را جدی بگیرند.
منبع: سلامت نیوز
ارسال نظر
اخبار برگزیده