قصاص 2 قاتل در زندان رجايي شهر كرج
دو مرد كه در جريان پروندههاي جداگانه مرتكب قتل شده بودند، در زندان رجايي شهر كرج به دار مجازات آويخته شدند.
گروه استانی «تیتریک» ; اولين متهم هشت سال قبل مرتكب قتل شده بود. صبح ۲۶ ارديبهشت ماه سال ۸۴
مأموران پليس در جريان اسيدپاشي به مرد ميانسالي قرار گرفتند و راهي محل
حادثه شدند. يكي از شاهدان حادثه گفت: ساعتي قبل صداي دلخراش مرد همسايه كه
مدام ميگفت سوختم سوختم به گوشمان رسيد. سراسيمه از خانه بيرون آمديم كه
متوجه شديم مرد ناشناسي به اميرعباس جلو در خانهاش اسيد پاشيده و گريخته
است. ما بلافاصله مرد مجروح را زير دوش آب سرد برديم و بعد از اين آمبولانس
او را به همراه همسرش به بيمارستان برد.
مأموران وقتي به بيمارستان رسيدند، متوجه شدند اميرعباس از ناحيه گردن، شانه و پشت به شدت توسط اسيد دچار سوختگي شده است. وي در حالي كه به سختي حرف ميزد، گفت: مدتي قبل با همسرم ازدواج كردم. او از شوهر قبلياش كه مرده است، يك پسر جوان به نام عليرضا دارد. عليرضا با ما زندگي ميكرد اما مدتي پيش به مواد مخدر معتاد شد. من به او گفتم تا زماني كه اعتيادش را ترك نكند، جايي در خانه من ندارد. خيلي او را تهديد كردم اما فايدهاي نداشت و عليرضا اعتيادش را ترك نكرد به خاطر همين او را از خانه بيرون كردم و گفتم در صورتي به خانه من بيايد كه اعتياد نداشته باشد. صبح روز حادثه همراه همسر و دختر كوچكم در خانه بودم كه صداي زنگ در را شنيدم. وقتي در را باز كردم، عليرضا پشت در بود. او ناگهان پارچ پلاستيكي را كه پشتش مخفي كرده بود جلو آورد و مايع داخل آن را به طرف من پاشيد. من بلافاصله صورتم را برگرداندم اما مايع به گردن و پشتم ريخت. همان لحظه سوزش دردناكي احساس كردم به طوري كه با فريادهايم همه همسايهها بيرون آمدند و عليرضا هم فرار كرد.
همسر وي نيز گفت: من با دختر كوچكم خواب بوديم كه با صداي سوختم سوختم شوهرم از خواب پريدم. وقتي به در خانه رفتم، گفت كه پسر من به او اسيد پاشيده است. ما بلافاصله اميرعباس را به بيمارستان رسانديم.
مأموران پليس همزمان با رديابي مرد اسيدپاش متوجه شدند كه مرد زخمي سه روز بعد از حادثه در بيمارستان بر اثر شدت سوختگي جان باخته است.
سرانجام پليس متهم را دستگير كرد. وي در بازجوييها به اسيدپاشي روي ناپدرياش اعتراف كرد. متهم گفت: بعد از فوت پدرم اين مرد با مادرم ازدواج كرد. وقتي من معتاد شدم، او مرا چندين بار از خانه بيرون كرد و به همين خاطر با يكديگر درگير شديم. من از او كينه داشتم تا اينكه صبح روز حادثه مقداري اسيد از مغازهاي خريدم و به در خانه آنها رفتم. من قصد كشتن او را نداشتم و فقط ميخواستم او را بترسانم. متهم بعد از تحقيقات تكميلي در شعبه ۷۱ محاكمه شد و هيئت قضايي با درخواست خانواده اولياي دم وي را به قصاص محكوم كردند. سرانجام رأي اعدام متهم بعد از تأييد در ديوان عالي كشور و گرفتن استيذان براي اجرا به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي فرستاده شد. متهم صبح روز چهارشنبه هفته قبل در زندان رجايي شهر با چوبه دار اعدام شد.
اعدام قاتل زوج سالمند
دومين اعدامي مردي بود كه به اتهام قتل زوج سالمندي بازداشت شده بود. صبح ۲۳ آذر ماه سال ۸۸ مأموران كلانتري شهرك وحدت شهريار از قتل دلخراش زن و شوهر سالمندي در خانهشان باخبر شدند. مأموران در نخستين گام در حياط خانه با جسد خونين محرم - ۸۰ ساله كه بر اثر ضربهاي به سرش به قتل رسيده بود و در راهرو خانه با جسد زهرا -۷۰ ساله كه با روسري مشكي رنگي خفه شده بود، روبهرو شدند. بررسيهاي پليسي در محل حادثه نشان داد قاتل يا قاتلان ميدانستند زوج سالمند به تنهايي زندگي ميكنند، بنابراين در تاريكي شب با ورود به اين خانه و بعد از كشتن آنها ۹ حلقه النگو و مقداري طلا و پول نقد را به سرقت بردند.
در حالي كه تيم جنايي در تحقيقات خود به بنبست رسيده بود، زن افغاني به اداره پليس رفت و راز اين جنايت هولناك را برملا كرد. وي گفت: شوهرم محمد اهل افغانستان است. حدود دو ماه قبل يك شب هراسان با چند النگوي بريده شده و مقداري طلا و پول نقد به خانه آمد. وقتي از او پرسيدم كه طلاها را از كجا آوردهاي، به شدت مرا كتك زد و با تهديد از من خواست تا طلاها را بفروشم و پول آن را براي خرج اعتيادش به او بدهم. از ترس طلاها را فروختم تا اينكه چند روز پيش متوجه شدم زوج سالمندي به خاطر سرقت از منزلشان به قتل رسيدهاند. من فكر كردم كه احتمالاً شوهرم آنها را كشته است و به اينجا آمدم تا به پليس بگويم. مأموران سرانجام ۱۳ بهمن ماه همان سال مرد افغاني را به دام انداختند. وي در بازجوييها با اعتراف به جنايت هولناك گفت: من به مواد مخدر اعتياد دارم. هر روز از زن افغاني كه در همسايگي مقتولان زندگي ميكرد، مواد تهيه ميكردم.
چندي قبل از طريق زن قاچاقچي متوجه شدم اين زوج سالمند كه به تنهايي زندگي ميكنند، طلا و پول زيادي در خانهشان نگهداري ميكنند. من وسوسه شدم و اين نقشه سرقت را طراحي كردم. شب حادثه در تاريكي شب هنگام اذان صبح از روي ديوار وارد خانه آنها شدم. وقتي محرم براي وضو گرفتن به داخل حياط آمد با وارد كردن ضربهاي به سرش، او را به قتل رساندم. بعد روسري مشكي كه روي طناب بود، برداشتم و به سراغ همسرش رفتم. زهرا را داخل راهرو با روسري خفه و با بريدن النگوها و سرقت مقداري طلا و پول به سرعت از خانهشان فرار كردم. متهم با درخواست اولياي دم از سوي هيئت قضايي شعبه ۱۱۳ دادگاه كيفري به قصاص محكوم شد. پرونده وي بعد از تأييد در ديوان عالي كشور و گرفتن استيذان براي اجرا به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي ارسال شد. سرانجام پرونده مرد جنايتكار صبح چهارشنبه هفته گذشته با اعدامش در زندان رجايي شهر بسته شد.
منبع : جوان آنلاین
مأموران وقتي به بيمارستان رسيدند، متوجه شدند اميرعباس از ناحيه گردن، شانه و پشت به شدت توسط اسيد دچار سوختگي شده است. وي در حالي كه به سختي حرف ميزد، گفت: مدتي قبل با همسرم ازدواج كردم. او از شوهر قبلياش كه مرده است، يك پسر جوان به نام عليرضا دارد. عليرضا با ما زندگي ميكرد اما مدتي پيش به مواد مخدر معتاد شد. من به او گفتم تا زماني كه اعتيادش را ترك نكند، جايي در خانه من ندارد. خيلي او را تهديد كردم اما فايدهاي نداشت و عليرضا اعتيادش را ترك نكرد به خاطر همين او را از خانه بيرون كردم و گفتم در صورتي به خانه من بيايد كه اعتياد نداشته باشد. صبح روز حادثه همراه همسر و دختر كوچكم در خانه بودم كه صداي زنگ در را شنيدم. وقتي در را باز كردم، عليرضا پشت در بود. او ناگهان پارچ پلاستيكي را كه پشتش مخفي كرده بود جلو آورد و مايع داخل آن را به طرف من پاشيد. من بلافاصله صورتم را برگرداندم اما مايع به گردن و پشتم ريخت. همان لحظه سوزش دردناكي احساس كردم به طوري كه با فريادهايم همه همسايهها بيرون آمدند و عليرضا هم فرار كرد.
همسر وي نيز گفت: من با دختر كوچكم خواب بوديم كه با صداي سوختم سوختم شوهرم از خواب پريدم. وقتي به در خانه رفتم، گفت كه پسر من به او اسيد پاشيده است. ما بلافاصله اميرعباس را به بيمارستان رسانديم.
مأموران پليس همزمان با رديابي مرد اسيدپاش متوجه شدند كه مرد زخمي سه روز بعد از حادثه در بيمارستان بر اثر شدت سوختگي جان باخته است.
سرانجام پليس متهم را دستگير كرد. وي در بازجوييها به اسيدپاشي روي ناپدرياش اعتراف كرد. متهم گفت: بعد از فوت پدرم اين مرد با مادرم ازدواج كرد. وقتي من معتاد شدم، او مرا چندين بار از خانه بيرون كرد و به همين خاطر با يكديگر درگير شديم. من از او كينه داشتم تا اينكه صبح روز حادثه مقداري اسيد از مغازهاي خريدم و به در خانه آنها رفتم. من قصد كشتن او را نداشتم و فقط ميخواستم او را بترسانم. متهم بعد از تحقيقات تكميلي در شعبه ۷۱ محاكمه شد و هيئت قضايي با درخواست خانواده اولياي دم وي را به قصاص محكوم كردند. سرانجام رأي اعدام متهم بعد از تأييد در ديوان عالي كشور و گرفتن استيذان براي اجرا به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي فرستاده شد. متهم صبح روز چهارشنبه هفته قبل در زندان رجايي شهر با چوبه دار اعدام شد.
اعدام قاتل زوج سالمند
دومين اعدامي مردي بود كه به اتهام قتل زوج سالمندي بازداشت شده بود. صبح ۲۳ آذر ماه سال ۸۸ مأموران كلانتري شهرك وحدت شهريار از قتل دلخراش زن و شوهر سالمندي در خانهشان باخبر شدند. مأموران در نخستين گام در حياط خانه با جسد خونين محرم - ۸۰ ساله كه بر اثر ضربهاي به سرش به قتل رسيده بود و در راهرو خانه با جسد زهرا -۷۰ ساله كه با روسري مشكي رنگي خفه شده بود، روبهرو شدند. بررسيهاي پليسي در محل حادثه نشان داد قاتل يا قاتلان ميدانستند زوج سالمند به تنهايي زندگي ميكنند، بنابراين در تاريكي شب با ورود به اين خانه و بعد از كشتن آنها ۹ حلقه النگو و مقداري طلا و پول نقد را به سرقت بردند.
در حالي كه تيم جنايي در تحقيقات خود به بنبست رسيده بود، زن افغاني به اداره پليس رفت و راز اين جنايت هولناك را برملا كرد. وي گفت: شوهرم محمد اهل افغانستان است. حدود دو ماه قبل يك شب هراسان با چند النگوي بريده شده و مقداري طلا و پول نقد به خانه آمد. وقتي از او پرسيدم كه طلاها را از كجا آوردهاي، به شدت مرا كتك زد و با تهديد از من خواست تا طلاها را بفروشم و پول آن را براي خرج اعتيادش به او بدهم. از ترس طلاها را فروختم تا اينكه چند روز پيش متوجه شدم زوج سالمندي به خاطر سرقت از منزلشان به قتل رسيدهاند. من فكر كردم كه احتمالاً شوهرم آنها را كشته است و به اينجا آمدم تا به پليس بگويم. مأموران سرانجام ۱۳ بهمن ماه همان سال مرد افغاني را به دام انداختند. وي در بازجوييها با اعتراف به جنايت هولناك گفت: من به مواد مخدر اعتياد دارم. هر روز از زن افغاني كه در همسايگي مقتولان زندگي ميكرد، مواد تهيه ميكردم.
چندي قبل از طريق زن قاچاقچي متوجه شدم اين زوج سالمند كه به تنهايي زندگي ميكنند، طلا و پول زيادي در خانهشان نگهداري ميكنند. من وسوسه شدم و اين نقشه سرقت را طراحي كردم. شب حادثه در تاريكي شب هنگام اذان صبح از روي ديوار وارد خانه آنها شدم. وقتي محرم براي وضو گرفتن به داخل حياط آمد با وارد كردن ضربهاي به سرش، او را به قتل رساندم. بعد روسري مشكي كه روي طناب بود، برداشتم و به سراغ همسرش رفتم. زهرا را داخل راهرو با روسري خفه و با بريدن النگوها و سرقت مقداري طلا و پول به سرعت از خانهشان فرار كردم. متهم با درخواست اولياي دم از سوي هيئت قضايي شعبه ۱۱۳ دادگاه كيفري به قصاص محكوم شد. پرونده وي بعد از تأييد در ديوان عالي كشور و گرفتن استيذان براي اجرا به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي ارسال شد. سرانجام پرونده مرد جنايتكار صبح چهارشنبه هفته گذشته با اعدامش در زندان رجايي شهر بسته شد.
منبع : جوان آنلاین
ارسال نظر
اخبار برگزیده