چرا «مادرانه» و «دودکش» رقیب «کوزی گونی» و «حریم سلطان» نشدند؟
به راستی وظیفه یك رسانه مردمی و ملی چیست؟تلویزیون چه نقشی در جامعه دارد و مدینه فاضلهاش كجاست؟چه انتظاراتی باید از آن داشت و جایگاه حقیقیاش كجاست؟
گروه فرهنگی «تیتریک» ؛ این پرسشهای مهم و كلیدی نه فقط برای صداو سیمای كشور ما،كه برای تمام تلویزیونها در دنیا صدق میكند. موارد و پرسشهای كلیدی كه همواره با پاسخ دادن به آنها جایگاه رسانه مشخص و معین می شود و در انتقال این اهداف است كه شبكهای موفق میشود و شبكه منجر به شكست!
اما به كشور خودمان بازگردیم.به ایران.به جایی كه رسانه تلویزیون طبق قانون در انحصار دولت است و چند سالی است كه بانگ پیروزی شبكههای ماهوارهای به هوا برخواسته است و كارشناسان معتقدند كه تلویزیون در این رقابت بازی را واگذار كرده است. هرچند كه همچنان مدیران ارشد این رسانه ملی بدون توجه به واقعیتها همواره از خود آمار ارائه میدهند و میزان جذب و رضایت تماشاگران را مثبت ارزیابی میکند.
اما چه كسی آمار بدهد و چه كسی منكر حقیقت شود، این یك واقعیت محض است كه این روزها سرگرمی مردم سریالهای تركیهای،كرهای و آمریكای لاتین شبكههای ماهواره ای است و سهم صداوسیمای داخلی تقریبا صفراست.
اما چرا؟به راستی علت این عدم استقبال و بیاعتمادی كجاست؟چرا مردم علاقه مند به دیدن سریالهای ماهوارهای كه اتفاقا كیفیت فنی و ساختاری پایین دارند هستند؟چه چیز در میان مجموعههای ایرانی وجود ندارد كه مردم روی خوش نشان نمیدهند؟
به نظر میرسد اكنون زمان مناسبی برای پاسخ به این پرسش باشد. زمانی كه به نوعی فستیوال سریالهای وطنی و تلویزیونی به حساب میآید. ماه مبارك رمضان كه كورس سریالهای مختلف در شبكه های سراسری و حتی دیجیتال برپاست.
اما مشكل همچنان باقیست.اما چرا؟ پاسخ چندان سخت نیست.یك سریال تلویزیونی در هركجای دنیا كه ساخته شود در وهله اول باید مخاطب جذب كند و سرگرم كننده باشد.باید قصه تعریف كند و به دور از شعار مفرح باشد.با این حساب شاید پرونده نیمی از مجموعههای تلویزیون بسته میشود .مجموعههای كه پر از شعار هستند و به دور از قصه و روایت جذاب.
اما این گام نخست است.در گام بعدی شخصیتهای یك اثر نمایشی و سریال باید به مردم و جامعه نزدیك باشد. باید مخاطب آنها را لمس كند، باید خوبها و بدهای یك اثر را در دور و بر خود مشاهده كند و دغدغه شخصیتها دغدغه جامعه باشد.
حال به راستی چقدر تلویزیون و تصویری كه از این سیمای محترم پخش میگردد به بطن واقعی جامعه نزدیك است؟ به سریالهای ماه رمضان امسال برگردیم. به راستی اردلان تمجید مادرانه شامل حال چند درصد از جامعه است؟خروس و شخصیتهایش چقدر شبیه به واقعیتهای مردم هستند؟ یا سریال دودکش تا چه حد توانسته با روایت یک قصه ایرانی مخاطب را پای تلویزیون بنشاند.
با پاسخ به این پرسش درمییابیم كه متاسفانه چقدر تلویزیون از بطن و خواستگاه جامعه دور است و گویی هنوز جامعه شناسی درستی از ایران و ایرانی و مخاطب ایرانی ندارد و باز اینكه در كمال تاسف باید گفت: بله ما میدان را واگذار كردهایم و آش آنقدر شور است كه مردم به حق با شخصیتهای سریال های تركیه ای و كرهای و آمریكای لاتین احساس همذات پنداری بیشتری میكنند و آنها را به خود نزدیكتر میبینند.
و خب اینجاست که دوباره این سوال شکل می گیرد که چرا چرا مادرانه و دودکش رقیب کوزی گونی و حریم سلطان نشدند.
منبع: برنا
ارسال نظر
اخبار برگزیده