شهیدی که باعث کشف ۲۵ شهید زنده در مهرشهر شد+ تصاویر
گروه استانی «تیتریک» ؛ طبق روال هفته های گذشته بهمراه گروه مستقل مستند ساز «روایت عشق» مقرر شده بود برای تهیه گزارشی بنام «شهیدانقلاب»به منزل یکی از شهدای انقلاب برویم؛همه چیز محیا شده بود ولی چند ساعت قبل از رفتنمان برنامه کنسل شد و با تماسهایی که گرفتیم و گزینه های دیگری هم که داشتیم بازهم نتوانستیم مورد دیگری رابرای تهیه گزارش هماهنگ کنیم تا اینکه ؛ یکی از اعضای گروه اطلاع داد شهیدی را برای تدفین در امام زاده طاهر(ع) می آورند.و ما هم به امام زاده مراجعت کردیم و در انتظار آوردن پیکر شهید در مزار شهدای امام زاده آماده شدیم…
افسر صفری که از ساکنان قدیمی شهرک دریا (جنب امام زاده طاهر(ع) ) بود و در کنار۲۵ نفر جانباز دیگر گذران عمر می کرد تا اینکه پس تحمل رنج و درد بسیار دعوت حق را لبیک گفته بود.
دقایق به کندی سپری می شد ، ولی گویی ثانیه ها برای آمدن پیکرش برنامه ریزی شده بود!
پیکر پاکش هنوز برای تدفین نرسیده بود که هم محلی های شهید به ما ملحق شدند و گفتند بیاید به محل بروم و از آنجا پیکرش را تشییع کنیم.
درست حدس زده بودم وقتی به محل رسیدیم مردانی را دیدیم از جنس افسر صفری ، وقتی بچه های تیم همه جمع شدند سریع گفتگو را آغاز کردیم ، همسایه های شهید بودند، گفتند: ما ۲۵ نفر جانباز هستیم که در کنار هم و در همین محل زندگی می کنیم!گفتند که الان تعدامان کم شده عده ای شهید شدند و تعدادی هم رفته اند .ولی تعدادشان تا آنجایی که فهمیدم بیشتر از ۱۰ نفر بودند و در ضمن تعدادی جانباز هم از جاهای دیگر کرج آمده بودند…
برایمان خیلی حیرت آور بود ۲۵ نفر جانباز و همه در یکجا و آنهم در مهرشهر و درکنار امام زاده طاهر (ع) بچه های تیم از دیدن اینهمه شهید زنده و سوژه برای مستند سازی به وجد آمده بودند!
دقایقی پس از حضور ما نگذشته بود که اطلاع دادند تعداد از همسایه ها (جانباز ها) در یکی از منازل زیارت عاشورا برگزار کرده اند.
ماهم به آنجا رفتیم و صحنه هایی از شور و عشق همرزمان شهید که با سوز گداز زیارت عاشورا می خواندند را به تصویر کشیدیم ،توصیف آن لحظه ها قابل بیان نیست…
بعد از زیارت همه را جمع کردیم دور هم تا از رفیق تازه شهیدشان سوال کنیم ، گفتگوی کوتاهی آغاز شد و تا آنجایی فهمیدیم که شهید فرد آرام و مظلومی بود و بخاطر زخم بستر و عفونت دو پایش را از لنگ قطع کرده بودند . گفتند که شهید بهمراه مادرش زندگی می کرد و مادر تا آخرین لحظه ها برایش مادری می کرد…
ابتدای گزارشمان بود و دقایقی نگذشته بود که مطلع شدیم پیکر شهید را آوردند…
در ادامه ؛ تصاویر ، روایتگر تشیع پیکر پاک این شهید می باشد…
بدلیل مناسب نبود شرایط روحی خانواده شهید نتوانستیم گزارشی از این خانواده داشته باشیم . و این گزارش در آینده ای نزدیک تکمیل خواهد شد.
شهادت مبارک عمو جون...