مصاحبه با «شهاب ملتخواه» به بهانهی ساخت فیلم اهانتآمیز؛
ساخت فیلمهای اهانتآمیز، رخداد سینمایی نیست!
اهانت اخیر ریشه در یک توطئهی صهیونیستی دارد. کسانی که دستاندرکار هنر سینما هستند بایستی با جدیت پیرامون این مسئله کار کنند تا اگر در آن سوی دنیا افرادی پیدا شدند و فیلمی مثل این ساختند، بلافاصله بتوانیم با دلیل و منطق و استدلالی که برگرفته از مفاهیم قرآنی است جوابشان را بدهیم.
گروه هنر و سینما«تیتریک»؛ ساخت فیلمهای
موهن و اهانت به ساحت رسولالله و مبانی اسلام در سالهای گذشته در
نوبتهای زیادی اتفاق افتاده و هر بار دولتهای غربی در بهترین حالت با
اعلام اینکه دخالتی در تولید این آثار نداشتهاند، سعی کردهاند تولید این
فیلمها را سیر طبیعی فیلمسازی و یک اتفاق سینمایی قلمداد کرده و به
بهانهی آزادی بیان، از برخورد با عوامل آن تفرفه بروند. در حالی که شواهد
حاکی از این است که چنین رخدادی نمیتواند بدون داشتن اغراض سیاسی پدید
آمده باشد.
از سوی دیگر تقابل
مسلمانان، بخصوص مسئولین و هنرمندان کشورمان با این امر، مقطعی و گذرا بوده
و هیچوقت تلاشی برای مقابلهی هنری با چنین فیلمهایی صورت نپذیرفته است؛
در حقیقت کشورهای غربی بطور کامل از سینما بهعنوان ابزار سیاسی استراتژیک
استفاده کردهاند، در حالی که ما در مقابل آن به محکومکردن و بیانیه
دادن اکتفا کردهایم، متنی که پیش رو دارید گفتوگوی سایت برهان با آقای «شهاب ملتخواه»، نویسنده و کارگردان باتجربهی سینما سعی کردهایم از دید سینمایی به این دو رویکرد بپردازیم.
به
نظر شما، این رخداد چقدر سینمایی و چقدر غیرسینمایی است؟ یعنی سینماگر یا
هنرمند، حتی اگر ضددین باشد، باز چنین کاری را انجام میدهد؟
شواهد
حاکی از آن است که این فیلم اصلاً سینمایی نیست و هیچ ربطی به سینما
ندارد، چون در ساختار و تعریف سینما نمیگنجد. به لحاظ درونمایه هم به هر
حال هر فیلم سینمایی اهدافی انسانی و مفید را دنبال میکند که در جهت هدایت
انسانها باشد و قطعاً کسی که در وادی سینما به سمت چنین تولیداتی برود
اصلاً سینماگر یا هنرمند نیست. در واقع این فیلم فاقد هر گونه نشانهی
هنری، فرهنگی و انسانی است.
علاوه
بر این، کسانی که دست به چنین اعمال سخیفی میزنند و به اسم سینما و برای
مطرح کردن خود، دست به چنین رفتارهای جاهلانه و عقبافتادهای میزنند
هدایتگری جز شیطان ندارند و قطعاً شیطان فاقد هر گونه نگاه زیباشناختی
است.
بازتاب این فیلم در هالیوود چگونه خواهد بود؟ آیا این فیلم میتواند یک موج یا جریانی را به وجود آورد؟
گفته
میشود که خود بازیگران این فیلم هم در جریان موضوع کار نبودهاند. 2 حالت
بیشتر ندارد: یا واقعاً همین طور بوده است یا اینکه از ترس عواقب کارشان
چنین چیزی را مطرح کردهاند. اگر واقعاً آنها در جریان موضوع نبودهاند،
یعنی فیلمساز متوسل به تقلب شده است و خود این تقلب هم از ترس و ضعف و
زبونی ناشی میشود؛ یعنی فیلمساز حتی این قدر شجاعت نداشته است که قصد و
نیتش را به عوامل فیلم بگوید.
من
فکر میکنم هر فردی، چه ایرانی و چه غیرایرانی، اگر به معنای واقعی کلمه
هنرمند باشد، باید برای خودش ساحتی را در نظر داشته باشد که اگر مقدس نیست،
لااقل ارزشمند باشد. در واقع هر شغل، حرفه یا تخصصی برای خودش عرصهی کاری
خاصی دارد که در آن عرصهی ماهیت وجودی آن فرد تعریف میشود. بر این اساس،
میتوان گفت این اقدام نوعی تجاوز و دستدرازی از سوی کسانی است که متعلق
به این عرصه نیستند.
بنابراین
هر هنرمندی، چه ایرانی و چه غیرایرانی، قطعاً بایستی در برابر این اقدام
واکنش نشان دهد؛ سوای اینکه موضوعیت این قضیه خیلی خاص و ویژه است و ریشه
در یک توطئهی جهانی دارد و ساخته و پرداختهی اذهان صهیونیستی است. در
واقع آنها به دنبال نوعی فتنهگری در جهان هستند و میخواهند آرامش
مسلمانها را بر هم بریزند و با این رفتارها، مسلمانان را وادار به
عکسالعملهای حادی کنند و از کنار این مسائل بهرهی لازم را ببرند.
هر
هنرمندی، چه ایرانی و چه غیرایرانی، قطعاً بایستی در برابر این اقدام
واکنش نشان دهد؛ سوای اینکه موضوعیت این قضیه خیلی خاص و ویژه است و ریشه
در یک توطئهی جهانی دارد و ساخته و پرداختهی اذهان صهیونیستی است.
در
این چند سالی که موجی از اهانتها در قالب کاریکاتور و فیلم و رسانههای
مختلف علیه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) به وجود آمده است، واکنشهای
کشورهای اسلامی از جمله ایران به چند راهپیمایی و بیانیه محدود شده است.
به نظر شما، چرا چنین اتفاقاتی باعث نمیشود که ما آثار قویتری برای معرفی
چهرهی ائمه (علیهم السلام) و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تولید
کنیم؟ اساساً آیا همین موج مقطعی کافی است یا باید اقدامات مختلف در این
زمینه، چه از سوی سینماگران و چه از سوی مسئولین، متداوم باشد؟
این
قضیه 2 وجه دارد. وجه اول آن این است که به هر حال شیطان و پیروان او، بر
اساس ساختار ماهویشان، هیچ وقت بیکار نمینشینند و رفتارهای شنیع را،
خودشان همواره پیگیری میکنند. میخواهم بگویم این قضیه از سلمان رشدی شروع
نشده و قبل از او هم در طول تاریخ چنین مسائلی همیشه وجود داشته است، حتی
در دوران خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم همین اتفاقات رخ میداد
و به ایشان اسائهی ادب میشد و ایشان با توجه به اینکه مظهر رحمت و رأفت
و انسانیت بودند، واکنش بیادبی آنها را با بیادبی نمیدادند، چرا که
رفتار ایشان الگوی تمام عالم هستی در طول تاریخ است.
کسانی
که دست به چنین رفتارهایی میزنند حتی اگر کمی اطلاعات نسبت به شخصیت
پیامبر عظیمالشأن اسلام (صلی الله علیه و آله) داشتند، قطعاً این رفتار را
انجام نمیدادند. با توجه به اینکه این مسیر جهالت از ابتدا وجود داشته
است و بعد از این هم ادامه خواهد داشت، ما به عنوان مسلمانانی که خودمان را
پیرو این پیامبر و کتاب آسمانی او یعنی قرآن میدانیم نباید صرفاً به سر
دادن شعار یا صدور بیانیه یا اعلامیه اکتفا کنیم.
این
موضوع به مدیریت فرهنگی و اجتماعی ما به عنوان یک کشور اسلامی مربوط
میشود. ضمن اینکه کل جهان اسلام هم بایستی با توجه به محافل بینالمللی و
ارتباطاتی که دارند واقعاً این مسئله را در رأس برنامهریزیهای خودشان
قرار دهند و راههای برخورد مناسب با این قضیه را در سطح بینالمللی پیدا
کنند و اجازه ندهند این اقدامات شیطانی موجب به وقوع پیوستن اتفاقاتی شود
که خواستهی دشمنان اسلام است.
ما
خودمان در ایران، در طول سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، موقعیتهای
فراوانی داشتهایم که برای چنین مسائلی راهکارهای ساختاری و مناسب بیابیم و
برنامهریزی کنیم. بزرگترین ابزاری که میتواند در این جهت درست عمل کند
سینماست که متأسفانه تا به امروز یک مدیریت کلان و آیندهنگر و صحیح در
زمینهی این قضایا نداشته است. سرمایهگذاری لازم انجام نشده، اتاق فکر
نداشته و فقط به حفظ موقعیتها و پستها پرداخته شده است و آن کار اصلی که
بایستی انجام شود شکل نگرفته است.
البته
پیرامون این قضیه بایستی خیلی کار شود؛ یعنی همهی کسانی که دستاندرکار
هنر سینما در این مملکت هستند بایستی گرد هم بیایند و با جدیت و اتحاد و
انسجام کامل پیرامون این مسئله کار کنند، برنامهریزی نمایند و بودجه برایش
در نظر بگیرند. در واقع باید کاری کنیم که اگر در آن سوی دنیا افرادی پیدا
شدند و فیلمی مثل این ساختند، ما بلافاصله بتوانیم با دلیل و منطق و
برهان محکم و استدلالی که برگرفته از مفاهیم قرآنی است جوابشان را بدهیم و
به شعار بسنده نکنیم.
ما
به عنوان مسلمانانی که خودمان را پیرو این پیامبر و کتاب آسمانی او یعنی
قرآن میدانیم نباید صرفاً به سر دادن شعار یا صدور بیانیه یا اعلامیه
اکتفا کنیم. این موضوع به مدیریت فرهنگی و اجتماعی ما به عنوان یک کشور
اسلامی مربوط میشود.
با
توجه به اینکه در سینمای ما تولیدات مذهبی بسیاری وجود دارد، به نظر شما،
چرا سینمای دینیـتاریخی ما که وظیفهی معرفی تاریخ اسلام را دارد تا
امروز نتوانسته است اقبال جهانی پیدا کند؟ آیا ضعف فقط در تکنیک و سرمایه
است یا مشکل از جای دیگری است؟
پیرامون
این مسئله شخص بنده دل پردردی دارم و متأسفانه در حال حاضر که با شما صحبت
میکنم، به واسطهی یک سری رفتارهای ناشایست تمام ایدهآلها و
برنامههایم نقش بر آب شده است. این وضعیتی است که متأسفانه دوستان همسنگر
خودمان برای من ایجاد کردهاند. بهترین سالها و موقعیتهای عمر ما، که
فرصت کافی برای فکر کردن و کار کردن داشتهایم، توسط اغیار یا دوستان
خودمان از بین رفته است.
برای
مثال، من 20 سال به دنبال ایجاد یک شهرک سینمایی در شهر مشهد بودهام؛ شهری
که به نوعی امالقرای اسلامی ما ایرانیها محسوب میشود و با توجه به فضای
معنوی آن و حضور آقا علی بن موسیالرضا (علیه السلام)، میتواند هنرمندان
ما را با یک نگاه پاک و شفاف و الهی به سمت و سوی تولیدات مذهبی و دینی
هدایت کند. این پایگاه بایستی سالهای پیش از آنکه کسی به فکر ساخت
پروژههایی مثل پدیده باشد به وجود میآمد. این شهرک سینمایی باید در
اولویت نیازهای دینی، مذهبی و فرهنگی ما مسلمانان قرار میگرفت و برقرار
میشد و محفلی ایجاد میکرد برای گردهمایی هنرمندان علاقهمندی که توان و
استعداد لازم را دارند.
به جای
ساخت مجموعهای که چلوکباب به مردم میدهد، باید با توجه به پتانسیلهای
سینما، پروژههای بزرگ فرهنگی و ماندگاری برای عالم اسلام پایهریزی کنند.
متأسفانه تا امروز تمام آثاری که با توجه به این سیاستهای ضعیف در عرصهی
سینما تولید شده است دمدستی، ضعیف و کماهمیت بودهاند که نه توانستهاند
مخاطب را راضی کنند و نه چارچوبهی درستی برای بیان یک کلام حکمتآموز و
سازنده داشتند.
در نتیجه، این
آثار در درجهی چندم اهمیت تولیدات سینمایی کشور قرار گرفتهاند و متأسفانه
دوستان ما هم امروز رفتاری با ما میکنند که تمام این ایدهآلها از بین
برود و مجبور شویم به آثار سخیف تن بدهیم. البته من مخالف سینمای
سرگرمکننده نیستم، ولی نبایستی همهی سینمای ما سخیف و صرفاً سرگرمکننده
باشد و نتواند اثری تولید کند که پاسخی مناسب به این توطئهها بدهد.
آیا ادبیات دینی ما در مقابل گفتمان دنیای امروز ضعیف است یا اینکه تبدیل این ادبیات به سینما باعث ضعف آن شده است؟
بنده
ادعا میکنم که هیچ ضعفی در این زمینه وجود ندارد، ضعف از خود ماست. ضعف
از زبان، بیان، امکانات یا ابزار نیست. مگر دیگران چه کار کردهاند؟ وقتی
آنها یک دروغ باورنکردنی را با ابزار هالیوودی تبدیل به یک باور بزرگ در
سطح جهان میکنند و از فروش آن میلیاردها دلار کسب میکنند، ما چرا نباید
بتوانیم؟ آیا وقتی آنها میتوانند این تکنیکها را به کار ببرند، ما
نمیتوانیم؟ ما داریم تنبلی میکنیم و به خواستههای استعمارگرانی تن
میدهیم که بر دوش فرهنگ ما سوار شدهاند و از ما سواری میگیرند.
حاصل
این رفتار هم جسارتهایی مثل این فیلم خواهد بود. متأسفانه دست ما برای
پاسخگویی خالی است. چرا باید این گونه باشد؟ دوستان ما باید یک مقدار به
خودشان بیایند، فکر کنند و از پتانسیلهای موجود به جای شعار دادن، در عمل
استفاده کنند و اجازه بدهند نیروهای دلسوز و دلسوختهی این مملکت کارشان
را درست انجام بدهند. ما همچنان که توانستهایم در سایر عرصهها حرف اول را
در دنیا بزنیم، در سینما هم میتوانیم حرف اول را بزنیم. چرا نتوانیم؟ این
شعار نیست، هر جا که خواستهایم توانستهایم. اینجا نخواستهایم و
نتوانستهایم.
در چند سال
اخیر، اصطلاحی به نام «فیلم فاخر» باب شد و بودجههایی به این پروژهها
اختصاص یافت. به نظر شما، آیا این فیلمها موفق بودهاند و صرف بودجههای
کلان توانست هدف ما را برای معرفی فرهنگ انقلاب به دنیا محقق کند؟
نه،
مثلاً فیلم به اصطلاح فاخر «راه آبی ابریشم» چقدر فروش داشت؟ یک صدم
هزینههای آن هم برنگشت، در حالی که حتی تبلیغات آن هم در تاریخ سینما
بیسابقه بود. تمام ستونهای یک بزرگراه را پر کرده بودند از تبلیغات این
فیلم، اما آیا توانست مخاطب سینما را جذب کند؟ علت چیست؟ آیا کسی این مسئله
را آسیبشناسی کرده است؟ آیا واقعاً فیلم فاخر این است؟ فرقی نمیکند که
درونمایهی فیلم مذهبی، اسلامی، اجتماعی یا تاریخی باشد.
بحث
سر این است که بایستی این پولها را کجا و چگونه هزینه کنیم و چه مدیریتی
در قبال بیتالمال داشته باشیم تا قطعاً و یقیناً حاصل و نتیجه داشته باشد،
نه اینکه باعث اتلاف بیتالمال شویم. تا کی میخواهیم آزمون و خطا کنیم؟
آن هم با بیتالمالی که میتواند زندگی خیلی از افراد جامعه را سر و سامان
بدهد.
آیا کسی از دوستان ما
سؤال کرده است که ماحصل این فیلم چه شد؟ سرانجام فیلمی که فکر میکردید به
عنوان یک اثر فاخر میتواند در جهان تأثیرگذار باشد چه شد؟ و چرا این موضوع
محقق نشد؟ این راه همچنان دارد ادامه پیدا میکند و متأسفانه افرادی وارد
این عرصهها میشوند که تخصص لازم را ندارند.
اگر
امتحانها و آزمونهای خوبی را پشت سر گذاشته بودند و سوابق خوبی داشتند،
دلمان نمیسوخت و میگفتیم با وجود صرف بودجههای کلان، بالاخره به نتیجه
میرسیم و این روند به سینمای مطلوبی ختم خواهد شد که بتواند پاسخگوی نیاز
جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی و اهداف این انقلاب و شهیدان آن باشد. در
حالی که متأسفانه وضع این گونه نیست. من بعید میدانم با این روند و با این
شیوهها، بتوانیم به اهدافمان برسیم، مگر اینکه یک سیاستگذاری کلانتر و
حرکت وزینتری در سینمای کشور به وجود آید که بتواند ما را به آینده
امیدوار کند تا در مقابل دشمن حرفی برای گفتن داشته باشیم.
من
با دل خونینم دعا میکنم که خداوند به ما و مسلمانان جهان کمک کند تا
بتوانیم در مقابل این توطئههای شیطانی رفتارهای درست، شایسته، حسابشده و
قدرتمندی از خودمان نشان دهیم و روزی برسد که افسوس فرصتهای ازدسترفته را
نخوریم و مسائل فرهنگی در سرلوحهی اهداف و برنامههای کشور قرار گیرد و
اِنشاءالله اهالی آگاه، باسواد، دانا و دلسوختهی عرصهی فرهنگ دور هم
جمع شوند و برای این معضلات راهحلی مفید و سازنده پیدا کنند.
ارسال نظر
اخبار برگزیده