عدالت اجتماعی را از سیره پیامبر(ص) بیاموزید!
![](/files/fa/news/1392/12/6/113489_993.jpg)
گروه دین واندیشه «تیتریک» ؛عدالت واژه مقدس است که در میان تمام ملل عالم از ارزش واهمیت زیاد برخوردار است .بزرگان ،حکیمان ومصلحان همواره انسانهارا به عدالت ورفتار انسانی برابر با همنوع خود دعوت کرده اند .کلیه ادیان چه الهی وچه بشری پیروان خود را به عدالت وبرابری رهنمون ساخته و در این میان دین مبین اسلام ،برنقش عدالت در قوام دین واستحکام پایه های ایمان در راستای ایجاد جامعه خدا گر ا که در آن همه افراد بدون نظر داشت وابستگی های قومی وعشیره ای ،صرفا با محوریت ایمان از درجه یک سان وحقوق اجتماعی برابر بر خور دار باشند، تاکید زیاد کرده اند وپیامبر خاتم در دوران رسالتش نه تنها خود مجسمه عدل بود بلکه بارفتار عادلانه ودر پیش گیری رویکرد عدلالت گرایانه اجتماعی، پایه های جامعه دینی عدل مدار را بنیان نهاد که اگر فرامین ، دستورات وروشهای آنحضرت بعد از ایشان به خوبی اجرا می شد وجلو خطا ولغزش در رفتار والیان وحاکمان گرفته می شد ،به یقین امروز جامعه یکسان وبرابر با محوریت عدالت اجتماعی داشتیم واز ظلم وتبعیض ونابرابری واجحاف وتعصب های ایلی وعشیره ای خبری نبود.
این مقاله برآن است تا عدالت اجتماعی از منظر پیامبر اسلام را بررسی کرده ونمونه های از عملکرد وتوصیه های آن حضرت را در این موضوع اشاره کند.
انسان های بزرگ همواره با افکار ، ایده ها، میراث معنوی ،و داشتن آرمانهای بزرگ، از خود شخصیت جاودان وفراموش نا شدنی می سازد. شاخصیت ویژه ای پیامبر اسلام که قوت وقدرت اورا در قلبها افز ایش داد وباعث ماندگاری وپایداری افکار بلند والهی اش گردید، یگانگی ایشان در پردازش به مسایل انسانی و تاکید بر ارتقای معنوی وپالایش روح وجان از بند خبایث ورذایل وگرایش به سمت خدا ونهادینه کردن صفات ومنزلت های متعالی در جامعه وجمعیت های انسانی بود. در این میان اما رویکرد عدالت گرای در ابعاد اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی وکلیه عرصه های زندگی ودر تعامل با افراد ، گروها ،واصناف مختلف طبقات اجتماعی از او چهره ممتاز وخدا گونه ساخت وبه خوبی توانست رسالت خود را در استقرا ر عدالت اجتماعی وریشه کنی نابرابرها و رفتار های غیر انسانی ،به انجام برساند.
برجستگی کار پیامبر اسلام از آن جا روشن می شود که توانست بر مرده ریگهای جاهلی که نه تنها رفتارهای انسانی را بر نمی تابیدند بلکه تعامل خصمانه با واژه های معنوی چون عدالت وبرابری داشتند، بذر محبت ودوستی بپاشد که باز تاب آن در عدالت ورفتار انسانی وملایمت وعطوفت ویکسان نگری اجتماعی ، محسوس وملموس بود. سوال که ممکن است مطرح شود این است که آیا اصولا پیامبر توانست در ایجاد جامعه توحیدی بی طبقه با خصوصیات ومحوریت عدالت اجتماعی ، توفیق یابد؟و چرا جامعه اسلامی بعد از ایشان شاهد بی عدالتی وحق کشی ونابرابری در عرصه های مختلف بود؟
دلایل انحرافات ایجاد شده در جامعه اسلامی پسا پیامبر چه بود؟ سوال اول پرسیش اصلی این نوشته است وسوال های بعدی پرسیش های فرعی را تشکیل می دهد. در طول این نوشته سوال اصلی مد نظر بوده وسعی می گردد با استفاده از اسناد ومدارک، به آن جواب داده شود اما می توان این جواب را فرض گرفت که پیامبر در رسیدن به اهداف خود موفق بود ودلیل انحرافهای پیش آمده در جامعه اسلامی بعد از رحلت آن حضرت ،نادیده گرفتن توصیه هاوفراموش شدن راه وروش ایشان بود.
برای شناخت عدالت اجتماعی پیامبر ، ابتدا لازم است این واژه از نظر معنی روشن شود برای این منظور به تحلیل آن می پردازیم:
عدل: عدل واژه عربی، اسم مصدر در مقابل ستم و بیداد قرار میگیرد و به معنای داد است. عدل به معانی قسط، عدالت، مساوات، انصاف، امری بین افراط و تفریط، مساوات در مکافات در نیکی و بدی داوری به حق به کار گرفته شده است.[۱]دیدن و دانستن عدل خدای کار حکیمان و راه انبیاست.[۲]هر کجا عدل روی بنموده است، نعمت اندر جهان بیفزوده است.[۳] عدل به طور مختصر به دو جمله بر میگردد:
۱ـ عدل: قرار دادن هر چیزی در جای خودش «وضع کلّ شیء فی موضعه».
۲ـ ظلم: قرار دادن هر چیزی در غیر از جایگاهش «وضع الشیء فی غیر موضعه».
مولوی هم این تعبیر را چنین بیان میکند:
عدل چه بود؟ وضع اندر موضعش
ظلم چه بود؟ وضع در ناموضعش
مقصود از عدالت در سیره و سنت پیامبر (ص) در این نوشتار، عدالت اجتماعی به تفسیری که در ذیل به آن اشاره مینمائیم میباشد.از کلمه «عدالت اجتماعی» شاید در ابتدا معنای محدودی به اذهان خطور نماید و آن این که باید در جامعه در ابعاد اقتصادی عدالت برقرار گردد و حاکم و رهبر، منابع و امکانات موجود در جامعه را با یک نسبت صحیح و منطقی در بین افراد توزیع نماید، نه این که ثروتهای موجود را به فرد یا گروه خاصی اختصاص دهد.با کمی دقت و تأمل و ژرف اندیشی میتوانیم عدالت اجتماعی را یک معنای وسیعی ببخشیم که در محدوده مسائل اقتصادی جامعه خلاصه نشود، بلکه همه ابعاد موجود در جامعه و همه ارتباطهای میان انسانها و حتی میان انسان و غیر انسان را شامل گردد، چرا که به فرموده پیامبر (ص): «بالعدل قامت السموات و الارض»[۴]
عدالت اجتماعی در این معنای وسیع، شامل همه حقوقهای فردی، اجتماعی و جمیع اقسام حقوقی میشود، در این دیدگاه، حقوق ادیان، مذاهب، ملیتها، اقوام مختلف و همه حقوقی که خداوند متعال بر انسانها و جامعه بشری دارد و نیز به طور کامل همه امور انسان، اعم از امور عبادی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در نظر گرفته میشود. عدالت اجتماعی به معنای وسیع آن رعایت همه بایدها و نبایدها، در همه ابعاد انسان، اجتماع و حتی خالق انسان است. این نوشتار تلاش میکند تا با این نگاه گوشهای از عدالت اجتماعی در سیره و سنت پیامبر (ص) را تبیین نماید.
قر ان و عدالت
پیامبر(ص) به عنوان خاتم انبیاء و برترین پیامبران الهی از سوی خداوند متعال مأمور شد که عدالت را در جامعه بر پا دارد. خداوند متعال در مورد این مأموریت میفرماید: «و قل ءامنت بما انزل اللّه من کتاب و امرت لا عدل بینکم؛[۵] ای پیامبر بگو: به هر کتابی که خداوند نازل کرده است ایمان آوردهام، و مأمور هستم که در میان شما به عدالت رفتار کنم.»
پیامبر(ص) با هدف تکمیل و تقسیم مکارم اخلاقی، اجرای عدالت را سرلوحه رسالت خویش قرار داد و مساوات و برابری و اخوّت را محقق ساخت، اما فقط به جنبه اخلاقی و نصیحت و دعوت ایمانی بسنده نکرد، بلکه موجبات کینهها وحسدها و انتقامجوئیها، یعنی تبعیضات حقوقی را از بین برد و وحدت و یگانگی اجتماعی را در جامعهای متوازن بوجود آورد.[۶] خداوند متعال به همه دین داران و مؤمنان دستور میدهد که باید عدالت را، هرچند به زیان خود و بستگانشان باشد، بر پای دارند، چنان که میفرماید: «یا ایهّا الذّین ءامنوا کونوا قوّامین بالقسط شهداء للّه و لو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین؛[۷] ای کسانی که ایمان آوردهاید! بر پای دارنده عدالت باشید، و برای خدا شهادت دهید، اگرچه به زیان شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما باشد» این آیه به همه ایمان آورندگان میفرماید که علاقهها و وابستگیها، شما را از مرز عدالت خارج نکند. خداوند متعال عدالت را از همه چیز به تقوا،(که قانون تکامل انسان است)، نزدیکتر دانسته و مردم را از این نهی میکند که بخاطر خشمها و خشنودیهای شخصی از آن دست بردارند، و چنین میفرماید: «…و لا یجرمنّکم شنآن قوم علی الّا تعدلوا اعدلوا هواقرب للتّقوی…؛[۸] و هرگز دشمنی با قومی، شما را به بی عدالتی وادار نکند، به عدالت رفتار کنید که به تقوا نزدیکتر است.» از دیدگاه قرآن، عدالت پیشگان و دادگران محبوب خدا هستند و خداوند آنها را دوست دارد و کسی که دوست حق باشد، انوار عنایات حق بر روح و جانش جاری شده و صفات خدایی در وجودش تجلّی پیدا میکند.خداوند در این رابطه میفرماید: «و اقسطوا انّ اللّه یحبٌّ المقسطین؛[۹] عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست میدارد.»
قرآن در موضوع ازدواج، مؤمنین و ایمان آورندگان را به عدالت امر میکند و میفرماید: «و ان خفتم الّا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النّساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الّا تعولو»[۱۰] پیامبر(ص) همواره با همسرانشان به عدالت رفتار میکردند و میفرمودند: «وقتی مردی دو زن داشته باشد و میان آنها به عدالت رفتار نکند روز رستاخیز یک نیمه او افتاده است».ایشان همواره در طول زندگانی پربرکتشان الگوی کامل عینی و عملی عدالت بودند. در ذیل به چند نمونه آن به طور مختصر اشاره میگردد.
قاطعیت پیامبر(ص) در اجرای قانون
یکی از خصوصیات وویژگی های پیامبر،در اجرای عدالت اجتماعی ، قاطعیت در امر قانون بود . آن حضرت به هیچ صورت از اجرای قانون در مقابل مجرمین کوتاه نه می آمدند وحتی کسانیکه برای گذشت آن حضرت از گناه وجرایم ارتکابی پا در میانی می کردند ، نه تنها حضرت قبول نه می کردند بلکه از این کار ناراحت هم می شدند . نمونه های از قاطعیت پیامبر در اجرای عدالت اجتماعی در تاریخ زیاد است در ذیل به یک مورد اشاره می گردد:
در فتح مکه، زنی از قبیله بنی مخزوم مرتکب سرقت شد و از نظر قضایی جرمش محرز گردید، خویشاوندانش که هنوز رسومات نظام طبقاتی در خلابای مغزشان بجای مانده بود، اجرای مجازات را ننگ خانواده اشرافی خود میدانستند، به تکاپو افتادند بلکه بتوانند مجازات را متوقف سازند، اسامة بن زید را که مانند پدرش نزد رسول خدا(ص) محبوبیت خاصی داشت، وادار کردند به شفاعت برخیزد، او همین که زبان به شفاعت گشود، رنگ صورت پیامبر اعظم(ص) از شدت خشم برافروخته شد و با عتاب و تشدد فرمود: «چه جای شفاعت است، مگر میتوان حدود قانون خدا را بلا اجرا گذاشت؟» دستور مجازات صادر نمود. اسامه متوجه غفلت خود گردید و از لغزش خود عذر خواست و استدعای طلب مغفرت نمود. پیامبر(ص) برای اینکه فکر تبعیض در اجرای قانون را از مخیله مردم بیرون بنماید به هنگام عصر در میان جمع به سخنرانی پرداخت و ضمناً عطف به موضوع روز کرده و چنین گفت: «اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند بدین سبب که در اجرای قانون عدالت تبعیض روا میداشتند، هرگاه یکی از طبقات بالا مرتکب جرمی میشد او را از مجازات معاف میکردند و اگر کسی از زیردستان به جرم مشابه آن مبادرت میکرد او را مجازات مینمودن، قسم به خدایی که جانم در دست اوست در اجرای عدل درباره هیچ کس فروگذاری و سستی نمیکنم، اگر چه مجرم از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد.»
عدالت پیامبر(ص) در برابر دشمنان
پیامبر اسلام ماموریت داشت تا جامعه را به فطرت الهی وانسانی رهنمون سازد.از نظر ایشان بازگشت به فطرت انسانی ورعایت اصول وضوابط بشری ،در واقع بازگشت به خدا بود.به همین جهت همواره مسلمانان را از اقدام غیر انسانی حتی در مقابل دشمنان به شدت منع می کردند و در موقع اعزام لشکر اسلام به جنگ، توصیه های همیشگی را تکرار می کردند که رعایت حال اسرا، زنان وکودکان را بکنید ، مزارع را آتش نزنید،درختان را قطع نکنید،آب آشامیدنی دشمن را آلوده به سم نه سازیدواینها مظاهر عدالت اجتماعی پیامبر است «بروید بنام خدای تعالی و استقامت جوئید به خدای و در راه خدا و بر ملت پیغمبر خدا جهاد کنید. مکر نکنید، از غنائم سرقت نکنید و کفار را بعد از قتل مثله نکنید و پیران و اطفال و زنان را نکشید و رهبانان را که در غارها و بیغولهها جای دارند بقتل نرسانید، حیوانات حلال گوشت را نکشید مگر اینکه برای تغذیه به آنها نیاز داشته باشید. هرگز آب مشرکان را زهرآلود نکنید. شبیخون بر دشمن نزنید. درختان را از بیخ قطع نکنید مگر اینکه مضطر باشید و درختان میوه را برنیاورید و میفرمود: من بیشتر دوست دارم که شما را در موقع مراجعت (از جهاد) همراه با مردمی ببینم که به اسلام گرویدهاند نه با عدهای کودکان و زنانی که پدران و شوهران آنها را کشته باشید.» هنگامی که پیامبر (ص) «خالد بن ولید» را برای تبلیغ و شکستن بت «عزی» به سرزمین قبیله «جذیمه بن عامر»رهسپار کرد و به او دستور داد که خونی نریزد و از در جنگ وارد نشود، اما وی به دستور پیامبر عمل نکرد و عدهای از بنی جذیمه را به قتل رساند. وقتی خبر جنایت خالد به گوش پیامبر رسید. سخت ناراحت شد. فوراً به علی(ع) مأموریت داد که به میان قبیله مزبور برود و خسارت جنگ و خونبهای افراد را به طور دقیق بپردازد. علی(ع) در اجرای دستور پیامبر به قدری دقت به خرج داد که حتی قیمت ظرف چوبی که سگان قبیله در آن آب میخوردند و در برخورد خالد شکسته شده بود، پرداخت و کار عدالت را به فرمان پیامبر(ص) به چنان صحنهای زیبا و به یادماندنی تبدیل کرد تا صحنه جنایات خالد از ذهن مردمان کمی زدوده شود. حتی مبلغی به کسانی که از حملات خالد ترسیده بودند پرداخت و کاملاً از آنان دلجوئی کرد. پیامبر(ص) روش عادلانه علی(ع) را تحسین کرد و سپس رو به قبله ایستاد و به حالت استغاثه فرمود: «خدایا تو آگاهی که من از جنایت خالد بیزارم و من هرگز به او دستور جنگ نداده بودم».
حقوق عمومی در سیره اجتماعی پیامبر (ص)
در سیره اجتماعی رسول خدا بر حفظ حقوق مردم در ابعاد مختلف تاکید زیاد به چشم می خورد . آنحضرت در مناسبت های مختلف ، جایگاه اجتماعی ورعایت حقوق انسانی از طرف حاکمیت اسلامی را مورد دقت فراوان قرار داده است. بررسی این موضوع وترسیم وتبین جایگاه حقوقی افراد از منظر پیامبر ، می تواند در شکل دهی جامعه عدل محور وانسان مدار نقش مهم داشته باشد.
بدون شک راهبرد اصلی پیامبر از تشکیل حکومت وبنیان گذاری ساختار حاکمیت دینی ، نهادینه کردن فرهنگ ورفتار انسانی درتعاملات ومناسبات ، ودوری از روش های ناسالم ورفتارهای آکنده از اوهام وعقاید خرافی وتعصبات بی مورد بود . با این هدف پیامبر جامعه ای را به وجود آورد که علایق ومنافع فردی واجتماعی در پرتو رعایت مقررات دینی محترم شمرده می شد .
باز شناسی این اهداف کمک شایان در خلق جامعه عاری از ظلم وبیعدالتی ایفا می کند .در ذیل اولویت های حقوق اجتماعی از منظر پیامبر ذکر می گردد :
۱- ضرورت حفظ حیثیت وآبروی مردم وحرمت ریختن خون انسان ها :
انسان دارای کرامت ذاتی می باشد . این خصوصیت است که این موجود را برسابر مخلوقات برتری داده است واین برتری نه تنها از مقام وجایگاه معنوی می باشد که از نظر ظاهری ودنیای نیز سایر موجودات به گونه ای در خدمت انسان قرار داده شده اند . با این فرض هیچ کس حق ندارد که با هدف بی حرمتی به حیثیت وآبروی کسی یا ریختن خون او کاری انجام دهد: « ای مردم خونها وآبروهایتان تا زنده هستید بر یگدیگر حرام است .»
۲- در حیطه حکومت اسلا می حقوق همه افراد محترم است وهیچ کس حق تعرض به حقوق دیگران را ندارد: « مومنان برادرند ، مال کسی بر فرد دیگر جز با رضایت وطیب نفس او روا نیست .»
۳- زنان در جاهلیت نه تنها دارای حق وحقوق شمرده نمی شدند بلکه در پاین ترین منزلت اجتماعی بسر می بردند،انواع نابرابری وبی عدالتی در حق آنان رو ا داشته می شد . بسیاری از مسلمانان در صدر اسلام با این ذهنیت که رسوب فکری جاهلی بود ، رفتار ومناسبات خود را با زنان تنظیم می کردند.پیامبر این وضعیت را برنتابید و برای زنان حق اجتماعی برابر با مردان وضع کرد وفرمود: « مردان وزنان حقوق متقابل دارند .در باره زنان ترس از خدا داشته باشید وبا خیر وخوبی رفتار کنید.»
۴- پیامبر اکرم از ابتدای بعثت بر کرامت وبزرگداشت انسان تاکید کرد چیزی که در دوران قبل از اسلام در جزیرة العرب هیچ ارزش وبهای نداشت ونه تنهاشرف ،عزت و حیثیت انسان لکه دار می شد بلکه با اندکترین بهانه خونهای ز یادی به زمین ریخته میشد وانسانهای زیاد جان شان ر ا از دست می دادند بدون اینکه قاتلان مورد پیگرد قانونی قرار بیگیرد. با ظهور اسلام کرامت ذاتی که یگانه گمشده انسان بود دوباره بازگشت و مقر ات جدید برای جلوگیری از قتل انسانهای بی گناه وضع گردید تاجلوی خود سری انسانهای دون صفت وزیاده خواه را بیگیردوبدین شکل حق حیات انسانها در پرتو قانون الهی بیمه شود. در این ارتباط پیامبر فرمود: « در قتل عمد قصاص ودر قتل شبه عمد دیه مقرر است »
۵- پیامبر اسلام در پی اصلاح وتهذیب بشریت در تمام عرصه ها بود، عدالت اجتماعی ایشان شامل همه جنبه های زندگی سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی وفرهنگی می گردید.یکی از چیزهای که برهم زننده توازن اجتماعی وباعث ایجاد طبقه فقیر وغنی در جامعه می گردید دادوستد ناسالم اقتصادی از جمله معاملات ربوی بود. این مساله که ریشه در جاهلیت داشت، تهدید جدی برای جامعه اسلامی نوپا به حساب می آمدکه نه تنها با عدالت سنخیت نداشت بلکه ظلم آشکار بود. پیامبر در راستای گسترش عدالت اجتماعی هرگونه معامله ربوی را مردود دانست «ربای جاهلی باطل اعلام می شود .»
۶- زندگی اجتماعی در جزیرة العرب بر اساس نظام قبیله ای بود. وظیفه عمده مردان قبیله حفظ امتیازات ایلی وعشیره ای وحراست از کیان قبیله در مقابل قبایل رقیب بود. ازآنجا که ممر زندگی در گرو اعاشه ای بود که از طریق حمله به کاروانهای تجاری ، دوزدی وراهز نی حاصل می شد،در این میان ممکن بود افراد زیادی کشته شودکه باعث کینه عمیق دوقبیله می گردید، وچون نظام قضای برای رسیدگی به جرایم وجود نداشت ولی دم وصاحبان خون ، همیشه به انتقام فکر می کردند. پیامبر اسلام، حقوق اجتماعی همه مسلمانان از قبایل مختلف را یکسان اعلام کرد وانتقام خون های جاهلی وامتیازات جاهلی را باطل دانست : « انتقام خون های جاهلی و امتیاز جاهلی باطل اعلام می شود .»
۷- برتری طلبی قومی ونژادی لغو شد « تمام انسانها برابرند وهیچ قوم ونژادی ، عرب یاغیر عرب فضیلت وبرتری ندارند مگربا تقوا » هر وارث حق دارد که بهره ای از میراث ببرد ، پس هیچ کس حق ندارد بیش از یک سوم مالش را وصیت کند. کودکان دارای حقوق وهویت اند ، ملاک فرزندی باید محفوظ بماند . هرکس امانتی دارد آن را به صاحبش باز گرداند . همه جانها وخونها برابرند تمام افراد ( حتی افراد از طبقه پاین اجتماع ) حق مشارکت در قرارداد های اجتماعی ومیثاقها را دارند .
پیامبر گرامی اسلام در روزهای آخر عمر شریفش وقتیکه احساس کرد زمان وداعش فرا رسیده است وباید بزودی بسوی معبودش بشتابد ، دغدغه ها ونگرانیهای خودرا در مورد حقوق وعدالت اجتماعی در میان امت بعد از خود ، باز گو کرد که در ذیل موارد از انها ذکر می گردد: اذکروالله والی من بعدی علی امتی : من والی وزمامدار بعد از خود را بیاد خدا می اندازم ودر مورد امتم توصیه می کنم که :
۱- بر جماعت مسلمین مهر بورزد ( الایرحم علی جماعة المسلمین ) .
۲- بزرگان را گرامی بدارد ( فاجل کبیرهم ) .
۳- به بینوایان رحم کند ( ورحم ضعیفهم ) .
۴- دانایان شان را بزرگ بدارد ( ووقر عالمهم ) .
۵- به مردمان ضرر وزیان نرسانند تا خوار وزبون نشوند (ولم یضر لهم فیذلهم ) .
۶- مردمان را به فقر دچار نسازند که در نصورت به کفر می گراید ( ولم یفقرهم فیکفرهم)
۷- درِ خویش را به روی مردم نبندد که توانای شان ناتوانان آنها را بخورد ( ولم یغلق بابه دونهم فیاکل قویهم ضعیفهم ) .
۸- به انها در لشکر کشی ها سخت نگیرد که نسل شان را ضایع سازد ( ولم ینجزهم فی بعوتهم فیقطع نسل امتی ) .
آنچه که در فراز از فرمایشات یپامبر اسلام در باره حقوق اجتماعی افراد در حکومت اسلامی بدست می آید اینست که حضرت به روشنی ، روش حکومتی را بعد از خود بیان کرده وفلسفه سیاسی حاکمیت ، از بعد تعامل با مردم واقشار مختلف جامعه را باز گو کرده است . سخنان حضرت نشان گر دغدغه ایشان در باره ساختار اداره اجتماعی ومکانیسم بر خورد حکومت گران با مردم ، بعد از خود است . با توجه به این مطلب ایشان سعی کرده است بر حقوق اجتماعی افراد تاکید بورزد وراه های بهبود واصلاح برخورد های اجتماعی را گوش زد کند وبر جایگاه حقوقی کلیه طبقات اجتماعی حتی پاین ترین افراد تاکید ورزد .انحضرت در طول حیات خود در گسترش عدالت اجتماعی وحفظ حقوق انسانی حتی در بستر بیماری از هیچ کوشیش فرو گذار نکرد .
آخرین دیدار با مردم
پیامبر در بستر بیماری بود حالش هر لحظه رو به وخامت می رفت بیماری وتب شدید اورا به شدت آزار می داد وقت جدای از امت فرا رسیده بود زمان اخرین توصیه وسفارشها در موضوعات مختلف از جمله حقوق وعدالت اجتماعی بود . فرمود چند دینار در بیت المال باقی مانده آن را میان نیازمندان تقسیم کنند خودش هیچ مال وثروت به ارث نگذاشته بود حتی زره اش به چهار درهم رهن بود حضرت در همان حال بیماری در خواست کرد اورا به مسجد ببرند اصحاب ویاران زیر بغلش را گرفتند و در مسجد بردند یپامبر با چهره تب دار طی سخنان چند بار تکرا کرد :
« اگر وعده داده ام آماده ام انجام دهم ، هر کس طلبی از من دارد بگوید تا بپردازم ، هر کس حقی بر گردن من دارد ، بر خیزدوقصاص کند ، اگر ناسزا گفته ام بگوید » کسی حرف نزد جز یکنفر بنام «سواده بن قیس» که گفت هنگام باز گشت از غزوه طائف ، تازیانه را که می خواستی بر مرکب بزنی ، اشتباها به شکم من خورد . پیامبر خودرا آماده قصاص کرد اما سواده اورا مورد عفو قرار داد پیامبر برای او دعا کرد چون پیامبر به خانه باز گشت تبش بالا رفت در آخرین لحظه های حیات مبارک باز آخرین توصیه ها را کرد : « در مدح من گزافه نگویید ، زاری وشیون نکنید ، قبرم را قبله ومسجد نکنید همانطور که یهود قبور انبیای خود را معبد قرار دادند» . چندین بار نهی کرده بود که هیچ قبری گچکاری وتبدیل به مصلی نشود وتاکید کرده بود که قبرش بار گاه و عبادتگاه نشود ودر آن ننشینند وبنای درست نکنند
نتیجه گیری
اولین واصلی ترین ماموریت پیامبر اسلام ، توحید ودعوت به پرستش پروردگار واحد بود . از لوازم توحید گرای ، تطبق اعمال ورفتار برمعیار موازین توحیدی می باشد که یکی از این موازین بدون شک ، داشتن نگاه یکسان به بندگان الهی به عنوان برترین مخلوقات ، می باشد . طبق این اصل آسمانی، آن حضرت در سیره خود همه مسلمانان را برابر و برادر هم قرار می داد و در اجرای احکام و حدود الهی، هرگز تبعیض و استثنا قایل نبود و میان آشنا و بیگانه، قوی و ضعیف، غنی و فقیر، مرد و زن فرقی نمی گذاشت و هرکس را براساس احکام و قوانین دین، به حقوق خود می رسانید. کسی حق تحکم و فرمان روایی و زورگویی به کس دیگر نداشت و مردم در بیرون از مرز قانون، حداکثر آزادی را داشتند. (البته آزادی در مقابل قانون نه تنها در اسلام بلکه در هیچ قانونی از قوانین اجتماعی معنی ندار) همین روش آزادی و عدالت اجتماعی است که خدای متعال در معرفی پیغمبر گرامی خودش ذکر می فرماید: « آنان که پیروی می کنند از پیامبر امی ما که وصف او درتورات و انجیل مسطور است، پیامبری که ایشان را به آنچه با فطرت و نهاد خدادادی خود، خوبی آن را درک می کنند، امر می نماید و از آنچه با فطرت خود، خوب نمی شمارند نهی می کند و چیزهایی پاک را برای ایشان حلال و چیزهایی پلید را حرام می کند، پیامبری که هر گونه مقررات سخت و دشوار و زنجیرهای آزادی کش را از ایشان برمی دارد، کسانی که به وی ایمان آوردند و احترام و یاریش کردند و از نوری (قرآن) که به وی نازل شده، پیروی کردند، رستگار می باشند. ای پیامبر ما به مردم بگو: من از جانب خدا به سوی همه شما فرستاده شده ام. (یعنی روشی که خدای متعال به من دستور داده در میان شما اجرا خواهم کرد ».و از این جا است که پیغمبر اکرم (ص) در زندگی خود هیج گونه امتیازی برای خود قرار نداد و هرگز پیش کسی که سابقه آشنایی با آن حضرت نداشت، از سایر مردم تمییز داده نمی شد، به کارهای خانگی می پرداخت، همه را شخصا می پذیرفت و به سخن ارباب حاجت شخصا گوش می داد، روی تخت و در صدر مجلس نمی نشست، در موقع حرکت، مرکب و تشریفات رسمی نداشت و اگر مالی به دستش می رسید، بیش تر از مخارج ضروری خود را به فقرا می داد و گاهی موجودی ضروری خود را نیز به مستمندان داده، خود با گرسنگی می گذرانید و همیشه مانند فقرا زندگی می کرد و با فقرا می نشست، در احقاق حقوق مردم کم ترین مسامحه به خرج نمی داد ولی در حقوق شخصی خود، حداکثر عفو و اغماض به کار می برد، وقتی در فتح مکه سران قریش را به حضورش جلب کردند، با این که پیش از هجرت، آن همه ستم ها به وی کرده و پس از هجرت نیز فتنه ها برانگیخته بودند و جنگ های خونین با وی نموده بودند، کم ترین تندی بروز نداد و همه را عفو فرمود. ودر یک کلام پیامبر، عدالت را جزء از برنامه دین اسلام می دانست. آیین بدون عدالت ومسلمان بدون رفتار عدل گرایانه،فاقد جوهره اصلی دین می باشد گرچه برایش اسم مسلمان اطلاق شود .
پی نوشت
۱٫ ابن سعد محمد بن کاتب واقدی ؛ طبقات الکبری ، ترجمه محمود مهدوی دامغانی ، تهران ، فرهنگ واندیشه ، ۱۳۷۴ .
۲٫ السیرة النبویه، ابن هشام ، بیروت ، دارالمعرفه ، بی تا .
۳٫ فیض کاشانی ملا محسن ؛ تفسیر صافی ، تهران ، صدرا ، ۱۴۱۵ق .
۴٫ کلینی ؛ اصول کافی ، ترجمه سید جواد مصطفوی ، تهران ، علمیه اسلامیه ، چاب اول.
۵٫ شیخ صدوق؛امالی الصدوق،بیروت،اعلمی ۱۴۰۰ق.
۶٫ الحرالعملی ، محمد حسن؛ وسایل الشیعه،قم،آل البیت،۱۴۱۴ق .
۷٫ ابن شعبه حرانی ؛ تحف العقول عن آل الرسول،قم ، جامعه مدرسین ، ۱۴۰۴ق .
۸٫ ابوالقاسم پاینده ؛ نهج الفصاحه، تهران ،دنیای دانش، ۱۳۸۲٫
۹٫ حکیمی ، محمد رضا ؛ الحیات ، ترجمه احمد آرام ،تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، ۱۳۸۰ .
۱۰٫ بخاری ، محمد ؛ صحیح بخاری، بیرت ، دارالجیل ، ۱۴۲۹ق .
گرد آورنده: میترا احمدی