*از آمار جهانی کروناویروس در worldometers مطلع شوید*      

* شما می‌توانید سوژه‌های خبری، گزارشات محلی، مقالات و دلنوشته‌های خود را از طریق فرم «تماس با ما» یا آیدی mrh1320@ با ما در میان بگذارید... طرح سوژه از شما، پیگیری از تیتر1 *

      
کد خبر: ۵۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۷:۱۴
رسانه و حجاب در گفتگو با وحید جلیلی؛

سرمایه‌داری به اضافه‌ی 17 رکعت!

بسیاری از مدیران فرهنگی ما خودشان از سبک زندگی انقلابی فراری هستند. در سبک زندگی انقلابی زهد هم وجود دارد و بر مبنای «الجار ثم الدار» است. مدیرانی که در بالای شهر زندگی می‌کنند، حقوق‌های کلان می‌گیرند و زندگی‌شان با اغلب مردم فاصله دارد قطعاً نافی سبک زندگی انقلابی هستند، چون از تبعات آن می‌ترسندبنابراین سبک زندگی انجمن حجتیه تبلیغ می‌شود که زن تا آرنج النگو بیندازد، ماشین گران‌قیمت براند و رویش را هم بگیرد.مدیران فرهنگی ما شیفته‌ی این الگو هستند و بسیاری از آن‌ها هم این گونه زندگی می‌کنند؛ سرمایه‌داری به اضافه‌ی 17 رکعت.
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
0
0
سلام جناب آقای وحید جلیلی
اینجانب یک ایرانی کاملا معمولی مدعی مسلمانی و تشیع غیر حجتیه ای هستم (دلیل مدعی بودن به تفصیل در متن زیر آمده است.)، 52 سال عمر دارم و تا کنون خودم و تمام زندگی، خانواده و کارم صادقانه و ساده لوحانه همواره با حرکت انقلاب و رهبریت و مصلحت اندیشان بزرگوار و روحانی نمای آن، همراه و مطیع بوده است و هنوز نیز با بینش اندک خود چنانچه صداقتی در اصول اسلامی دین الله ملاحظه شود، بدون سوء ظن و تکبر مطیع و همراهم. من اقرار و ادعا می کنم که، هرگز کافر و معاند به خدا، اسلام و مسلمین و مشایعت از ائمه اطهار علیهم السلام نبوده و نیستمم و نسبت به هیچ یک از مسئولان و رهبران و علما و مجتهدین گرامی نظام حکومتی فعلی سوء نیت و دشمنی، نداشته و ندارم. متن زیر حاصل بینش و تحقیق و پژوهشی تجربی است، که جنابعالی می توانید با استناد به آیه شریفه " الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ"(الزمر/18) ، آن را مطالعه فرمائید. "اما شاکرا و اما کفورا"
********
و اما متنی که شاید تنها بهانه نوشتن آن، مطالعه مطلب "سرمایه داری به اضافه 17 رکعت!" جنابعالی در رسانه جهان نیوز، بوده است:
شایسته بنظر می رسد از بنیاد آغاز کنیم تا ریشه دغدغه های مطرح آشکارتر شود.
تاریخ نامعلومی از خلقت "آدم" صفر کیلومتر اولیه و هزاران سال از حیات ابراهیم(ع) به عنوان موسس و بنیانگذار دین حنیف اسلام و بیش از 1433 سال از ظهور اسلام محمدی(ص) و اتمام حجت بر بشریت مدعی آدمیت می گذرد، در طول این مدت نسبتا طولانی مکاتب، ادیان، مذاهب و... فراوانی در سراسر عالم مادی و معنوی ادعای برتریت و آدمیت نمودند، که یا بطور کلی از بین رفتند، و یا میراث خود را برای تحریف و گنده نمایی و زینت بخشی افتخارات گذشته در اختیار وارثین خود قرار دادند.
در این بین در صدها سال گذشته فرقه های متنوع و متعدد به ظاهر اسلامی نیز تشکیل شد، که فرقه مدعی مشایعت از امامان معصوم علیهم السلام نیز از آن جمله است، فرقه تشیع تا دیروز(33 سال قبل) ادعا می کرد که، بجز دوران صفویه تا کنون حکومتی را به طور تمام و کمال در اختیار و انحصار طبقه روحانیت عالمانه خود نداشته است، تا از آن طریق عدالت و اسلام ناب محمدی(ص) و احکام علی(ع) گونه را به شکل مدرن و به روز شده، پیاده و در جهان تشنه حقیقت و معنویت نهادینه نماید.
در این راستا تئوری پردازان و زمینه سازان این فرقه مظلوم نما که روحانیت آن متظاهر در لباسی خاص هستند، ضمن ایجاد سوء ظن به همه ادیان و فرقه های دیگر و ادعای برتری علمی و شخصیتی مدلل و مستند، نسبت به همه مدعیان دیگ ، با تاسی به نیروها و اطلاعات ظاهر و پنهان، تمامی هوش، استعداد، علم، سابقه، تجربه و... خود را بکار گرفتند و ده ها سال برنامه ریزی و مکری مفصل و عظیم را با شعاری ظاهر پسند به عنوان، انقلاب برای نجات مستضعفین از اسارت طاغوت و انتقام گیری از ظالمان و ایجاد ساختار و حکومت اسلامی در زمین برای اتصال به ظهور منجی آخر، مهندسی و تدارک دیدند. پیروان و مقلدین این فرقه به سفارش طبقه روحانیت خود، روز و شب عاجزانه از خداوند متعال خواستند تا آن ارزو و درخواست را اجابت نماید.
خوب بر مبنای اصل قرآنی، "ادعونی استجب لکم"، در نهایت عده ای مدعی اسلامخواهی و عدالت پروری در این رابطه به نسبت عقل و دانش و علم اندک خود و با محوریت شعوری "خدامحور- خود محور"، ملتمسانه از خداوند متعال و چرخه هوشمند حیات بشری، حکومت جمهوری اسلامی با مدیریت و هدایت روحانیت شیعه خواستند، و خداوند رحمن نیز برای اتمام حجت، در بیش از 33 سال گذشته، زمینه ظهور انقلاب با بهانه اسلامی را برایشان محقق فرمود. خداوند عادل یک کشور بسیار ثروتمند، با مردمی کاملا مطیع، ساده اندیش، ایثارگر و خوش دل به همراه همه امکانات و لوازم و آزمایشات راستی سنجی لازم و کافی را در مناسب ترین نقطه جهان، با رهبران مدعی این فرقه، همراه و همساز نمود.
به دنبال تحقق انقلاب با بهانه اسلامی، همه ساختارهای نظام قبلی که طاغوت نامیده می شد مضمحل گردید و بیش از 95 درصد مدیران کلان آن یا فرار کردند یا از حیّز انتفاع و چرخه مدیریت نظام فعلی حذف و یا معدوم شدند. از آن پس به سرعت اختیار کامل تمامی ارکان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی، نظامی، آموزشی، خدماتی، قانونگذاری، قضاوتی، اجرایی و رهبریت و مصلحت اندیشی کشوری بزرگ و مقتدر، به دستان به ظاهر با کفایت روحانیت ادعا کنندگان افتاد. البته تمامی فتنه ها، اختلافات، حوادث و اتفاقات، فشارهای گوناگون به ظاهر دشمنان، جنگ و... را که تنها به منظور راستی سنجی، نفوذ ناپذیری و مقاومت سنجی مدعیان بوده و هست، نیز نباید از نظر و توجه دور داشت.
به تعبیری ساده، بدون شک امروز هر شهروند 33 ساله و یا کمتر این کشور انقلابی و مدعی اسلام ناب محمدی(ص)، از مرحله زمینه تشکیل نطفه، علقه، مضقه، خلق ناقص و کامل شدن، تا مرحله نوزادی، کودکی، آموزش های آمادگی، پیش دبستان، دبستان، راهنمایی، دبیرستان، دانشگاه و... تا کار و ازدواج و ... و تامین رزق زمینی و آسمانی بر مبنای قوانین و احکام تقلیدی و اصول حاکم بر مدیریت و رهبریت جامع روحانیت مدعی اسلام و تشیع، شکل گرفته و تا این لحظه پشت سر گذاشته شده است.
امروز پس از 33 سال ادعای تحول و پرچمداری انقلاب های جهان اسلام و... ، جناب جلیلی های نوعی، که هر یک خود در دانشگاهی بطور جامع اسلامی، تحت مدیریت و هدایت روحانیت معزز شیعه، علوم و فرهنگ اسلامی منتصب به امام صادق(ع) را بنحو احسن فرا گرفته اند، و زمانی بخشی از اریکه انقلابی و فرهنگی کشور انقلابی را نیز در دستان با کفایت خود داشته اند، نسبت به انقلابی نبودن سبک زندگی مدیریت فرهنگی کنونی کشور به شدت معترض و در نتیجه، با تحلیلی منطقی انجمن حجتیه را مسبب النگوهای تا آرنج زنان ماشین های گران قیمت سوار و رو بگیر(با حجاب) و... و سرمایه داری به اضافه 17 رکعت! این مدینه فاضله، معرفی و تقبیه می نمایند!
جناب آقای جلیلی، فارغ از تجزیه و تحلیل اظهارات جنابعالی در خصوص، ریز موضوعات مطرح در پرسش و پاسخ مربوطه، مخاطب ساده لوح قبل و بعد از انقلاب چشیده، از کلیات مفاد مطالب شما، به ناچار نکات بسیار کلیدی زیر را نتیجه خواهد گرفت:
- پس از 33 سال از عمر انقلاب ایران، ادعای مطرح شده برای از بین بردن طاغوت و نجات مستضعفان از دست ظالمان و رعایت عدالت، اصلا تحقق نیافته است.
- انجمنی بنام حجتیه، اگر چه ظواهر اسلامی دارد ولی اصلا در سبک زندگی انقلابی نیست و علیرغم این تناقض آشکار قدرتمند تر از رهبران و تصمیم سازان انقلابی وارد صحنه فعال مدیریت فرهنگی و... کشور انقلابی شده است.
- جناب آقای جلیلی های نوعی، در سبک زندگی زهد انقلابی دارند ولی مدیران فرهنگی فعلی چنین شاخصه ای را ندارند و لذا ایشان را از ساختار مدیریت فرهنگی حذف کرده اند.
- ساختار 33 ساله مدیریت و رهبریت انقلاب با ادعای اسلامی، نتوانسته در امر تربیت و حفظ مقام مقلدین محض خود و عرضه مدیران فرهنگی و... با سبک زندگی انقلابی به جامعه اسلام خواه موفق باشد.
- انقلاب مورد درخواست روحانیت و مردم فرقه شیعه، نتوانسته سبک زندگی اسلامی و انقلابی را نه تنها در جامعه بلکه در سبک زندگی مدیران تحت امر خود، نهادینه نماید، .
- سبک زندگی انقلابی منحصر بفرد برخی از انسان ها در ایران، یعنی همان اسلام ناب محمدی(ص) و مدینه فاضله جهان اسلام.
- سبک زندگی مدیران نظام انقلابی که ادعای تحقق اسلام ناب محمدی(ص) را در جهان دارند، با سبک زندگی اغلب مردم مطیع، هوادار، ایثارگر، مقلد محض علما و مجتهدین و... کشور خودشان فاصله دارد.
- دست رهبران و تصمیم سازان کلان نظام از امور مدیریت قانون گذاری و اجرایی و... کشور کاملا کوتاه و ناتوان بوده است.
- رهبران و تصمیم سازان کلان نظام انقلابی با ادعای اسلامی به اندازه آقای جلیلی های نوعی شناخت، فهم و درک اسلامی و انقلابی ندارند.
- رهبران و تصمیم سازان کلان نظام انقلابی با ادعای اسلامی، خودشان به طور عمدی همه این تناقضات و اختلافات صوری و دعواهای زرگری را سیاست و مدیریت می کنند.
- نظام انقلابی که ادعای تحقق اسلام و عدالت و... جهانی را داشته ، اکنون منحرف و شیرازه رهبری و هدایت عملی آن از هم گسیخته است، یعنی مدیران نظام و مردم به حرف ها و اصول و احکام ایشان بی اعتنا هستند.
- رسانه های نظام انقلابی به قدری آزاد و دمکراتیک شده است که حتی می توان از طریق آنها مدیران فرهنگی نظام اسلام ناب محمدی(ص) را که بطور محض تحت رهبری کاملا هشیار و بیدار و دشمن شناس و دشمن شکن انجام وظیفه می نمایند، نیز زیر سوال برد و شلاق نقد و اتهام و ... را بر پیکر غیر انقلابی و متظاهر آنها نواخت.
- شیاطین و دشمنان اسلام و مسلمین، با کار شکنی و نفوذ و ... در نظام انقلابی با ادعا و تظاهر اسلامی، نمی گذارند انقلابیون مسلمان بدون دغدغه و مزاحمت به اهداف از پیش تعیین شده خود برسند.
- اصل و اساس خواست و مکر و برنامه ریزی های زمینی رهبران و تئوری پردازان و مجریان فرقه شیعه، در انقلاب و شعار با اشکال ماهیتی و شعوری جدی مواجه است.
- خشت اول این بنا، که با برتری طلبی "انا خیرمنه" و سوء ظن به کرامت و عدالت الهی، گذاشته شده باشد، تا ثریا هم برود، کج و نا مطمئن خواهد بود.
- و....
- خداوند متعال حق است و به حقیقت فرموده "و مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین"، یعنی شما مدعیان برنامه ریزی زمینی با تمام هوش، استعداد، علم، سابقه، تجربه و... خود و کمک همه همکاران خود برنامه ریزی و مکر کنید، و خداوند نیز همزمان، مکر و برنامه ریزی می نماید، ولی مکر خداوند نیکوتر و سرآمد مکر همه مکاران است.

جناب جلیلی برای رفع هرگونه شبهه سیاست مابانه بهتر است ، با یک مشابه سازی در مثال، این ادعای عظیم اسلامی و عدالتخواهی رهبران و تصمیم سازان فرقه خود و کاسه از آش داغتر شدن حضرتعالی را بر مبنای داستان مهم خلقت، دقیق تر بررسی کنیم؛
قبل از آن، باید بدانیم که، هر انسان با توجه به اینکه ترکیبی از دو شخصیت "آدم" و "ابلیس" است، محوریت شعور لحظه ای سخن، اندیشه و عمل همه نیازها و خواسته ها و برنامه ریزی هایش یا «خود محور» است و یا «خدا محور» می باشد. از اینرو محصولات لحظه به لحظه هر انسان «خود محور»، خواهی نخواهی در ترکیب اجرایی عالم هستی، در نظر دیگران، یکی از مهرهای محوریت شعوری و تشعشعاتی زیر را بر روی خود نقش خواهد داد:
"خود محور- خود محور" ، "خود محور- خدا محور" ، "خدا محور- خود محور" ؛
در صورتی که تنها انسانی که با محوریت شعوری «خدامحور» وارد انجام وظیفه یعنی تسلیم در لحظه(ایمان) و عمل صالح می شود، نه تنها هیچ اراده و خواسته ای بجز اراده و خواست خدا از سخن، اندیشه و اعمال او سر نخواهد زد، بلکه او بخودی خود کاملا خالی از هرگونه اظهار خواسته و نیازمندی برای خود و دیگران می گردد، لذا خواهی نخواهی مهر استاندارد جاودانگی «خدامحور- خدامحور» بر روی شعور و تشعشعات محصولات وی ثبت و ضبط و جاری می گردد. (مانند احادیث ، آیات کتاب های الهی و..)
داستان عظیم و تاریخی خلقت شخصیت "ادم" علیه السلام، و ظهور و ابراز تضاد برتری طلبی و تکبر و سوء ظن، شخصیت "ابلیس" نسبت به عدالت و کرامت بخشی خداوند به آدم، نیز درست در همین راستا است.
شیطان تنها با یک درخواست (درخواست مهلت زمانی) از خدا، همه وسوسه ها و تحریک های لحظه ای ظاهری و باطنی خود را با مهر محوریت شعوری "خدامحور- خود محور" به ظاهر پرستان عرضه و ارائه نموده و از این رهگذر هزاران هزار سال است، عنان قدرت اغواگری زمان و زمین بشریت را در تصاحب و نفوذ خود قرار داده است؛ شیطان تا زمان کشف رمز عمومی شعور این مهم، همه حق جویان، عدالت طلبان و اسلام خواهان ظاهرنگر را تا مدت معلوم، بطوری در کفر دو راهی های جهان دو قطبی (ماده و معنا) گیج، مبهوت و سرگردان نموده است، که آنان با ابتکار و تصورات عادت گونه و تقلیدی تظاهرات خود، محصولات متنوع دیگری را با محوریت شعوری و تشعشعات مجازی «خود محور- خود محور» و «خود محور- خدا محور» ، تولید و در سراسر اذهان و افکار تشنه حقیقت، خداجویی و معنویت ترویج و اشاعه داده اند.
این در حالی است که شخصیت "آدم" و همه فرزندان راستینش، از ابتدای خلقت تا کنون، نه تنها هیچگونه اظهار برتری نسبت به دیگری و سوء ظن نسبت به عدالت و کرامت خداوند متعال نداشته اند، بلکه فقط و فقط مجری برنامه دقیق، ظریف و هوشمند مکرالله، در برابر مکر همه مکاران بوده و هستند؛ آنان همواره از ورود ناآگاهانه و ساده لوحانه خود به برنامه ها و مکرهای مکارانه شیاطین انس و جن اظهار توبه، استغفار و بازگشت کرده اند، اگر چه این ورود نیز جزیی از آزمایش راستی سنجی آنان بوده و خداوند مکر کننده، در رابطه با سخن، اندیشه و عمل همه مخلوقات در زمین و آسمانها علیم، سمیع، بصیر، قادر و سخت منتقم است.
بدون شک مقاومت و تضاد شخصیت شیطان، در برابر شخصیت آدم و فرزندان راستینش، منجر به لزوم برگزیدن هادیان و رسولان و ظهور ادیان الهی و اتمام نعمت و تکمیل دین مبین اسلام(دین الله) توسط حضرت حق برای بشریت، گردیده است.
اکنون با در نظر داشتن توضیحات فوق، به مثال مد نظر بپردازیم :
فرض بفرمائید، اکنون پس از هزاران سال تجربه و هدایت، در بین همه مخلوقات متنوع خداوند در روی زمین، یک مخلوق، مدعی شود که اگر امکانات و شرایط لازم و کافی از جمله زمین، ثروت، مصالح، کارگر و... را تمام و کمال در اختیار من قرار بدهند، من همان "آدم" مد نظر جانشینی خدا در زمین خواهم شد، و بنای فرماندهی و جانشینی خود و فرزندانم را در زمین احداث خواهم کرد، بطوری که حتی شیطان با آن همه ترفند، حیله، سابقه و تجربه که ادعای برتری نسبت به آدم و سوء ظن نسبت به عدالت حضرت حق داشته را، رسوا، و ادعای فاسد و خونریز بودن خودم(یعنی آدم) را خنثی نموده و اثبات می کنم که خداوند متعال راستگو و جانشین او در زمین که من(آدم) هستم، کاملا بر حق است.
پس با یک برآورد بسیار ساده، شعور و تشعشع محوریت درخواست بالا را به دلیل تمایل برای تحقق فرمان خدا در زمین می توان، "خدا محور" و انجام آن بدستان ضعیف و ناتوان و علم اندک خود را، "خود محور" نامید، در این صورت برآیند محوریت شعوری این خواسته «خدامحور- خودمحور» خواهد بود. این محوریت به ظاهر قابل توجیه در معنویت علمایی تابع تقلید، شاید تا کنون میلیاردها انسان را به بهانه معنویت و خداخواهی فرقه های مدعی ایمان و دین داری بارها و بارها اغوا نموده و اکثریت تابعین آن را به نفع تحقق برنامه های تکراری و عادت گونه شیطانی مصادره کرده است.
باید اقرار نمود که تئوری پردازان فرقه تشیع و روحانیت انحصار طلب، خود بزرگ بین و سوء ظن دار به دیگران و انتقام گیر، علیرغم در اختیار داشتن تمامی علوم لازم و کافی، با پوشاندن (کافری) معلومات شعوری و تشعشعاتی در مالکیت خود، و وادار نمودن غیرمستقیم عموم مردم به تداوم تقلید و اطاعت کورکورانه در تظاهر به عبادات(17 رکعتی و...)، و ترغیبت و تشویق مقلدین به درخواست های کودکانه و ظاهر فریبانه از خداوند رحمن، دقیقا نقش ابلیس روحانی صفت و مدعی معنویت در دور آخر را برای بشریت خداجو بازی نموده اند.
بطور مسلم هر مخلوقی که ظاهری شبیه به انسان معمولی دارد، می تواند ادعای ایمان داشتن و مسلمان بودن نماید، و در این رابطه خود را به تمامی ظواهر مورد قبول یک جامعه که مدعی مسلمانی هستند ملحق و وارد نماید. بنابر این ادعای مسلمانی و اسلامی بودن افراد و گروه ها از نگاه خداوند متعال تنها و تنها یک ادعا بیش نیست، اگر چه عموم مردم در اثر جهل و ناآگاهی و یا اعتماد متعصبانه و افراطی به ظواهر(ریش، لباس، حجاب، مراسم و مناسک و...)، تنها در سطح بینش خود، فرد و یا گروه مدعی را مسلمان و اعمال آنان را نیز اسلامی قلمداد نمایند!
جناب آقای جلیلی، بر مبنای آیات و نشانه های روشن الهی در طول تاریخ خلقت، شخصیت شیطان، کار و وظیفه خود را بخوبی، به موقع، دقیق، ظریف، بدون ملاحظه و مصلحت و ... انجام داده است، در حالی که او برای ظاهر فریبی و اغواگری آدم و همه فرزندانش با همه مظاهر زمینی از خداوند بجز مهلت و زمان هیچ چیز دیگری طلب ننموده است؛ و خداوند عادل نیز فقط و فقط به او تا مدت معلوم، مهلت زمانی داده است.
از اینرو شیطان، همه امکانات، تجهیزات، قدرت و ... در اختیار و مدیریت خود را تنها به واسطه مکر و حیله و اغواگری در زمین و آسمانها کسب کرده و در تملک و بهره برداری علیه فرزندان راستین آدم بکار می گیرد. شیطان، به زور و اجبار بر هیچ کس سلطه و احاطه حکومتی ندارد، بلکه تنها و تنها با وسوسه، تحریک، تزئین و کافری خود و لشگریانش در زمان- مکان، کاری می کند که، افراد و قبایل جن و انس با اختیار کامل خود، خود و همه امکانات و لوازم در تملک خود را در مشارکت، اختیار رهبریت و تبعیت و ولایت از او قرار دهند.
از طرفی، مدت معلوم شیطان و لشگریانش، زمانی به اتمام می رسد که همه انسان های مدعی آدمیت، ایمان و اسلام، نسبت به ظاهر فریبی ها، درخواست ها و ادعاها، ارتقاء بینش و شعور پیدا کنند، تا حدی که شیطان با تمام قوا محصولات متنوع زمانی- مکانی خود و یارانش را که ممهور به مهر های شعوری «خود محور- خود محور» ، «خود محور- خدامحور» و «خدامحور- خودمحور» می باشد، حتی مجانی عرضه می کند، ولی دیگر هیچ متقاضی و متابعت کنند و مقلد و ... ناآگاهی نسبت به شعور و تشعشع، برای خریداری و بهره برداری از متاع او یافت نمی شود.
عزیز دلسوز برای اسلام و مسلمین، تا قبل از فراگیر شدن درک شعور و تشعشعات رحمت عام الهی در روح جمعی نگاه، کلام و اندیشه و عمل بین عموم جامعه اسلامخواه، بطور یقین هرگاه، دو نفر در رد و یا تائید موضوع ظاهری و یا نقل قولی و یا صدور حکم زمان- مکان، به هم اعتماد و یا از هم تقلید می کنند، یکی از آنان می تواند عامل شیطان اغواگر(درون) باشد! و ناخود آگاه ولی با اختیار خود، در اسارت و تبعیت لشگریان شیطان بخدمت درآید و جزو ضعیف نگاه داشته شدگان قرار گیرد.
و در انتها چه روحانیت معزز و شما ممتازان فرهنگی انقلابی فرقه مدعی تشیع، تائید فرمائید و چه انکار نمایید:
این همه در حالی است که خداوند رحمن و عادل در برابر تمامی این پیچیدگی های ظاهر فریب جهان دو قطبی، و مکرهای ساختارهای هرمی، مخروطی و کوه مانند، و جدای از مرزهای فرقه ای، سیاسی، جغرافیایی، آداب رسوم ظاهری، و ادعا های فردی و گروهی جمعیت ها و پرچم ها، رنگ و نژاد و ملیت و جنسیت و سواد و ... ، ارتباط قلبی تمامی مومنین و اسلامخواهان حقیقی و مخلص را با مکرالله در سراسر عالم برقرارنموده است، و در این رابطه فرموده است:
"وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ"(القصص/5)
ما اراده کرده ایم که ضعیف نگاه داشته شدگان در زمین را ایمنی ببخشیم، و آنان را راهنمای راه گم کردگان و وارثان (میرات شعوری تاریخ آدمیت) قراار دهیم. انشاالله
و چون آنان این آیات صریح و روشن الهی را انکار کنند، فرمود: " فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ"(السجده/30)
و باز فرمود: "...إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ"(هود/81)
انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا
با آرزوی توفیق الهی در ارتقاء بینش اسلامی و معرفت کمال
06/ شهریور /1391
ارسال نظر
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
اخبار برگزیده
logo