نگاهي به آخرين ساخته سامان مقدم
سوتيهاي پيچيده «يه عاشقانه ساده»
طولاني شدن بيش از اندازه سير اين داستان تكخطي و ساده، تماشاي برخي سكانسهاي فيلم را از حوصله تماشاگر خارج ميكند.
گروه هنر ور سانه«تیتر یک»/الناز خمامی زاده؛
"يه عاشقانه ساده" فيلمي با موضوعي به سادگي عنوانش پس از قريب يك ماهي كه از آمدنش بر پرده سينماها ميگذرد از محل فروش خود توانسته تنها يك چهارم هزينه توليدش را كه رقمي برابر ۸۰۰ ميليون تومان بوده است، جبران كند، از اين حيث ميتوان فهميد كه «يه عاشقانه ساده» سامان مقدم به رغم در اختيار داشتن موقعيت حضور بازيگراني چون مهناز افشار، همايون ارشادي و آتيلا پسياني نتوانسته نظر مساعد تماشاگران را در كنار نظر مساعد منتقدان به خود جلب كند.
فيلم سامان مقدم كه همزمان كارگرداني و تهيهكنندگي آن را بر عهده دارد، داستان عشق قديمي ميان علي پسر تحصيلكرده روستا و گندم دختر شاطر امان است. هر چند گندم بر اساس رسمي نانوشته قرار است به عقد كرامت پسر كدخداي ثروتمند و آبرودار ده دربيايد و اين ازدواج بيشك باري از مشكلات شاطر امان برخواهد داشت؛ نانواي قديمي روستا كه بدهي كهنه مالي به كدخدا بر گردنش سنگيني ميكند و به نوعي خود را زير بار دين پدر كرامت احساس ميكند از اين حيث با به حقيقت پيوستن اين وصلت مخالفتي ندارد.
«يه
عاشقانه ساده» در داستاني پر طول و دراز به موضوع عشق ميان علي و گندم و
نيز كرامت به عنوان مانع ازدواج اين دو ميپردازد و در نهايت گره اين
دلدادگي را با كنار كشيدن فداكارانه كرامت از ميدان عشق حل ميكند. طولاني
شدن بيش از اندازه سير اين داستان تكخطي و ساده، تماشاي برخي سكانسهاي
فيلم را از حوصله تماشاگر خارج ميكند. در عين حال بايد از لوكيشن بسيار
زيبا و ديدني «يك عاشقانه ساده» به عنوان وزنهاي مهم در فيلم ياد كرد. با
اين همه، صحنههاي زيبا و دوست داشتني روستاي ابيانه باز هم باعث نميشود
كه حال و هواي روستايي داستان فيلم بر حس متفاوتي كه مخاطب از بازي كاملاً
شهري بازيگراني چون مهناز افشار دريافت ميكند، مستولي شود.
در اين بين شايد بتوان تنها بازي احمد مهرانفر در نقش كرامت را به عنوان يك جوان روستايي هضم كرد اما جمله بازيگران فيلم از مهناز افشار گرفته تا مصطفي زماني، همايون ارشادي، فرهاد آئيش و آتيلا پسياني در قامت روستاييهايي ظاهر ميشوند كه تنها ويژگي ظاهري روستايي بودن آنها لباسهاي محلي مخصوص مردان و زنان ابيانه است كه بر تنشان مينشيند و ديالوگها و ديگر خصيصههاي بازيگري آنها به سبك و كليشه اكثر نقشهايي است كه پيشتر در فضاي شهري ايفا ميكردند، اما گاف بزرگ «يهعاشقانه ساده» كه در ابتدا از آن سخن گفتيم در «نان» شاطر «امان» نهفته است؛ شخصيتي متدين كه اسير وسوسهاي نامعمول ميشود و در اقدامي براي معتاد كردن مردم روستا به خوردن نانهايش، خمير نانوايي خود را آغشته به مواد مخدر ميكند، دريغ از اينكه بهاي تزريق مخدر خمير نان به هيچ قيمت قابل مقايسه با بهاي نان نيست و اين اقدام براي مغزهاي غيراقتصادي نيز حتي به صرفه و معقول به نظر نميرسد. از ديگر نقاط ضعف فيلم مقدم، ابهام شخصيتي است.
از همان سكانسهاي آغازين فيلم تلاش بر اين است كه از علي، جوان تحصيلكرده دلسپرده به گندم تصوير شخصيتي متدين، نمازخوان و قابل احترام به نمايش گذاشته شود اما آنجا كه راهها براي رسيدن علي و گندم به يكديگر به بنبست ميخورد علي در تزلزل شخصيتي آشكار به وسوسه قتل كرامت دچار ميشود. او در سكانس پاياني در تيرگي شب باراني كه موعد عقد كرامت و گندم است خود را استتار ميكند و به دنبال موقعيتي براي قتل كرامت ميگردد و حتي تا آستانه بالفعل كردن اين گناه نيز پيش ميرود، مگر آنكه تغيير موضع و تصميم ناگهاني كرامت او را از اين چرخش ۱۸۰ درجهاي شخصيتي باز دارد كه اين اتفاق ميافتد و رقيب عشقي علي كه تماشاگر تا اين لحظه از او چهرهاي كم و بيش منفي را شاهد بوده است ماجرا را طور ديگري براي علي و گندم رقم ميزند. گره داستان از موضوع ساده «يه عاشقانه ساده» با پا پس كشيدن «كرامت» به همين سادگي باز ميشود، به شكلي كه تماشاگر با خود ميگويد كه اگر قرار بود اين گره به اين آساني و بيهيچ چالشي باز شود، عوامل فيلم ميتوانستند آن را زودتر باز كنند و از مدتزمان طولاني و خستهكننده فيلم بكاهند!
"يه عاشقانه ساده" فيلمي با موضوعي به سادگي عنوانش پس از قريب يك ماهي كه از آمدنش بر پرده سينماها ميگذرد از محل فروش خود توانسته تنها يك چهارم هزينه توليدش را كه رقمي برابر ۸۰۰ ميليون تومان بوده است، جبران كند، از اين حيث ميتوان فهميد كه «يه عاشقانه ساده» سامان مقدم به رغم در اختيار داشتن موقعيت حضور بازيگراني چون مهناز افشار، همايون ارشادي و آتيلا پسياني نتوانسته نظر مساعد تماشاگران را در كنار نظر مساعد منتقدان به خود جلب كند.
فيلم سامان مقدم كه همزمان كارگرداني و تهيهكنندگي آن را بر عهده دارد، داستان عشق قديمي ميان علي پسر تحصيلكرده روستا و گندم دختر شاطر امان است. هر چند گندم بر اساس رسمي نانوشته قرار است به عقد كرامت پسر كدخداي ثروتمند و آبرودار ده دربيايد و اين ازدواج بيشك باري از مشكلات شاطر امان برخواهد داشت؛ نانواي قديمي روستا كه بدهي كهنه مالي به كدخدا بر گردنش سنگيني ميكند و به نوعي خود را زير بار دين پدر كرامت احساس ميكند از اين حيث با به حقيقت پيوستن اين وصلت مخالفتي ندارد.
در اين بين شايد بتوان تنها بازي احمد مهرانفر در نقش كرامت را به عنوان يك جوان روستايي هضم كرد اما جمله بازيگران فيلم از مهناز افشار گرفته تا مصطفي زماني، همايون ارشادي، فرهاد آئيش و آتيلا پسياني در قامت روستاييهايي ظاهر ميشوند كه تنها ويژگي ظاهري روستايي بودن آنها لباسهاي محلي مخصوص مردان و زنان ابيانه است كه بر تنشان مينشيند و ديالوگها و ديگر خصيصههاي بازيگري آنها به سبك و كليشه اكثر نقشهايي است كه پيشتر در فضاي شهري ايفا ميكردند، اما گاف بزرگ «يهعاشقانه ساده» كه در ابتدا از آن سخن گفتيم در «نان» شاطر «امان» نهفته است؛ شخصيتي متدين كه اسير وسوسهاي نامعمول ميشود و در اقدامي براي معتاد كردن مردم روستا به خوردن نانهايش، خمير نانوايي خود را آغشته به مواد مخدر ميكند، دريغ از اينكه بهاي تزريق مخدر خمير نان به هيچ قيمت قابل مقايسه با بهاي نان نيست و اين اقدام براي مغزهاي غيراقتصادي نيز حتي به صرفه و معقول به نظر نميرسد. از ديگر نقاط ضعف فيلم مقدم، ابهام شخصيتي است.
از همان سكانسهاي آغازين فيلم تلاش بر اين است كه از علي، جوان تحصيلكرده دلسپرده به گندم تصوير شخصيتي متدين، نمازخوان و قابل احترام به نمايش گذاشته شود اما آنجا كه راهها براي رسيدن علي و گندم به يكديگر به بنبست ميخورد علي در تزلزل شخصيتي آشكار به وسوسه قتل كرامت دچار ميشود. او در سكانس پاياني در تيرگي شب باراني كه موعد عقد كرامت و گندم است خود را استتار ميكند و به دنبال موقعيتي براي قتل كرامت ميگردد و حتي تا آستانه بالفعل كردن اين گناه نيز پيش ميرود، مگر آنكه تغيير موضع و تصميم ناگهاني كرامت او را از اين چرخش ۱۸۰ درجهاي شخصيتي باز دارد كه اين اتفاق ميافتد و رقيب عشقي علي كه تماشاگر تا اين لحظه از او چهرهاي كم و بيش منفي را شاهد بوده است ماجرا را طور ديگري براي علي و گندم رقم ميزند. گره داستان از موضوع ساده «يه عاشقانه ساده» با پا پس كشيدن «كرامت» به همين سادگي باز ميشود، به شكلي كه تماشاگر با خود ميگويد كه اگر قرار بود اين گره به اين آساني و بيهيچ چالشي باز شود، عوامل فيلم ميتوانستند آن را زودتر باز كنند و از مدتزمان طولاني و خستهكننده فيلم بكاهند!
منبع: جهان
ارسال نظر
اخبار برگزیده