میثم بائو
تیم دارد سقوط میکند پس دیگر سکوت خیانت بود/ به دنبال انقلاب حقیقی هستم
شکست در مقابل پیکان حواشی زیادی را برای پرهوادارترین تیم شمال کشور به وجود آورد. از شعار علیه بازیکنان تا مهدی پرهام، مالک باشگاه نساجی. سپس پخش صحنه هایی از بازی با صنعت نفت موجب شد تا شایعاتی از اطراف نساجی به گوش برسد.
گروه ورزش «تیتریک»، شکست در مقابل پیکان حواشی زیادی را برای پرهوادارترین تیم شمال کشور به وجود آورد. از شعار علیه بازیکنان تا مهدی پرهام، مالک باشگاه نساجی. سپس پخش صحنه هایی از بازی با صنعت نفت موجب شد تا شایعاتی از اطراف نساجی به گوش برسد. در این بین حتی انگشت اتهام به سمت میثم بائو هم گرفته شد. در حالی که این بازیکن، حرف های زیادی در دل دارد و معتقد است که، با چیزهایی که در این تیم دیده نساجی تا 21 سال دیگر هم صعود نمی کند.
ماحصل گفتگوی خبرنگار بانک ورزش با میثم بائو را در زیر می خوانید.
چه شد که به نساجی آمدید؟
در ابتدای فصل دو تیم ملوان و صنعت نفت ابادان با من برای قرارداد تماس گرفتند. می توانید از اقای عیسی زاده مدیرعامل نفت بپرسید که به من پیشنهاد چند میلیونی دادند. آبادان با پیشنهاد 400 میلیونی جلو آمده بود. سپس امیر قلعه نویی با آمدن به انزلی با من تماس گرفتند که به ملوان بروم. شاهد این ادعای من آقای پیشگاه هادیان هستند که می توانید با ایشان هم تماس بگیرید. سه روز در انزلی ماندم ولی از همان روز اول موج تماس ها از قائمشهر آغاز شد. مردم دقیقا می دانستد که کجا و مشغول چه کاری هستم که برایم بسیار جالب بود. اگر پرینت تماس های آن سه روز مرا بگیرید متوجه می شوید چند نفر با من تماس گرفتند. مردم از من خواهش می کردند که به نساجی بروم و حتی عده ای به منزل پدری من رفته و از خانواده ام خواهش گردند که جلوی امضا قرارداد با من با ملوان را بگیرند. در دوراهی بدی گیر کرده بودم. یک طرف درخواست مردم و عشق خودم برای حضور در نساجی بود که از طرف قلبم در گوشم زمزمه می شد و طرف دیگر حرف مشاورانم جهت حضور در ملوان و بازی در لیگ برتر بود که حرف منطقی بود. بالاخره به ندای قلبم گوش دادم و با زیرپا گذاشتن منطق به نساجی آمدم. از امیرخان بپرسید که با چه دلایلی از این تیم جدا شوم.
به نساجی آمدید و مورد استقبال قرار گرفتید.
بله. واقعا چه روز باشکوهی بود. حضور 2000 نفر از هواداران و قربانی کردن 5،6 گوسفند. مردم می دانستند که حرف آنها موجب حضورم در نساجی شده و برای حرفشان ارزش قائل شده ام. در ابتدا همه چیز خوب بود و مثل یک بازیکن حرفه ای با دیگر بچه ها تمرین می کردم. چون مربی ما خارجی بود نمی توانست با بازیکنان ارتباط برقرار کند به همین دلیل با آنها حرف می زدم و همدلی خوبی در تیم ایجاد شده بود. باید همه به هم کمک می کردیم تا همه با هم به آرزو خود یعنی حضور در لیگ برتر برسیم.
و حالا مقصر ناکامی های این تیم لقب گرفته اید.
چرا من، مگر من چکاره ام؟ من چند ماهی است که همه چیز را ول کرده ام ولی آقایان مرا ول نمی کنند. من به نساجی آمده ام تا فوتبال بازی کنم چون شغلم این است و کار دیگری بلد نیستم. مگر تیم مالک، مدیرعامل و سرمربی ندارد که میثم بائو مقصر ناکامی ها باشد؟ بروید یقه آنها را بگیرید. من از روز اول فقط برای بازی و کمک به نساجی به قائمشهر آمده ام و تنها یک اشتباه در مورد بازوبند انجام داده ام که تاوان آن را با جریمه 10 درصدی و تمرین با بازیکنان تستی پرداختم. گفتند بدنت آماده نیست و باید یک ماه به صورت اختصاصی تمرین کنی گفتم چشم. پس از آماده شدن بدنم تنها در یک مسابقه 15 دقیقه بازی کردم که آن را هم با برد پشت سر گذاشتیم. بازی بعد 45 دقیقه گرم کردم ولی از من استفاده نشد. دلیلش را نمی دانم ولی از روز اول آمدن اقای موسوی گیرش روی من بود.به عنوان بازیکن حرفه ای تنها سکوت و تمرین کردم. هرچه گفت، گفتم چشم هر زمان خواست برای کمک به تیم وارد زمین شدم حتی در دقیقه نود. در این تیم با این رفتارها با شخصیت من به عنوان یک بازیکنی که ملی پوش بوده، در سرخابی بازی کرده و حتی زمانی لژیونر بوده بازی کردند ولی حرف نزدم البته فقط به خاطر مردم و هواداران. از روز اول انتظاری که مردم از من داشتند بیشتر از یک بازیکن بود و این فشار را روی من افزایش می داد. با هر باخت اولین نفر من از سوی مردم بازخواست می شدم. من 15 سال است به طور حرفه ای فوتبال بازی می کنم و این روزها را با تجربه ای که به دست آورده بودم، می توانستم حدس بزنم و تنها امیدوار بودم که اشتباه کرده باشم.
تا اینکه لیگ به نیم فصل رسید و شما همچنان نیمکت نشین بودید.
بله، یک روز حیدرزاده، مدیرعامل باشگاه مصاحبه کرد که، بائو پیشنهاد لیگ برتری دارد و اگر بخواهد ما به او کمک می کنیم تا دوباره به لیگ برتر بازگردد. واقعا شوکه شده بودم. چطور مدیرعامل یک تیم می تواند چنین حرفی بزند. تنها کاری که انجام دادم این بود که در پیج شخصی ام متنی گذاشتم مبنی بر اینکه، اگر می خواستم اول فصل در لیگ برتر بازی می کردم و من با نساجی قرارداد دارم و به آن تا آخرین لحظه پایبندم. اول فصل ملوان را ول کردم و به خاطر 25000 هوادار به نساجی آمدم تا پیراهن مقدس این تیم را بپوشم حالا می گویند برو. البته مشکل از جای دیگری بود.
می توانید بگویید مشکل از کجا بود؟
در ابتدا گفتند؛ موسوی تو را نمی خواهد. گفتم؛ باشد، اعلام کند می روم من که بازیکن جوان نیستم. سپس گفتند؛ ما تو را نمی خواهیم. گفتم چرا؟ گفتند؛ چون تو در بازی ها حضور ندارید باید چک هایی که به شما داده ایم را برگردانید و به همراه بازیکنان پول بگیرید. خنده ام گرفته بود، واقعا نمی دانستم باید چه بگویم. گفتم مگر محلات است، چک دادم حالا بده. من 190 میلیون چک گرفته ام که با 10 درصد جریمه می شود 170 میلیون طلب دارم. تازه یکی از چک ها هم که موعدش آماده موجودی نداشت. من یک ماه است به کسی که چک را به او داده ام تماس می گیرم، خواهش می کنم که چک را قضایی نکن. به وی گفتم که اینها می گویند چون بازی نمی کنی پولت را نمی دهیم. شما صبر کن، من بازی می کنم، گل می زنم بعد اینها میایند چک را می گیرند و پولت را می دهند. می گویند به همراه بازیکنان پول بگیر آن وقت از اردو اهواز قرار است پول بدهند و تا الان یک ریال هم نداده اند. به من می گویند بازی نکردی، مگر خودم بازی نمی کنم؟ شما به خاطر یک اشتباه که پنج ماه پیش کردم مرا کلا 45 دقیقه به زمین فرستادید آن هم در در چند بازی. شما بازی ام داده اید من گل نزدم حتی در امارات هم که لژیونر را برای گل زدن جذب می کنند می دانند که فوتبالیست باید بازی کند تا گل بزند. گفتم اینها دلیل بی خود است و خبری از چک نیست آنها هم گفتند خبری از بازی کردن نیست.
در مورد اردو نیم فصل هم حرف و حدیث های زیادی به وجود آمده بود.
در مورد آن اردو خجالت می کشم حرف بزنم. دو حالت دارد یا هزینه نکنید یا درست هزینه کنید. جایی رفتیم که یک اتاق 3 در 4 بود و دوست داشت هتل باشد آن هم بدون امکانات ورزشی.
بالاخره پرهام برای نساجی هزینه کرده است.
بله درست است. حتی شاید هزینه زیادی کرده باشند ولی امتیازات زیادی هم از طرف این تیم به دست آورده اند. من کاری به منفعت های اقتصادی این آقا ندارم. ولی یک سوال، تا قبل از آمدن به نساجی چند نفر پرهام را می شناختند و الان چند نفر می شناسند؟ ایشان یک شبه صاحب تیمی شده اند که 25 هزار هوادار دارد در حالی که خیلی از تیم های لیگ برتری آرزوی 5 هزار هوادار را دارند. هزینه کردن برای چنین تیمی که منت گذاشتن ندارد. ایشان هزینه می کنند ولی بلد نیستند کجا باید این کار را انجام دهند. بلد نیستید حداقل سعی کنید یاد بگبربد یا از افراد کاربلد استفاده کنید. باشگاهی که این اقا مالک آن است تیم جوانانش با پیرلهن استین کوتاه در زمستان بازی می کند و تیم امیدش که برای بازی به تهران رفته بود در اتوبوس خوابید و با کمک من و امثال من که با تماس مربیان این تیم متوجه موضوع شدیم به دادشان رسیدیم. در حالی که اینها آینده نساجی هستند و به جای هزینه یک میلیاردی برای 4 بازیکن که نیم فصل به خدمت گرفتید و سه بازی را واگذار کردند 50 میلیون برای اینها هزینه کنید. چرا نمی گویید در اردو اهواز چه کسانی پول هتل را دادند از موسوی و دکتر تیم بپرسید به شما می گویند. نه تیم بستنشان مشخص بود نه اردو رفتنشان و نه بدنسازیشان آن وقت می خواهند بروند لیگ برتر، الان 21 سال نرفته اید، 21 سال دیگر هم نمی روید.
در مورد فیلمی که از برنامه نود پخش شده آیا نظری دارید؟
من پرتو را چهار سال است که می شناسم. از زمانی که در تبریز همبازی بودیم تا الان که در نساجی هستیم. در مورد غیرت او از مردم سوال کنید. بازیکنی که سر و دماغش را جلو توپ می گذارد و بارها از ناحیه بینی دچار مصدومیت شده می تواند تبانی کند؟ یا ابراهیم پور که در همین نیم فصل لیگ برتری پیشنهاد داشت و فقط به خاطر این مردم نرفت. سعید در بازی با نفت چند تک به تک گرفت؟ اصلا چرا سعید باید در دقایق پایانی که تیم سه بر یک عقب است چنین کاری کند؟ واقعا تبانی در مقابل نفت چه سودی به حالشان داشت؟ مگر تیم مقابل استقلال یا پرسپولیس بود که به خاطر آن مردم شهر خود را بفروشند؟ این نتایج و ایرادها را در مالک باشگاه جستجو کنید که مانند یک کودک شب قبل از بازی مصاحبه می کند و می گوید، اگر ببازید من می روم. خب برو ولی یکبار تصمیمت را بگیر دیگر بست است هرچه مردم را در این چند ساله با می روم و نمی روم به بازی گرفتی، اینقدر با احساسات این مردم بازی نکن، این مردم گناه دارند بقران گناه دارند. یکبار در این شهر دور بزن تا ببینی که مردم نساجی را به مانند ناموس خود دوست دارند. من پنج ماه است که از نساجی کنار گذاشته شده ام ولی کوچکترین حمایتی از من از سوی بازیکنان نشد البته من احتیاجی هم ندارم چون دیگر در نساجی نه از این پولدارتر می شوم نه معروفتر. گلایه من از آقای پرهام و موسوی است، موسوی می گوید؛ در دل حرف هایی دارم که به گور می برم. اگر راست می گویی حرف بزن تا همه متوجه شوند وگرنه دروغگو هستید. یا آقای پرهام می گوید در بازی با آبادان تبانی شده است. چه کسی را به عنوان فرد تبانی کننده معرفی می کنید؟ کاپیتان تیمت را؟ اینطور می خواهید تیم را به لیگ برتر بیاورید؟ خنده دار است.
در همان بازی با آبادان داماد شما در جایگاه حضور داشت کسی که به عنوان سرمربی آینده نساجی از وی نام برده می شود و پس از مصاحبه شما ورزشگاه را ترک کرد.
من باید در آنجا حرف می زدم و دیگر سکوت جایز نبود. تیم دارد سقوط می کند پس کی حرف بزنم؟ حرف نزنم تا پس از سکوت تیم کاسه کوزه ها سر من بشکند و و همه بروند و من بمانم و یک تیم خسته؟ در مورد آقای گراییلی، به من چه ارتباطی دارد که کجا می رود و کجا نمی رود.
ولی با قرار دادن این جریانات کنار هم شائبههایی به وجود می آید.
من آن روز با دوربین لیگ یک صحبت کردم و الان هم می گویم که کرده ام و از هیچ چیز نمی ترسم. ولی زمان پخش آن مصادف شد با شب بازی با خونه به خونه که مردم و مسوولین با من تماس گرفتند و خواهش کردند از ارتباطاتم استفاده کرده و جلوی پخش آن را بگیرم زیرا می گفتند با آن تیم قبل از بازی به حاشیه می رود که آقای یوسفی با خواهش من خواسته ام را اجابت کردند. من فایل صوتی حیدرزاده را دارم که اگر منتشر شود سنگ روی سنگ بند نمی شود. این آقا در حضور مردم گفت من هزینه کردم تا جلو پخش آن مصاحبه را بگیرم. اینجا دیگر آقای یوسفی باید از خودشان دفاع کنند که با خواهش من مصاحبه پخش نشد یا هزینه حیدرزاده.
حرفی اگر مانده بفرمایید.
در چند روز آینده به کمیته انضباطی استان می روم تا تکلیفم مشخص شود. در این 21 سال کسی بر علیه مدیران نساجی حرفی نزده بود ولی من این کار را می کنم چون از کسی نمی ترسم و به خاطر همین احقاق حق در همه تیم ها با مشکل مواجه شده ام. من باید یک انقلاب حقیقی در این تیم ایجاد کنم تا دیگر کسی به مردم دروغ نگوید. مطمن باشید با این وضعیت که من دچار آن شدم دیگر هیچ بازیکن بزرگی به نساجی نمی آید. آنها به خودشان می گویند وقتی به بائو که همشهریشان بوده و با 2000 نفر از وی استقبال کردند چنین رفتاری کردند با ما چکار می کنند.
ارسال نظر
اخبار برگزیده