خراسان نوشت:
اگر برجام نقض شود…
یک سال از حصول توافق درباره برنامه جامع اقدام مشترک بین ایران و ۵ کشور عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان می گذرد. در این یک سال تلاش های بسیاری برای تکمیل این فرآیند دیپلماتیک صورت گرفته است .
گروه سیاسی«تیتریک»؛یک سال از حصول توافق درباره برنامه جامع اقدام مشترک بین ایران و ۵ کشور عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان می گذرد.
در این یک سال تلاش های بسیاری برای تکمیل این فرآیند دیپلماتیک صورت گرفته است.
در عین حال انتقادهای تند روز گذشته علی اکبر ولایتی عضو هیئت نظارت بر جام از عهدشکنی های آمریکا و سکوت 1+5 نشان می دهد که این فرآیند نه تنها تکمیل نشده بلکه با تهدیدهای جدی نیز مواجه است.
در این شرایط با تاکید بر این که ما در ایران برای نقض یا شکست توافق هسته ای انتظار نمی کشیم و آن را سناریوی مطلوب نمی دانیم، وقت آن رسیده است که بار دیگر برخی موضوعات را مرور کنیم.
۱. ادراک آمریکایی ها از تحریم ها چیست؟
به تازگی نشستی مهم در اندیشکده شورای آتلانتیک با موضوع «آیا آمریکا می تواند با ایران کار کند: چالش ها و فرصت ها» برگزار شد.
جان اسمیت(John Smith)، مدیر اجرایی دفتر کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری آمریکا موسوم به اوفک (OFAC) یکی از سخنران های ویژه این نشست بود.
ویلیام لرنز (William Lurns) رئیس یک پروژه عملیاتی به نام «پروژه ایران» در هنگام دعوت از جان اسمیت، این طور گفت: « آیا کسی در این نشست وجود دارد که اوفک را نشناسد؟ شاید بتوان اوفک را قوی ترین و هوشمند ترین سازمان در حاکمیت آمریکا دانست.» تاسیس دفتر کنترل دارایی های خارجی در وزارت خزانه داری به جنگ سال ۱۸۱۲ میلادی بین آمریکا و انگلیس باز می گردد. انگلیسی ها نخستین هدف تحریم های ایالات متحده بودند.
به عبارت دیگر اکنون بیش از ۲ قرن از تجربه آمریکایی ها در استفاده از ابزار تحریم در سیاست خارجی شان می گذرد.
در این میان همیشه این پرسش درباره هر نمونه تحریمی وجود داشته است که آمریکایی ها براساس «منطق اقتصادی» تصمیم به استفاده از تحریم گرفته اند یا براساس «منطق سیاسی»؟ به عبارت دیگر در حالی که تحریم های گسترده علیه ایران، روسیه و… جایگاه دلار به عنوان ارز مبادلاتی بین المللی را روز به روز کاهش می دهد، به نظر می رسد منطق سیاسی یا آن چه آمریکایی ها از آن به عنوان ضرورت گسترش ارزش های آمریکایی برای تحکیم نظم جهانی لیبرال سخن می گویند، منطق مبنایی استفاده از تحریم ها علیه ایران باشد.
بنابراین ساده سازی مسئله تحریم ها کمکی به ما نمی کند. اساسا در سیاست، ساده سازی مسائل، چشم بستن بر بخشی از واقعیت ها است.
از جمله اینکه در مورد خاص تحریم ها، لغو ساختارمند تحریم ها بخشی از یک چرخه بالغ تحریمی ۷ مرحله ای است.
(برای اطلاعات بیشتر به شماره یک کتاب-مجله خراسان دیپلماتیک مراجعه کنید.) پذیرفتن این واقعیت که لغو تحریم، خودش بخشی از یک سیکل تحریمی است به این معنا نیست که ما حداقل در تئوری شکست ساختار تحریم ها را غیرممکن می دانیم.
بلکه به این معناست که هر لغو تحریمی را نباید شکسته شدن ساختار تحریم ها دانست. اکنون این پرسش ایجاد می شود که برجام منجر به یک لغو تحریم به مثابه حلقه ای از زنجیره تحریمی شده و یا اساسا ساختار تحریم های آمریکا را دچار خلل کرده است؟ به بیان ساده تر، آیا آمریکا به وسیله تحریم هایش ایران را به تغییر رفتار مجبور کرد و یا این ما بودیم که با شتاب کم سابقه در توسعه فناوری صلح آمیز هسته ای مان، آمریکا را به تغییر در رفتارهایش وادار کردیم؟ پاسخ این پرسش ها هرچه باشد، مشخص است که نبرد نرم بین ایران و ایالات متحده همچنان ادامه دارد.
۲. اوفک درباره برجام چه می کند؟
پس از پایان مذاکرات بین وزرای خارجه ایران و وزرای خارجه ۵ کشور عضو شورای امنیت به علاوه آلمان، در آمریکا بخشی از اجرای برجام از حوزه فعالیت های وزارت خارجه این کشور خارج و در حوزه فعالیت های وزارت خزانه داری آمریکا قرار گرفته است.
با سر رسیدن روز اجرایی شدن توافق هسته ای (Implementation Day)، اوفک (دفتر کنترل دارایی های خارجی) یک مجوز عمومی و کلی موسوم به General License H را در روز ۱۶ ژنویه ۲۰۱۶ و به امضای آقای جان اسمیت منتشر کرد.
این مجوز عمومی براساس تعهدات آمریکا ذیل برنامه جامع اقدام مشترک تنظیم شده بود اما در عمل به 3 دلیل موانع پیش روی کارآمدی برجام را بر طرف نمی کرد. اول اینکه این مجوز کلی نقاط ابهام بسیار زیادی دارد.
جان اسمیت در نشست اخیر شورای آتلانتیک اشاره کرد که اوفک تا به امروز مجبور شده است برای رفع ابهام های این مجوز ۳ صفحه ای، ۴۴ صفحه توضیحات حقوقی و تخصصی اضافه منتشر کند. دوم اوفک اساسا یک دفتر برای اعلام محدودیت هاست و تشریح ظرفیت های برجام را مسئولیت خود نمی داند.
به عبارت دیگر مرکزی که وظیفه قانونی اش اعلام و اعمال تحریم علیه دیگر کشورها باشد، کاری به جز تاکید بر محدودیت های باقی مانده را وظیفه خود نمی داند.
سوم این که علاوه بر اوفک ادبیات مقامات آمریکایی در نشست های مختلف از جمله جان کری، وزیر خارجه آمریکا در نشست لندن در ۱۲ماه می (۲۳ اردیبهشت) و جَرِت بلَنک، معاون هماهنگ کننده برجام در نشست زوریخ در ۴ ماه می (۱۵ اردیبهشت ۹۵)نیز نه فقط برطرف کننده نگرانی های بانک ها، موسسات مالی و بازرگانان علاقه مند به همکاری با ایران نبود، بلکه در عمل به تردیدهای آن ها دامن زد.
بانک بین المللی اچ اس بی سی یک روز پس از نشست جان کری به اظهارات او واکنش نشان داد و صراحتا اعلام کرد که با توجه به همین مواضع، حاضر نیست با ایران وارد تعامل شود.
(برای اطلاعات بیشتر به گزارش روزنامه گاردین در این زمینه مراجعه کنید.) متناسب با این قبیل واکنش ها بود که اوفک در ۸ ماه ژوئن (۱۲ خرداد) توضیح رسمی جدیدی با عنوان «پرسش های متداول در ارتباط با لغو تحریم های خاص آمریکا براساس برجام» منتشر کرد که شامل پاسخ به ۲ پرسش جدید در ارتباط با طرح های بانکی و مالی (c.15 و c.16) و ۹ سوال دیگر نیز درباره شرکت های خارجی تحت تملک یا کنترل افراد آمریکایی (K.14 - K.22) است.
این توضیحات از یک سو برای رفع ابهام ها درباره مراودات مالی و اقتصادی با ایران مفید بودند و از سوی دیگر برای ایجاد انگیزه جدی برای احیای این تعاملات ناکافی بودند.
به طور خلاصه باید گفت که اوفک به نمایندگی از دولت ایالات متحده به روشنی در مرز باریک نقض برجام حرکت می کند.
از یک سو آن چنان است که نمی توان آن را به نقض صریح برجام متهم کرد و از سوی دیگر مانع از ثمردهی اقتصادی برجام برای ایران شده است.
۳. اگر آمریکایی ها توافق را نقض کنند، چه می شود؟
در حالی که برخی در ایران براین باور هستند که دولت کنونی آمریکا در رویکردی مخرب تلاش می کند مانع از کارآمدی اقتصادی برجام شود، تردیدی وجود ندارد که دولت بعدی این کشور نیز در راه تضعیف بیشتر برجام گام بر می دارد، چه هیلاری کلینتون به قدرت برسد و چه دونالد ترامپ.
بنابراین پرسش درباره آینده تعاملات سیاسی و اقتصادی ایران (که پرسشی فراتر از پرسش درباره آینده برجام است) بیش از این که به تصمیم و رفتار آمریکایی ها وابسته باشد، به تصمیم و رفتار دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی و به ویژه ۵ کشور دیگر به جز آمریکا که شریک برجام هستند، وابسته است.
برای روشن شدن موضوع باید به تفاوت رویکرد کشورهای اروپایی در قبال سیاست های تحریمی در دولت دموکرات اوباما و سیاست های تحریمی در دولت دموکرات بیل کلینتون اشاره کنیم.
در دوره بیل کلینتون، کشورهای دیگر حاضر نشدند برای اجرای قانون تحریمی سناتور آلفونس داماتو (در سال ۱۳۷۵) با آمریکا اجماع کنند.
نمونه دیگر برای شکست آمریکا در ایجاد اجماع تحریمی علیه ایران، قانون تحریم نفتی ایران و لیبی موسوم به «ایلسا» است.
به عبارت دیگر اکنون ما در ایران باید بتوانیم تخمینی از رفتار اروپایی ها داشته باشیم که آیا آن ها در دولت چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده با آمریکا متحد می مانند و یا اینکه منطقا از ابزار تحریمی آمریکا که یک ابزار قهریه مجازاتی است پیروی نمی کنند.
رفتار اروپایی ها می تواند یک شاخص برای پاسخ به پرسشی باشد که در ابتدای این یادداشت مطرح کردیم.
اینکه آیا آمریکایی ها ایران را به تغییر رفتار مجاب کردند و یا اینکه خودشان مجبور به تغییر رفتار شدند؟ هرچند پیش بینی در سیاست تقریبا غیرممکن است اما می توان از تحلیل برخی رخدادها، به نتایجی نسبی دست یافت.
شرکت هواپیمایی ماهان از جمله شرکت های ایرانی است که در چارچوب مذاکرات هسته ای مشمول رفع تحریم ها نشد و نام این شرکت همچنان در لیست SDN و تحریم های اولیه آمریکا (در ارتباطات با فعالیت ها و سیاست های منطقه ای ایران) قرار دارد.
بنابر اعلام رسمی شرکت هواپیمایی ماهان و تایید فرودگاه شارل دوگل فرانسه از روز ۲۰ ژوئن (۳۱ خرداد) پروازهای مستقیم این شرکت به پاریس از سر گرفته شد. باید توجه کنیم که بدون شک فرودگاه شارل دوگل و شرکت های خدماتی هواپیمایی در این فرودگاه که برای از سرگیری پروازهای ماهان با این شرکت طرف قرارداد هستند، به خوبی از تحریم بودن این شرکت آگاه هستند.
در عین حال این نشانه کوچک موارد نقضی نیز دارد و به طور مشخص آنچه روز گذشته علی اکبر ولایتی از آن به سکوت 1+5 تعبیر کرد– که طرف اروپایی نیز مخاطب این انتقاد است- از این جمله است .
بنابراین پاسخ به پرسش درباره آینده برجام و پرسش درباره ساختار شبکه تحریمی علیه ایران را نه در ایران یا آمریکا، بلکه باید در ضلع سوم این توافق و رفتار دیگر بازیگران بین المللی جست. این رفتار هنوز به طور کامل شکل نگرفته است.
اگر سیاست های تشویقی در اروپا برای تجارت با ایران عملیاتی شود، باید برای آینده برجام امیدوار بود. در غیر ا ین صورت نگرانی جدی برای آغاز مجدد یک بازی باخت – باخت به وجود می آید.
۱. ادراک آمریکایی ها از تحریم ها چیست؟
به تازگی نشستی مهم در اندیشکده شورای آتلانتیک با موضوع «آیا آمریکا می تواند با ایران کار کند: چالش ها و فرصت ها» برگزار شد.
جان اسمیت(John Smith)، مدیر اجرایی دفتر کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری آمریکا موسوم به اوفک (OFAC) یکی از سخنران های ویژه این نشست بود.
ویلیام لرنز (William Lurns) رئیس یک پروژه عملیاتی به نام «پروژه ایران» در هنگام دعوت از جان اسمیت، این طور گفت: « آیا کسی در این نشست وجود دارد که اوفک را نشناسد؟ شاید بتوان اوفک را قوی ترین و هوشمند ترین سازمان در حاکمیت آمریکا دانست.»
تاسیس دفتر کنترل دارایی های خارجی در وزارت خزانه داری به جنگ سال ۱۸۱۲ میلادی بین آمریکا و انگلیس باز می گردد.
انگلیسی ها نخستین هدف تحریم های ایالات متحده بودند.
به عبارت دیگر اکنون بیش از ۲ قرن از تجربه آمریکایی ها در استفاده از ابزار تحریم در سیاست خارجی شان می گذرد.
در این میان همیشه این پرسش درباره هر نمونه تحریمی وجود داشته است که آمریکایی ها براساس «منطق اقتصادی» تصمیم به استفاده از تحریم گرفته اند یا براساس «منطق سیاسی»؟ به عبارت دیگر در حالی که تحریم های گسترده علیه ایران، روسیه و… جایگاه دلار به عنوان ارز مبادلاتی بین المللی را روز به روز کاهش می دهد، به نظر می رسد منطق سیاسی یا آن چه آمریکایی ها از آن به عنوان ضرورت گسترش ارزش های آمریکایی برای تحکیم نظم جهانی لیبرال سخن می گویند، منطق مبنایی استفاده از تحریم ها علیه ایران باشد.
بنابراین ساده سازی مسئله تحریم ها کمکی به ما نمی کند. اساسا در سیاست، ساده سازی مسائل، چشم بستن بر بخشی از واقعیت ها است.
از جمله اینکه در مورد خاص تحریم ها، لغو ساختارمند تحریم ها بخشی از یک چرخه بالغ تحریمی ۷ مرحله ای است. (برای اطلاعات بیشتر به شماره یک کتاب-مجله خراسان دیپلماتیک مراجعه کنید.) پذیرفتن این واقعیت که لغو تحریم، خودش بخشی از یک سیکل تحریمی است به این معنا نیست که ما حداقل در تئوری شکست ساختار تحریم ها را غیرممکن می دانیم.
بلکه به این معناست که هر لغو تحریمی را نباید شکسته شدن ساختار تحریم ها دانست. اکنون این پرسش ایجاد می شود که برجام منجر به یک لغو تحریم به مثابه حلقه ای از زنجیره تحریمی شده و یا اساسا ساختار تحریم های آمریکا را دچار خلل کرده است؟ به بیان ساده تر، آیا آمریکا به وسیله تحریم هایش ایران را به تغییر رفتار مجبور کرد و یا این ما بودیم که با شتاب کم سابقه در توسعه فناوری صلح آمیز هسته ای مان، آمریکا را به تغییر در رفتارهایش وادار کردیم؟ پاسخ این پرسش ها هرچه باشد، مشخص است که نبرد نرم بین ایران و ایالات متحده همچنان ادامه دارد.
۲. اوفک درباره برجام چه می کند؟
پس از پایان مذاکرات بین وزرای خارجه ایران و وزرای خارجه ۵ کشور عضو شورای امنیت به علاوه آلمان، در آمریکا بخشی از اجرای برجام از حوزه فعالیت های وزارت خارجه این کشور خارج و در حوزه فعالیت های وزارت خزانه داری آمریکا قرار گرفته است.
با سر رسیدن روز اجرایی شدن توافق هسته ای (Implementation Day)، اوفک (دفتر کنترل دارایی های خارجی) یک مجوز عمومی و کلی موسوم به General License H را در روز ۱۶ ژنویه ۲۰۱۶ و به امضای آقای جان اسمیت منتشر کرد.
این مجوز عمومی براساس تعهدات آمریکا ذیل برنامه جامع اقدام مشترک تنظیم شده بود اما در عمل به 3 دلیل موانع پیش روی کارآمدی برجام را بر طرف نمی کرد. اول اینکه این مجوز کلی نقاط ابهام بسیار زیادی دارد.
جان اسمیت در نشست اخیر شورای آتلانتیک اشاره کرد که اوفک تا به امروز مجبور شده است برای رفع ابهام های این مجوز ۳ صفحه ای، ۴۴ صفحه توضیحات حقوقی و تخصصی اضافه منتشر کند. دوم اوفک اساسا یک دفتر برای اعلام محدودیت هاست و تشریح ظرفیت های برجام را مسئولیت خود نمی داند.
به عبارت دیگر مرکزی که وظیفه قانونی اش اعلام و اعمال تحریم علیه دیگر کشورها باشد، کاری به جز تاکید بر محدودیت های باقی مانده را وظیفه خود نمی داند.
سوم این که علاوه بر اوفک ادبیات مقامات آمریکایی در نشست های مختلف از جمله جان کری، وزیر خارجه آمریکا در نشست لندن در ۱۲ماه می (۲۳ اردیبهشت) و جَرِت بلَنک، معاون هماهنگ کننده برجام در نشست زوریخ در ۴ ماه می (۱۵ اردیبهشت ۹۵)نیز نه فقط برطرف کننده نگرانی های بانک ها، موسسات مالی و بازرگانان علاقه مند به همکاری با ایران نبود، بلکه در عمل به تردیدهای آن ها دامن زد.
بانک بین المللی اچ اس بی سی یک روز پس از نشست جان کری به اظهارات او واکنش نشان داد و صراحتا اعلام کرد که با توجه به همین مواضع، حاضر نیست با ایران وارد تعامل شود.
(برای اطلاعات بیشتر به گزارش روزنامه گاردین در این زمینه مراجعه کنید.)
متناسب با این قبیل واکنش ها بود که اوفک در ۸ ماه ژوئن (۱۲ خرداد) توضیح رسمی جدیدی با عنوان «پرسش های متداول در ارتباط با لغو تحریم های خاص آمریکا براساس برجام» منتشر کرد که شامل پاسخ به ۲ پرسش جدید در ارتباط با طرح های بانکی و مالی (c.15 و c.16) و ۹ سوال دیگر نیز درباره شرکت های خارجی تحت تملک یا کنترل افراد آمریکایی (K.14 - K.22) است.
این توضیحات از یک سو برای رفع ابهام ها درباره مراودات مالی و اقتصادی با ایران مفید بودند و از سوی دیگر برای ایجاد انگیزه جدی برای احیای این تعاملات ناکافی بودند.
به طور خلاصه باید گفت که اوفک به نمایندگی از دولت ایالات متحده به روشنی در مرز باریک نقض برجام حرکت می کند. از یک سو آن چنان است که نمی توان آن را به نقض صریح برجام متهم کرد و از سوی دیگر مانع از ثمردهی اقتصادی برجام برای ایران شده است.
۳. اگر آمریکایی ها توافق را نقض کنند، چه می شود؟
در حالی که برخی در ایران براین باور هستند که دولت کنونی آمریکا در رویکردی مخرب تلاش می کند مانع از کارآمدی اقتصادی برجام شود، تردیدی وجود ندارد که دولت بعدی این کشور نیز در راه تضعیف بیشتر برجام گام بر می دارد، چه هیلاری کلینتون به قدرت برسد و چه دونالد ترامپ. بنابراین پرسش درباره آینده تعاملات سیاسی و اقتصادی ایران (که پرسشی فراتر از پرسش درباره آینده برجام است) بیش از این که به تصمیم و رفتار آمریکایی ها وابسته باشد، به تصمیم و رفتار دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی و به ویژه ۵ کشور دیگر به جز آمریکا که شریک برجام هستند، وابسته است.
برای روشن شدن موضوع باید به تفاوت رویکرد کشورهای اروپایی در قبال سیاست های تحریمی در دولت دموکرات اوباما و سیاست های تحریمی در دولت دموکرات بیل کلینتون اشاره کنیم. در دوره بیل کلینتون، کشورهای دیگر حاضر نشدند برای اجرای قانون تحریمی سناتور آلفونس داماتو (در سال ۱۳۷۵) با آمریکا اجماع کنند.
نمونه دیگر برای شکست آمریکا در ایجاد اجماع تحریمی علیه ایران، قانون تحریم نفتی ایران و لیبی موسوم به «ایلسا» است.
به عبارت دیگر اکنون ما در ایران باید بتوانیم تخمینی از رفتار اروپایی ها داشته باشیم که آیا آن ها در دولت چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده با آمریکا متحد می مانند و یا اینکه منطقا از ابزار تحریمی آمریکا که یک ابزار قهریه مجازاتی است پیروی نمی کنند.
رفتار اروپایی ها می تواند یک شاخص برای پاسخ به پرسشی باشد که در ابتدای این یادداشت مطرح کردیم.
اینکه آیا آمریکایی ها ایران را به تغییر رفتار مجاب کردند و یا اینکه خودشان مجبور به تغییر رفتار شدند؟ هرچند پیش بینی در سیاست تقریبا غیرممکن است اما می توان از تحلیل برخی رخدادها، به نتایجی نسبی دست یافت.
شرکت هواپیمایی ماهان از جمله شرکت های ایرانی است که در چارچوب مذاکرات هسته ای مشمول رفع تحریم ها نشد و نام این شرکت همچنان در لیست SDN و تحریم های اولیه آمریکا (در ارتباطات با فعالیت ها و سیاست های منطقه ای ایران) قرار دارد.
بنابر اعلام رسمی شرکت هواپیمایی ماهان و تایید فرودگاه شارل دوگل فرانسه از روز ۲۰ ژوئن (۳۱ خرداد) پروازهای مستقیم این شرکت به پاریس از سر گرفته شد.
باید توجه کنیم که بدون شک فرودگاه شارل دوگل و شرکت های خدماتی هواپیمایی در این فرودگاه که برای از سرگیری پروازهای ماهان با این شرکت طرف قرارداد هستند، به خوبی از تحریم بودن این شرکت آگاه هستند.
در عین حال این نشانه کوچک موارد نقضی نیز دارد و به طور مشخص آنچه روز گذشته علی اکبر ولایتی از آن به سکوت 1+5 تعبیر کرد– که طرف اروپایی نیز مخاطب این انتقاد است- از این جمله است .
بنابراین پاسخ به پرسش درباره آینده برجام و پرسش درباره ساختار شبکه تحریمی علیه ایران را نه در ایران یا آمریکا، بلکه باید در ضلع سوم این توافق و رفتار دیگر بازیگران بین المللی جست. این رفتار هنوز به طور کامل شکل نگرفته است.
اگر سیاست های تشویقی در اروپا برای تجارت با ایران عملیاتی شود، باید برای آینده برجام امیدوار بود. در غیر ا ین صورت نگرانی جدی برای آغاز مجدد یک بازی باخت – باخت به وجود می آید. خراسان
در این یک سال تلاش های بسیاری برای تکمیل این فرآیند دیپلماتیک صورت گرفته است.
در عین حال انتقادهای تند روز گذشته علی اکبر ولایتی عضو هیئت نظارت بر جام از عهدشکنی های آمریکا و سکوت 1+5 نشان می دهد که این فرآیند نه تنها تکمیل نشده بلکه با تهدیدهای جدی نیز مواجه است.
در این شرایط با تاکید بر این که ما در ایران برای نقض یا شکست توافق هسته ای انتظار نمی کشیم و آن را سناریوی مطلوب نمی دانیم، وقت آن رسیده است که بار دیگر برخی موضوعات را مرور کنیم.
۱. ادراک آمریکایی ها از تحریم ها چیست؟
به تازگی نشستی مهم در اندیشکده شورای آتلانتیک با موضوع «آیا آمریکا می تواند با ایران کار کند: چالش ها و فرصت ها» برگزار شد.
جان اسمیت(John Smith)، مدیر اجرایی دفتر کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری آمریکا موسوم به اوفک (OFAC) یکی از سخنران های ویژه این نشست بود.
ویلیام لرنز (William Lurns) رئیس یک پروژه عملیاتی به نام «پروژه ایران» در هنگام دعوت از جان اسمیت، این طور گفت: « آیا کسی در این نشست وجود دارد که اوفک را نشناسد؟ شاید بتوان اوفک را قوی ترین و هوشمند ترین سازمان در حاکمیت آمریکا دانست.» تاسیس دفتر کنترل دارایی های خارجی در وزارت خزانه داری به جنگ سال ۱۸۱۲ میلادی بین آمریکا و انگلیس باز می گردد. انگلیسی ها نخستین هدف تحریم های ایالات متحده بودند.
به عبارت دیگر اکنون بیش از ۲ قرن از تجربه آمریکایی ها در استفاده از ابزار تحریم در سیاست خارجی شان می گذرد.
در این میان همیشه این پرسش درباره هر نمونه تحریمی وجود داشته است که آمریکایی ها براساس «منطق اقتصادی» تصمیم به استفاده از تحریم گرفته اند یا براساس «منطق سیاسی»؟ به عبارت دیگر در حالی که تحریم های گسترده علیه ایران، روسیه و… جایگاه دلار به عنوان ارز مبادلاتی بین المللی را روز به روز کاهش می دهد، به نظر می رسد منطق سیاسی یا آن چه آمریکایی ها از آن به عنوان ضرورت گسترش ارزش های آمریکایی برای تحکیم نظم جهانی لیبرال سخن می گویند، منطق مبنایی استفاده از تحریم ها علیه ایران باشد.
بنابراین ساده سازی مسئله تحریم ها کمکی به ما نمی کند. اساسا در سیاست، ساده سازی مسائل، چشم بستن بر بخشی از واقعیت ها است.
از جمله اینکه در مورد خاص تحریم ها، لغو ساختارمند تحریم ها بخشی از یک چرخه بالغ تحریمی ۷ مرحله ای است.
(برای اطلاعات بیشتر به شماره یک کتاب-مجله خراسان دیپلماتیک مراجعه کنید.) پذیرفتن این واقعیت که لغو تحریم، خودش بخشی از یک سیکل تحریمی است به این معنا نیست که ما حداقل در تئوری شکست ساختار تحریم ها را غیرممکن می دانیم.
بلکه به این معناست که هر لغو تحریمی را نباید شکسته شدن ساختار تحریم ها دانست. اکنون این پرسش ایجاد می شود که برجام منجر به یک لغو تحریم به مثابه حلقه ای از زنجیره تحریمی شده و یا اساسا ساختار تحریم های آمریکا را دچار خلل کرده است؟ به بیان ساده تر، آیا آمریکا به وسیله تحریم هایش ایران را به تغییر رفتار مجبور کرد و یا این ما بودیم که با شتاب کم سابقه در توسعه فناوری صلح آمیز هسته ای مان، آمریکا را به تغییر در رفتارهایش وادار کردیم؟ پاسخ این پرسش ها هرچه باشد، مشخص است که نبرد نرم بین ایران و ایالات متحده همچنان ادامه دارد.
۲. اوفک درباره برجام چه می کند؟
پس از پایان مذاکرات بین وزرای خارجه ایران و وزرای خارجه ۵ کشور عضو شورای امنیت به علاوه آلمان، در آمریکا بخشی از اجرای برجام از حوزه فعالیت های وزارت خارجه این کشور خارج و در حوزه فعالیت های وزارت خزانه داری آمریکا قرار گرفته است.
با سر رسیدن روز اجرایی شدن توافق هسته ای (Implementation Day)، اوفک (دفتر کنترل دارایی های خارجی) یک مجوز عمومی و کلی موسوم به General License H را در روز ۱۶ ژنویه ۲۰۱۶ و به امضای آقای جان اسمیت منتشر کرد.
این مجوز عمومی براساس تعهدات آمریکا ذیل برنامه جامع اقدام مشترک تنظیم شده بود اما در عمل به 3 دلیل موانع پیش روی کارآمدی برجام را بر طرف نمی کرد. اول اینکه این مجوز کلی نقاط ابهام بسیار زیادی دارد.
جان اسمیت در نشست اخیر شورای آتلانتیک اشاره کرد که اوفک تا به امروز مجبور شده است برای رفع ابهام های این مجوز ۳ صفحه ای، ۴۴ صفحه توضیحات حقوقی و تخصصی اضافه منتشر کند. دوم اوفک اساسا یک دفتر برای اعلام محدودیت هاست و تشریح ظرفیت های برجام را مسئولیت خود نمی داند.
به عبارت دیگر مرکزی که وظیفه قانونی اش اعلام و اعمال تحریم علیه دیگر کشورها باشد، کاری به جز تاکید بر محدودیت های باقی مانده را وظیفه خود نمی داند.
سوم این که علاوه بر اوفک ادبیات مقامات آمریکایی در نشست های مختلف از جمله جان کری، وزیر خارجه آمریکا در نشست لندن در ۱۲ماه می (۲۳ اردیبهشت) و جَرِت بلَنک، معاون هماهنگ کننده برجام در نشست زوریخ در ۴ ماه می (۱۵ اردیبهشت ۹۵)نیز نه فقط برطرف کننده نگرانی های بانک ها، موسسات مالی و بازرگانان علاقه مند به همکاری با ایران نبود، بلکه در عمل به تردیدهای آن ها دامن زد.
بانک بین المللی اچ اس بی سی یک روز پس از نشست جان کری به اظهارات او واکنش نشان داد و صراحتا اعلام کرد که با توجه به همین مواضع، حاضر نیست با ایران وارد تعامل شود.
(برای اطلاعات بیشتر به گزارش روزنامه گاردین در این زمینه مراجعه کنید.) متناسب با این قبیل واکنش ها بود که اوفک در ۸ ماه ژوئن (۱۲ خرداد) توضیح رسمی جدیدی با عنوان «پرسش های متداول در ارتباط با لغو تحریم های خاص آمریکا براساس برجام» منتشر کرد که شامل پاسخ به ۲ پرسش جدید در ارتباط با طرح های بانکی و مالی (c.15 و c.16) و ۹ سوال دیگر نیز درباره شرکت های خارجی تحت تملک یا کنترل افراد آمریکایی (K.14 - K.22) است.
این توضیحات از یک سو برای رفع ابهام ها درباره مراودات مالی و اقتصادی با ایران مفید بودند و از سوی دیگر برای ایجاد انگیزه جدی برای احیای این تعاملات ناکافی بودند.
به طور خلاصه باید گفت که اوفک به نمایندگی از دولت ایالات متحده به روشنی در مرز باریک نقض برجام حرکت می کند.
از یک سو آن چنان است که نمی توان آن را به نقض صریح برجام متهم کرد و از سوی دیگر مانع از ثمردهی اقتصادی برجام برای ایران شده است.
۳. اگر آمریکایی ها توافق را نقض کنند، چه می شود؟
در حالی که برخی در ایران براین باور هستند که دولت کنونی آمریکا در رویکردی مخرب تلاش می کند مانع از کارآمدی اقتصادی برجام شود، تردیدی وجود ندارد که دولت بعدی این کشور نیز در راه تضعیف بیشتر برجام گام بر می دارد، چه هیلاری کلینتون به قدرت برسد و چه دونالد ترامپ.
بنابراین پرسش درباره آینده تعاملات سیاسی و اقتصادی ایران (که پرسشی فراتر از پرسش درباره آینده برجام است) بیش از این که به تصمیم و رفتار آمریکایی ها وابسته باشد، به تصمیم و رفتار دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی و به ویژه ۵ کشور دیگر به جز آمریکا که شریک برجام هستند، وابسته است.
برای روشن شدن موضوع باید به تفاوت رویکرد کشورهای اروپایی در قبال سیاست های تحریمی در دولت دموکرات اوباما و سیاست های تحریمی در دولت دموکرات بیل کلینتون اشاره کنیم.
در دوره بیل کلینتون، کشورهای دیگر حاضر نشدند برای اجرای قانون تحریمی سناتور آلفونس داماتو (در سال ۱۳۷۵) با آمریکا اجماع کنند.
نمونه دیگر برای شکست آمریکا در ایجاد اجماع تحریمی علیه ایران، قانون تحریم نفتی ایران و لیبی موسوم به «ایلسا» است.
به عبارت دیگر اکنون ما در ایران باید بتوانیم تخمینی از رفتار اروپایی ها داشته باشیم که آیا آن ها در دولت چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده با آمریکا متحد می مانند و یا اینکه منطقا از ابزار تحریمی آمریکا که یک ابزار قهریه مجازاتی است پیروی نمی کنند.
رفتار اروپایی ها می تواند یک شاخص برای پاسخ به پرسشی باشد که در ابتدای این یادداشت مطرح کردیم.
اینکه آیا آمریکایی ها ایران را به تغییر رفتار مجاب کردند و یا اینکه خودشان مجبور به تغییر رفتار شدند؟ هرچند پیش بینی در سیاست تقریبا غیرممکن است اما می توان از تحلیل برخی رخدادها، به نتایجی نسبی دست یافت.
شرکت هواپیمایی ماهان از جمله شرکت های ایرانی است که در چارچوب مذاکرات هسته ای مشمول رفع تحریم ها نشد و نام این شرکت همچنان در لیست SDN و تحریم های اولیه آمریکا (در ارتباطات با فعالیت ها و سیاست های منطقه ای ایران) قرار دارد.
بنابر اعلام رسمی شرکت هواپیمایی ماهان و تایید فرودگاه شارل دوگل فرانسه از روز ۲۰ ژوئن (۳۱ خرداد) پروازهای مستقیم این شرکت به پاریس از سر گرفته شد. باید توجه کنیم که بدون شک فرودگاه شارل دوگل و شرکت های خدماتی هواپیمایی در این فرودگاه که برای از سرگیری پروازهای ماهان با این شرکت طرف قرارداد هستند، به خوبی از تحریم بودن این شرکت آگاه هستند.
در عین حال این نشانه کوچک موارد نقضی نیز دارد و به طور مشخص آنچه روز گذشته علی اکبر ولایتی از آن به سکوت 1+5 تعبیر کرد– که طرف اروپایی نیز مخاطب این انتقاد است- از این جمله است .
بنابراین پاسخ به پرسش درباره آینده برجام و پرسش درباره ساختار شبکه تحریمی علیه ایران را نه در ایران یا آمریکا، بلکه باید در ضلع سوم این توافق و رفتار دیگر بازیگران بین المللی جست. این رفتار هنوز به طور کامل شکل نگرفته است.
اگر سیاست های تشویقی در اروپا برای تجارت با ایران عملیاتی شود، باید برای آینده برجام امیدوار بود. در غیر ا ین صورت نگرانی جدی برای آغاز مجدد یک بازی باخت – باخت به وجود می آید.
۱. ادراک آمریکایی ها از تحریم ها چیست؟
به تازگی نشستی مهم در اندیشکده شورای آتلانتیک با موضوع «آیا آمریکا می تواند با ایران کار کند: چالش ها و فرصت ها» برگزار شد.
جان اسمیت(John Smith)، مدیر اجرایی دفتر کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری آمریکا موسوم به اوفک (OFAC) یکی از سخنران های ویژه این نشست بود.
ویلیام لرنز (William Lurns) رئیس یک پروژه عملیاتی به نام «پروژه ایران» در هنگام دعوت از جان اسمیت، این طور گفت: « آیا کسی در این نشست وجود دارد که اوفک را نشناسد؟ شاید بتوان اوفک را قوی ترین و هوشمند ترین سازمان در حاکمیت آمریکا دانست.»
تاسیس دفتر کنترل دارایی های خارجی در وزارت خزانه داری به جنگ سال ۱۸۱۲ میلادی بین آمریکا و انگلیس باز می گردد.
انگلیسی ها نخستین هدف تحریم های ایالات متحده بودند.
به عبارت دیگر اکنون بیش از ۲ قرن از تجربه آمریکایی ها در استفاده از ابزار تحریم در سیاست خارجی شان می گذرد.
در این میان همیشه این پرسش درباره هر نمونه تحریمی وجود داشته است که آمریکایی ها براساس «منطق اقتصادی» تصمیم به استفاده از تحریم گرفته اند یا براساس «منطق سیاسی»؟ به عبارت دیگر در حالی که تحریم های گسترده علیه ایران، روسیه و… جایگاه دلار به عنوان ارز مبادلاتی بین المللی را روز به روز کاهش می دهد، به نظر می رسد منطق سیاسی یا آن چه آمریکایی ها از آن به عنوان ضرورت گسترش ارزش های آمریکایی برای تحکیم نظم جهانی لیبرال سخن می گویند، منطق مبنایی استفاده از تحریم ها علیه ایران باشد.
بنابراین ساده سازی مسئله تحریم ها کمکی به ما نمی کند. اساسا در سیاست، ساده سازی مسائل، چشم بستن بر بخشی از واقعیت ها است.
از جمله اینکه در مورد خاص تحریم ها، لغو ساختارمند تحریم ها بخشی از یک چرخه بالغ تحریمی ۷ مرحله ای است. (برای اطلاعات بیشتر به شماره یک کتاب-مجله خراسان دیپلماتیک مراجعه کنید.) پذیرفتن این واقعیت که لغو تحریم، خودش بخشی از یک سیکل تحریمی است به این معنا نیست که ما حداقل در تئوری شکست ساختار تحریم ها را غیرممکن می دانیم.
بلکه به این معناست که هر لغو تحریمی را نباید شکسته شدن ساختار تحریم ها دانست. اکنون این پرسش ایجاد می شود که برجام منجر به یک لغو تحریم به مثابه حلقه ای از زنجیره تحریمی شده و یا اساسا ساختار تحریم های آمریکا را دچار خلل کرده است؟ به بیان ساده تر، آیا آمریکا به وسیله تحریم هایش ایران را به تغییر رفتار مجبور کرد و یا این ما بودیم که با شتاب کم سابقه در توسعه فناوری صلح آمیز هسته ای مان، آمریکا را به تغییر در رفتارهایش وادار کردیم؟ پاسخ این پرسش ها هرچه باشد، مشخص است که نبرد نرم بین ایران و ایالات متحده همچنان ادامه دارد.
۲. اوفک درباره برجام چه می کند؟
پس از پایان مذاکرات بین وزرای خارجه ایران و وزرای خارجه ۵ کشور عضو شورای امنیت به علاوه آلمان، در آمریکا بخشی از اجرای برجام از حوزه فعالیت های وزارت خارجه این کشور خارج و در حوزه فعالیت های وزارت خزانه داری آمریکا قرار گرفته است.
با سر رسیدن روز اجرایی شدن توافق هسته ای (Implementation Day)، اوفک (دفتر کنترل دارایی های خارجی) یک مجوز عمومی و کلی موسوم به General License H را در روز ۱۶ ژنویه ۲۰۱۶ و به امضای آقای جان اسمیت منتشر کرد.
این مجوز عمومی براساس تعهدات آمریکا ذیل برنامه جامع اقدام مشترک تنظیم شده بود اما در عمل به 3 دلیل موانع پیش روی کارآمدی برجام را بر طرف نمی کرد. اول اینکه این مجوز کلی نقاط ابهام بسیار زیادی دارد.
جان اسمیت در نشست اخیر شورای آتلانتیک اشاره کرد که اوفک تا به امروز مجبور شده است برای رفع ابهام های این مجوز ۳ صفحه ای، ۴۴ صفحه توضیحات حقوقی و تخصصی اضافه منتشر کند. دوم اوفک اساسا یک دفتر برای اعلام محدودیت هاست و تشریح ظرفیت های برجام را مسئولیت خود نمی داند.
به عبارت دیگر مرکزی که وظیفه قانونی اش اعلام و اعمال تحریم علیه دیگر کشورها باشد، کاری به جز تاکید بر محدودیت های باقی مانده را وظیفه خود نمی داند.
سوم این که علاوه بر اوفک ادبیات مقامات آمریکایی در نشست های مختلف از جمله جان کری، وزیر خارجه آمریکا در نشست لندن در ۱۲ماه می (۲۳ اردیبهشت) و جَرِت بلَنک، معاون هماهنگ کننده برجام در نشست زوریخ در ۴ ماه می (۱۵ اردیبهشت ۹۵)نیز نه فقط برطرف کننده نگرانی های بانک ها، موسسات مالی و بازرگانان علاقه مند به همکاری با ایران نبود، بلکه در عمل به تردیدهای آن ها دامن زد.
بانک بین المللی اچ اس بی سی یک روز پس از نشست جان کری به اظهارات او واکنش نشان داد و صراحتا اعلام کرد که با توجه به همین مواضع، حاضر نیست با ایران وارد تعامل شود.
(برای اطلاعات بیشتر به گزارش روزنامه گاردین در این زمینه مراجعه کنید.)
متناسب با این قبیل واکنش ها بود که اوفک در ۸ ماه ژوئن (۱۲ خرداد) توضیح رسمی جدیدی با عنوان «پرسش های متداول در ارتباط با لغو تحریم های خاص آمریکا براساس برجام» منتشر کرد که شامل پاسخ به ۲ پرسش جدید در ارتباط با طرح های بانکی و مالی (c.15 و c.16) و ۹ سوال دیگر نیز درباره شرکت های خارجی تحت تملک یا کنترل افراد آمریکایی (K.14 - K.22) است.
این توضیحات از یک سو برای رفع ابهام ها درباره مراودات مالی و اقتصادی با ایران مفید بودند و از سوی دیگر برای ایجاد انگیزه جدی برای احیای این تعاملات ناکافی بودند.
به طور خلاصه باید گفت که اوفک به نمایندگی از دولت ایالات متحده به روشنی در مرز باریک نقض برجام حرکت می کند. از یک سو آن چنان است که نمی توان آن را به نقض صریح برجام متهم کرد و از سوی دیگر مانع از ثمردهی اقتصادی برجام برای ایران شده است.
۳. اگر آمریکایی ها توافق را نقض کنند، چه می شود؟
در حالی که برخی در ایران براین باور هستند که دولت کنونی آمریکا در رویکردی مخرب تلاش می کند مانع از کارآمدی اقتصادی برجام شود، تردیدی وجود ندارد که دولت بعدی این کشور نیز در راه تضعیف بیشتر برجام گام بر می دارد، چه هیلاری کلینتون به قدرت برسد و چه دونالد ترامپ. بنابراین پرسش درباره آینده تعاملات سیاسی و اقتصادی ایران (که پرسشی فراتر از پرسش درباره آینده برجام است) بیش از این که به تصمیم و رفتار آمریکایی ها وابسته باشد، به تصمیم و رفتار دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی و به ویژه ۵ کشور دیگر به جز آمریکا که شریک برجام هستند، وابسته است.
برای روشن شدن موضوع باید به تفاوت رویکرد کشورهای اروپایی در قبال سیاست های تحریمی در دولت دموکرات اوباما و سیاست های تحریمی در دولت دموکرات بیل کلینتون اشاره کنیم. در دوره بیل کلینتون، کشورهای دیگر حاضر نشدند برای اجرای قانون تحریمی سناتور آلفونس داماتو (در سال ۱۳۷۵) با آمریکا اجماع کنند.
نمونه دیگر برای شکست آمریکا در ایجاد اجماع تحریمی علیه ایران، قانون تحریم نفتی ایران و لیبی موسوم به «ایلسا» است.
به عبارت دیگر اکنون ما در ایران باید بتوانیم تخمینی از رفتار اروپایی ها داشته باشیم که آیا آن ها در دولت چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده با آمریکا متحد می مانند و یا اینکه منطقا از ابزار تحریمی آمریکا که یک ابزار قهریه مجازاتی است پیروی نمی کنند.
رفتار اروپایی ها می تواند یک شاخص برای پاسخ به پرسشی باشد که در ابتدای این یادداشت مطرح کردیم.
اینکه آیا آمریکایی ها ایران را به تغییر رفتار مجاب کردند و یا اینکه خودشان مجبور به تغییر رفتار شدند؟ هرچند پیش بینی در سیاست تقریبا غیرممکن است اما می توان از تحلیل برخی رخدادها، به نتایجی نسبی دست یافت.
شرکت هواپیمایی ماهان از جمله شرکت های ایرانی است که در چارچوب مذاکرات هسته ای مشمول رفع تحریم ها نشد و نام این شرکت همچنان در لیست SDN و تحریم های اولیه آمریکا (در ارتباطات با فعالیت ها و سیاست های منطقه ای ایران) قرار دارد.
بنابر اعلام رسمی شرکت هواپیمایی ماهان و تایید فرودگاه شارل دوگل فرانسه از روز ۲۰ ژوئن (۳۱ خرداد) پروازهای مستقیم این شرکت به پاریس از سر گرفته شد.
باید توجه کنیم که بدون شک فرودگاه شارل دوگل و شرکت های خدماتی هواپیمایی در این فرودگاه که برای از سرگیری پروازهای ماهان با این شرکت طرف قرارداد هستند، به خوبی از تحریم بودن این شرکت آگاه هستند.
در عین حال این نشانه کوچک موارد نقضی نیز دارد و به طور مشخص آنچه روز گذشته علی اکبر ولایتی از آن به سکوت 1+5 تعبیر کرد– که طرف اروپایی نیز مخاطب این انتقاد است- از این جمله است .
بنابراین پاسخ به پرسش درباره آینده برجام و پرسش درباره ساختار شبکه تحریمی علیه ایران را نه در ایران یا آمریکا، بلکه باید در ضلع سوم این توافق و رفتار دیگر بازیگران بین المللی جست. این رفتار هنوز به طور کامل شکل نگرفته است.
اگر سیاست های تشویقی در اروپا برای تجارت با ایران عملیاتی شود، باید برای آینده برجام امیدوار بود. در غیر ا ین صورت نگرانی جدی برای آغاز مجدد یک بازی باخت – باخت به وجود می آید. خراسان
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده