آنچه را که تلگرام از ما می گیرد
ناگهان با یک هجمه غیر منتظره قومیتی روبرو شدم، اصرار بر اینکه منبع معتبر است، من هم به اساتید محترم حاضر در گروه پیشنهاد دادم که سخنان مقامات اجرایی و اخبار رسانه ها را به عنوان منابع معتبر علمی در درس "روش تحقیق" تدریس نمایند. یکی گفت: شما اول برو مطلب را سرچ کن و بعد بیا نظر بده، من هم پاسخ دادم که شما در ابتدا اسم بنده را جستجو کنید تا متوجه شوید بنده در این حوزه به عنوان یک صاحب نظر میباشم.
هجوم این افراد ادامه داشت تا یکی از آنها خبری را در گروه قرار داد مبنی بر اینکه طرح فوق در حال بازدید است، من هم تشکر کردم و گفتم: این مطلب درست است، چون این طرح فعلا در حال مطالعه و بررسی است، پس به عنوان یک طرح خاتمه یافته و نتیجه گرفته عنوان نشود.
ناگهان یکی از میانه همین افراد بنده را به صورتی نا مناسب عنوان کرد؛ و من با ذکر شعری از گروه بیرون آمدم.
اما نکاتی برای کاربران فضای مجازی و تلگرام می تواند خواندنی باشد که اشاره ای کوتاه به آنان خواهم کرد:
1-متاسفانه هر روز در گروههای مجازی مطالبی بدون منبع و مدرک را میخوانیم و
مشاهده میکنیم، جامعه هم در اندک زمانی بدون توجه به منبع آن را پخش
میکند. ناگهان خبر فوت بازیگری پخش میشود، خبر حادثه تروریستی دست به دست
میچرخد و ..... و در آخر مشخص میشود که شایعه بوده است. به راستی چرا
اینگونه است؟ چرا اخبار و اطلاعات بدون تحقیق در جامعه مورد پذیرش قرار
میگیرد؟
2-اغلب افراد تحصیل کرده به نقش خود در آگاهی بخشی به جامعه واقف نیستند. یک فرد تحصیل کرده بایستی جامعه را از ناآگاهی و جهل برهاند، نه اینکه خودش مسبب ترویج سخنان نادرست شود. نتیجه این کار بالا رفتن توقع جامعه نسبت به یک پدیده و در نهایت عدم اعتماد به مدیران و کارشناسان مسئول خواهد شد و در بعد کلان این آفت تبدیل به یک آسیب بزرگ خواهد شد که در نهایت باعث تشتت و بدبینی به مسئولان نظام میگردد.
3- گاهی متاسفانه در فضای مجازی شاهد قوم گرایی هستیم، رویکرد نامناسبی که در حال افزایش است. نخبگان جامعه بایستی حساسیت این امر را درک کنند و نسبت به شکاف قومیتی فزاینده راهکاری بیندیشند. انتقاد از یک مسئول استانی به معنی دشمنی با یک استان یا یک قومیت نیست و این را بایستی عقلای قوم به جامعه قومیتی خود گوشزد نماید. یکی از فاکتورهای پیشرفت و توسعه یافتگی، شایسته سالاری است و نه قوم گرایی و قومیت سالاری.
4-تاسف بیشتر در حوزه اخلاق است، حوزه ای که بارها در متون دینی و اسلامی به آن تاکید شده است. چه شده است که اخلاق را فراموش کرده ایم؟ مگر نه این است که حتی در مواجهه با دشمن خود رعایت اخلاق و ادب را بنماییم، پس چرا روند جامعه اینگونه شده است؟ دو ماشین تصادف خسارتی میکنند و با قفل فرمان به هم حمله میکنند، فردی اظهار نظر میکند و بعد با حملات شدید و کلمات آزار دهنده مواجه میشود و ..... واقعا ا را چه شده است؟
محمد صادق سبط الشیخ انصاری