شنیدن انتقاد یک فرصت است/ رمز پویایی و پیشرفت جامعه نقدپذیریست
گروه جوان و خانواده"تیتریک" به نقل از البرزبانو؛ درباره اثرات انتقادپذیری در پیشرفت و موفقیت انسان ها تاکنون سخنان بسیاری گفته شده است. نقد یک اثرهنری، کتاب، شعر یا داستان و … قطعا به خلق اثری بهتر و قوی تر کمک می کند . وقتی یک اثر در بوته بحث و استدلال و تجزیه و تحلیل و نقد قرار می گیرد خالق آن اثر، هم با نقاط ضعف کارش آشنا می شود هم دیدگاه و نظر و ذائقه مخاطبانش را می شناسد و هم نگاه تازه ای پیدا می کند. همین برایش کافی است تا اثر بعدی اش بهتر از قبل خلق شود.
در عرصه اجتماعی، نقد موتور محرکه و اصلاح جامعه بوده و هست و از جمله رموز مهم پویایی و پیشرفت جوامع گوناگون نقد و نقدپذیری است.
اما نباید از یادبرد که انتقاد پذیری ثمرات خوب دیگری هم دارد.شاد زیستن یکی از این ثمرات است. شادی فقط همین شادمانی های روزمره ما نیست. مسافرت، مهمانی، جشن و … همگی باعث شادی می شوند. اما اینها همه رموز شاد زیستن نیستند.
ما وقتی شاد هستیم که خاطرمان آسوده باشد و ذهنی درگیر و پرتنش نداشته
باشیم. این چنین است که می توانیم همه یا اغلب لحظات زندگی را به لحظه هایی
شاد تبدیل کرده و منتظر بهانه یا مناسبتی برای شاد بودن نمانیم.
احتمالا شماهم گاهی در محل کار یا منزل با یک یا چند انتقاد مواجه شده اید و شاید هم براشفته شده باشید. این براشفتگی چه اثری بر روح و روان شما گذاشته است؟ آیا با چنین روحیه ای می توان از شاد بودن و شاد زیستن دم زد؟ از سیی مگر می توان جلوی انتقاد کردن دیگران را گرفته؟
اندکی تحمل و بردباری در مقابل انتقادات دیگری باعث می شود استرس و فشار و پریشانی را به خودمان تحمیل نکنیم.
اگر یاد بگیریم در مقابل انتقاد دیگران بردبار باشیم و انتقاد های درست را بپذیریم و آن هایی راهم که درست نمی دانیم با حوصله و خونسردی پاسخ بدهیم، شادی ما درزندگی دوچندان می شود و این شادی در زندگی عمق می یابد. عکس آن هم صادق است. انسان هایی که انتقادپذیر نیستند بهره کمتری از شادی دارند.
انتقاد ناپذیری بیانگر ناکشیبایی ما در برابر نظرات مخالفان است. ما وقتی نتوانیم انتقادات دیگران را تاب بیاوریم در واقع آستانه تحمل خودمان را هم پایین می آوریم. همیشه همه واکنش های ما به این ناشکیبایی ها بیرونی نیست. بلکه ما در درون هم به خود فشار می آوریم و اعصاب و روان خودمان را با مشکل مواجه می کنیم، چون تاب شنیدن انتقاد را نداریم.
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید. همه چیز به نگاه ما بستگی دارد. نگاه ما به انتقادهای دیگران باید تغییر کند. این که اگر اشتباهی را مرتکب شده ایم یا رفتاری از ما سرزده که انتقاد دیگران را در پی داشته نباید احساس بدی در ما ایجاد کند چون در این صورت مجبوریم از رفتار اشتباه خود دفاع کنیم و اوضاع از آن چه هست بدتر می شود. حتی اگر حق را به خودمان می دهیم و انتقاد مطرح شده را درست نمی دانیم و یا حتی مغرضانه می دانیم بازهم این نگاه ما و روحیه بردبار ماست که می توانیم به روح و وران ما کمک کند تا در مقابل انتقادات دیگران برآشفته نشویم و مغز و قلبمان درگیر امواج منفی نشود.انتقاد دیگران یادرست است که باید آن را بپذیریم و یا نادرست است که نباید به خاطر یک حرف بیهوده روح و روانمان را آزرده کنیم.
البته باید دانست این نگاه را در همان لحظه نمی توان تغییر داد. باید از
قبل این مسئله را برای خودمان حل کنیم که در برابر انتقادهای دیگران، واکنش
مثبتی درونی و بیرونی نشان بدهیم.
خیلی چیزها هست که انسان ابتدا آن ها را در ذهن می پذیرد و به آن باور و
سپس به آن التزام پیدا می کند. یکی از آن ها انتقادپذیری است.
نگاه ما باید این است که هر فردی ما را نقد کند به ما کمک می کند تا
ایرادهای خود را رفع کنیم و او بهتر از کسی است که صرفا زبان به خوبی ما می
گشاید و زمینه رفع ایرادهای ما را فراهم نمی کند و به اصطلاح لاپوشانی می
کند.
از سوی دیگر باید بدانیم که همه انتقادها از نظر ما درست و بجا نیستند. چه بسا برخی از آن ها را از روی خیرخواهی ندانیم. پس ما باید آمادگی رویارویی با این گونه انتقادها را هم داشته باشیم. اگر انتظار داشته باشیم همه انتقاددات از نظر ما درست و بجا باشند آن وقت واکنش خوبی نسبت به انتقاداتی از این دست نخواهیم داشت.
ما می خواهیم شاد باشیم و شاد زندگی کنیم پس باید به جای آن که اجازه بدهیم عدم تحمل ما در برابر نقد دیگران، آرامش و شادی را از ما بگیرد، انتقادهای دیگران را به فرصتی برای اصلاح خودمان و کاهش استرس و آشفتگی و تمرین حوصله و صبرمان تبدیل کنیم.
یادداشت: مهدی مکارمی