به مناسبت روز كتابدار؛
در کشور ما كتابخانهداری، كلاس فرهنگی دارد
بیست و چهار آبان را با سه واژه مرتبط، روز «كتاب، كتابخوانی و كتابدار» نام نهادهاند.
گروه فرهنگ «تیتریک»، بیست و چهار آبان را با سه واژه مرتبط، روز «كتاب، كتابخوانی و كتابدار» نام نهادهاند و هر ساله آن را به یك هفته تعمیم میدهند تا قدر دانسته شوند. از میان این سه، توجه نگارنده این یادداشت به «كتابدار» و شغل شریف كتابداری است.
نصرتالله صمدزاده مدیر كتابخانه جنگ حوزه هنری انقلاب اسلامی در گرامیداشت روز كتابدار یادداشتی در اختیار پایگاه خبری حوزه هنری گذاشت و به تشریح اهمیت شغل كتابدار و آسیبهایی كه متوجه این بخش از فرهنگ و ادبیات كشور است، پرداخت.
1. كتابداری نیز مثل اكثر مشاغل فرهنگی، در جوامع مختلف، سطوح گوناگون دارد. بعضاً در برخی جوامع، در زمره ده شغل برتر محسوب میشود. متأسفانه در كشور ما ایران، این شغل، متأثر از جایگاه پایین كتاب، جایگاه اجتماعی مناسبی ندارد و وقتی، كسی وارد این شغل میشود باید بداند كه این ضعف، قبل از ورود به این شغل، گریبانش را میگیرد و این معضل، تا آخر با وی همراه است. این تأثیرپذیری، از اعتبار اندك كتاب و كتابخوانی در كشور ما ناشی میشود.
یادم میآید چند سال پیش، زمانی كه قصد فروش خانه مادرم را داشتیم و برایش دنبال خانهای دیگر میگشتیم به منزلی وارد شدیم كه صاحب قبلی آن به شكلی هنرمندانه، بخشی از فضای خانه را كتابخانه كرده بود طوری كه امكان تغییر آن میسر نبود مگر اینكه بخشی از دیوار، خراب یا بازسازی شود. من، كه كارم با كتاب و كتابخانه بود، از دیدن این موقعیت ذوق زده بودم اما در مقابل، راهنمای فروش (بنگاهی) وقتی با نگاه خیره من بدانجا مواجه شد از این منظر درآمد كه: بله، با هزینه كمی میشود از شر آن خلاص شد ... یعنی ایشان این امتیاز را هزینهای روی دوش آن میدید و كتابخانه بجای آنكه قیمت خانه را بالا ببرد از ارزش آن كاسته بود!
متأسفانه ضعف صنفی و اجتماعی این شغل، همواره به مثابه یك هزینه، آن را در معرض انواع تهدیدها قرار داده است. در چنین فضایی، زمانی كه یك سازمان تصمیم میگیرد كتابخانهای داشته باشد باید خود را آماده پرداخت هزینه متعارف و نامتعارف آن نماید و بسته به توقع آن سازمان، این هزینه افزایش مییابد.
شكر خدا، هنوز در كشور ما كتابخانهداری، كلاس فرهنگی خود را داراست! و سازمانهایی كه تحت تسلط تصمیمگیران اداری مالی قرار دارند هرچند كه دلشان با بودجهخوری كتابخانهها صاف نباشد ناچار از تندادن بدان هستند. با این حال همواره به آینده این شغل خوشبین هستیم و تمام تلاشمان را میكنیم تا این وضعیت را بهبود ببخشیم.
2. واقعیت شغل كتابداری در تأثیرگذاریها، آن است كه كتابدار، باید توان آن را داشته باشد تا به تناسب نوع كتابخانهای كه در آن قرار دارد، به جای طیفهای مختلف تخصصی و شغلی تصمیم بگیرد، نیازهای مشاغل مختلف را شناسایی كند و برایشان منابع مطالعاتی فراهم آورد و با تولید اطلاعات كاربردی، زمینه نویسندگی و پژوهشگری، و بستر نشر آثار ادبی، علمی و پژوهشی را فراهم سازد و در یك كلام، برای طیف گستردهای از مردم و متخصصان یك موضوع، زیرساخت مهمی به نام كتابخانه را ایجاد و اداره نماید تا به واسطه این زیرساخت، مطالعات و پژوهشها، سامانیافتهتر دنبال شوند.
اگر كسی، به عنوان كتابدار، در این شغل در جای درستی نشسته باشد نرم نرمك، یك كتابشناس میشود. كتابشناس بودن، یعنی استخوانبندی یك محقق و پژوهشگر را داشتن و بالقوه یك پژوهشگر بودن است. این مسئله در بخشهایی مثل خدمات مرجع و انواع مشاورهها، توان آن فرد را میتواند تا حد یك «استاد راهنما» افزایش دهد.این روند، هم آسیب است هم امتیاز. امتیاز از این حیث، كه رشد كتابدار، توقع خود و دیگران از وی را افزایش میدهد و كتابخانه متناسب با آن رشد میكند و سایر علاقمندان و خوشفكران و افراد خلاق را نیز به این محیط دلخواه میكشاند، چرا كه اعتبارش محفوظ و قدرش دانسته شده است. اما از سوی دیگر، اگر رشد فردیِ یك یا دو نفر، با بها ندادن مجموعه همراه شود، مصداق «با یك گل بهار نمیشود» خواهد بود و خود این رشد، آسیب تلقی میگردد.
ضربالمثلی در زبان تركی برای سوزن خیاطی وجود دارد كه وصف حال كتابدار در این موقعیت است: «هامی نی بَزَر، ئوزی لوت گَزَر»؛ یعنی همه را میپوشاند و زینت میدهد و خود عریان است. اما اگر این عریانی، در سازمان مادر بهای مناسبی داشته باشد این روند رشد، همواره كتابخانه را رو به تعالی و كارآمدی خواهد برد اما اگر با ناسپاسی و بیمحلی سازمان مواجه شود، جز خرابی روحیه و بیانگیزگی، چیز دیگری عاید نخواهد شد و موجبات كوچ نیروهای كارآمد از حوزه كتابداری به نگارش و پژوهش را فراهم میسازد و كتابداری را از كاركنان خلاق، توانمند و دانشپژوه خالی میسازد یا برای ورود افراد توانمند و باكیفیت، ناامن میسازد.
تجربه «مركز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری» و دو دفتر تابعه آن، تا آنجا كه حافظه من یاری میدهد، تكریم و بزرگداشت نقش كتابدار، و قبل از آن بزرگداشت جایگاه كتابخانه در توسعه امر نگارش و پژوهش بوده است و امیدواریم این روند همچنان ادامه داشته باشد.
3. به سبب رشد روزافزون منابع، سالها تجربه كتابداری برایم مسجل كرده است كه آینده یك موضوع، بستگی تام به فعالیت كتابخانهای در آن حوزه موضوعی دارد، حتی اگر كلیت جامعه با آن حوزه موضوعی سرِ ناسازگاری داشته باشد.
بنابراین اگر حاصل فعالیت كتابداران، یك كتابخانه پویا را، با توان تأثیرگذاری بالا در انواع مطالعه و پژوهش، پیش روی ما قرار دهد و این فعالیت، به سایر كتابخانههای همرده نیز تعمیم داده شود، آینده یك موضوع یا موضوعات، به نفع فرهنگ، تأمین و تضمین خواهد شد.
در مقابل، اگر یك كتابدار، كارمند اداری فرض شود ـ تعمد در بكارگیری عبارت «كارمند اداری» دارم ـ حاصل فعالیت اداری وی، انباری از كتاب خواهد بود كه منتظر است تا رهگذری، راهش بدان بیفتد! و نتیجه این روند، خود معلوم است.
انتخاب یكی از این دو مسیر توسط یك سازمان، یعنی رویكردش به فعالیت یك كتابدار، یعنی بهای كتابدار و ارج نهادن به فعالیت كتابداری و كتابخانهداری.
منبع: میزان
انتهای پیام/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده