فمنیسم، کلیشه های جنسیتی و پرورش ماردان مجرد
گروه اجتماعی «تیتریک»، به نقل از زنان کویر، درقرن هجدهم بنیان گذاران حقوق بشر به زنان به دیده تحقیر می نگریستند بطوریکه مونتسکیو نویسنده کتاب روح القوامین و از بنیان گذاران انقلاب کبیر فرانسه زنان را موجوداتی با روح های کوچک وضعف عقلی و خودخواه ومتکبر معرفی می کند و در جایی دیگر می گوید زن موجودی است با موهای دراز وعقل کوتاه.
خاستگاه فمنیسم
در اعلامیه حقوق بشر که در سال1789 در فرانسه به تصویب رسید از برابری حقوق زن ومرد سخنی به میان نیامده است اندک زنان باسوادی که توانایی مطالعه این اعلامیه را داشتند می بینند در این اعلامیه زن در صف انسانیت خوانده نشده گفتند زن از خیوان بالاتر و از انسان پایین تر است.در اعتراض به این تبیعیض آشکار زنان شورش کردند و جنبشی راه اندازی شد تحت عنوان جنبش فمنیست.
در برابر این اعلامیه زنان شورش کردند و گفتند ما هم یک اعلامیه می زنیم تحت عنوان اعلامیه احقاق حقوق زن برای اثبات اینکه ما زنان هم حقوقی داریم مثل حق رای،حق اشتغال چون تمام نمایندگان پارلمان فرانسه مرد بودند این اعلامیه به شدت رد شد.در واقع این نهضت یک نوع اعتراض بود به مرد سالاری حاکم برا جوامع غربی بود در ادامه این جنبش به موفقیت هایی هم دست پیدا کرد.مثل اینکه در سال1918 زنان انگلیسی توانستند برای اولین بار به حق رای دست پیدا کنند بعد از جنگ جهانی دوم نظریه برابری زن ومرد طرفداران بسیاری پیدا می کند زیرا مردان به دفاع می پرداختند زنان برای امرار معاش نیاز بود به فعالیت بپردازند در اینجا کارخانه داران از حضور زنان استقبال کردند چون زنان کار بیشتری می کردند و مزد کمتری دریافت می کردند.
در سال1948 برای اولین بار در اعلامیه حقوق بشر از برابری زن ومرد سخن به میان آمد.
مبانی اصلی فمنیسم:
1-نفی کلیسا و نفوذ مسیحیت
2-مذهب زدایی ودور ساختن دین از خانواده
3-شکستن حریم خانواده وتعهدات اخلاقی و خانوادگی بین زن ومرد
انگلس ومارکس از جامعه شناسان غربی معتقدند ازدواج وتشکیل خانواده یک نوع روابط استثماری مرد بر زن و فرزندان است انگلس اولین شرط رهایی زن خانه دار را در آن می بیند که جنس مونث به فعالیت های عمومی جامعه ورود پیدا کند.
درایران هم گروهی از غرب گرایان داخلی که تحولات فرهنگی غرب را مشتاقانه و با خوش بینی دنبال می کردند تنها راه پیشرفت کشور را الگو برداری از جهان به اصطلاح متمدن ومتجدد غرب می دیدند پایه گذار فمنیسم در ایران بودند.
در حوزه زنان ما سه نگاه غالب داریم:
1-نگاه واپس گرایانه
2-نگاه غرب گریانه
3-نگاه اصوالگریانه
در نگاه واپس گرایانه موجودیت زن از آن جهت که انسان است توجه نمی شود زن را در نقش هایش می پذیرد زن منهای نقش هایش معنایی ندارد مثل مادری،مادر بزرگ
در نگاه واپس گرایانه انسانیت زن نادیده گرفته می شود
نگاه غرب گرایانه:در غرب تا سال1850میلادی کشور انگلستان در سرشماری ها آمار گیران وقتی آمار می گرفتند نفوس مذکر را می شمردند زن ها شمرده نمی شد در شرق در عربستان سهم دختران از زندگی گوری بود.در آموزه های یهود آمده ست که زن خلق شده است بدلیل ناتوانی از خلقت مرد.
این نگاه فشار روحی زیادی به زنان وارد می کرد در نتیجه بعد از انتشار اعلامیه حقوق بشر در سال1789 زنان شورش کردند و جنبش فمنیسم ایجاد شد.در آغاز فمنیسم می خواست جلوی انحرافی را بگیرد اما در ادامه به انحراف بزرگتری تبدیل شد وزمینه را برای ظلم به زنان چنان فذاهم کرد که در طول تاریخ در هیچ جا چنین ظلمی به زن وارد نشد.در ان نگاه جنسیت زن نادیده انگاشته شد وگفتند باید فری سایز برای همه برنامه ریزی کنیم نباید برایمان فرق کند دختر است یا پسر بعد یدند یک چیزی جلوی پایشان را می گیرد وآن مادری است گفتند این یک ستم بیولوژیک در حق زنان است وباید از بین رود خانم سیمون دوبوآر از راهبران جنبش فمنیسم شعاری را مطرح کرد تحت عنوان زن بدون مرد وگفتند ما باید شبیه مردان شویم.
شهید مطهری می فرمایند زن در طول تاریخ دو دوره دردناک را پشت سر گذاشته است
1-دوره ای که انسانیت زن فراموش شد- نگاه واپس گرایانه
2-دوره ای که جنسیت زن فراموش شد- نگاه غرب گرایانه
سومین نگاه ،نگاه اصوالگرایانه است
ظرف عمر یکبار مصرف ترین ظرف شناخته شده است ما نمی توانیم برگردیم لذا بایستی راهی را انتخاب کنیم که مطمئن باشد این راه مطمئن را چه کسی به ما معرفی می کند؟خدایی که ما را خلق کرده است خدا در سوره ی قاف می فرماید ما انسان را خلق کردیم وما می دانیم آهن ربای وجود او را چه چیز می ربایدخدا سهت که مسیر سعادت انسان را ترسیم کرده است در واقع نگاه اصولگرایانه برگرفته از قرآن،سنت وسیره اهل بیت است.در قرآن آمده است که زن با همان شاکله ای که دارد و مرد با همان شاکله ای که دارد می تواند به مقام قرب الهی دست پیدا کند.ان اکرمکم عندالله اتقاکم ملاک برتری تقواست نه جنسیت.اسلام هم معتقد به تساوی حقوق زن ومرد است ولی از نظر اسلام تساوی حقوق زن ومرد به معنای تشابه حقوق زن ومرد نیست.نگاه اصوالگرایانه نگاهی است که هم جنیست زن هم اتنسانیت زن را در نظر می گیرد.لذا این اسلام است که به زن به معنای حقیقی ارج وقرب نهاده در روایت از پیامبر(ص) داریم که المراه ریحانه زن ریحانه است.
خانم وندی شلیت در مقدمه کتاب خود به گرایش در حال فزونی نسبت به پاکدامنی در میان زنان جوان جامعه امروز آمریکا اشاره می کند و از این که جو فرهنگی این جامعه از درک علت اصلی این بازگشت عاجز است و برای آن توجیهات غیر قابل قبولی ارائه می کند اظهار تاسف می کند او می گوید:بسیاری از مردم گمان می کنند زنانی که روش زندگی همراه با عفاف پیشه کرده اند،افرادی هستند که مورد بررفتاری قرار گرفته اند و یا از یک بحران روحی رنج می برند در حالی که به هیچ وجه اینگونه نیست و بیشتر این افراد با نشاط،سرزنده و فعال هستند.
برخی از آن یهودی،برخی غیر یهودی و از خانواده های سکولار
بسیاری از کسانی که با این نوع از گرایش مخالفت می کنند سعی می کنند با برچسب های مختلف آن را نوعی انحراف جلوه دهند.افرادی هستند که خود مدافع روابط جنسی بی قید وبند می باشند.
نویسنده می پرسد چرا در جامعه امروز زندگی مشترک بدون ازدواج در کمال آزادی صورت می گیرد اما وانهادن به رابطه جنسی به پس از ازدواج،امری غیر عادی محسوب می شود؟چرا رعایت پاکدامنی جنسی را ناشی از یک عقده ی روانی می دانند که به سبب مورد بدرغتاری قرار گرفتن در کودکی به وجود آمده است؟
امروزه دختران بسیار بیشتر تحت ستم قرار دارند آنان در فرهنگی بسیار خطرناک تر که تحت سیطره رسانه ها و روابط جنسی قرار دارد پا به سن می گذارند در حالی که زندگی پرخطری را سپری می نمایند،از حفاظت کمتری برخوردار هستند.
بطوری که پایفر که یک فمنیسم ثابت قدم است در مورد یکی از آن چنین می گوید:چرا باید دختری که در چنین خانواده اقتدار گرا و قائل به تبعیض جنسی رشد کرده است تا این حد دوست داشتنی،خوش برخورد و دارای اعتماد به نفس باشد؟چرا تا این حد دارای آرامش است؟
نویسنده آن گاه معضلاتی که زنان در جامعه آمریکا با آن روبرو هستند اشاره می کند و طلاق را یکی از کوچکترین آنها به شمار می آورد.
شلیت می گوید بدیهی است وقتی اجازه دادیم هرکاری آزاد باشد آزار جنسی،مزاحمت ها وتجاوز به عنف هم افزایش پیدا می کند جامعه ای که علیه شرم حیا اعلام جنگ کرده،دشمن زنان است.
جامعه امروز آمریکا برای دخترانی که به روابط ناخواسته نه می گویند شرایط دشواری بوجود آورده است برای مثال دختری که می خواهد قبل از ازدواج پاک بماند هیچ حامی و پشتیبانی ندارد.
زنان قلبا در آرزوی برقراری یک رابطه عاشقانه پایدار هستند اما تن به شرایط اجتماعی داده اند در جامعه کنونی وضع طوری شده است که عشق عاطفی زنان به باد استهزا گرفته می شود و کسانی که بخواهند این عشق حقیقی را تحقق ببخشند نامتعادل محسوب می شوند.
مجله مد آل زنان را به بازسازی کلیشه های جنسیتی ترغیب می کند و یادآوری می کند که زنانگی یک ساخته اجتماعی است که مردان آن را ساخته و پرداخته اند.
و اینکه به ما زنان زنانگی را القا کرده اند و زنانگی یک امر فطری نیست اما حقیقت وجودی زن این واقعیت را انکار نمی کند زنان از مردان آسیب پذیر تر هستند و آن چیزی که می توانست آسیب پذیری آنان را کاهش دهد همان پاکدامنی بود همان چیزی که زنان را در عین حال که زن بودند با مردان برابر می ساخت اما فمنیسم معتقد است بایستی زن را شبیه مرد کرد.
تاکید فمنیسم بر آزادی جنسی ،سبب به وجود آمدن یک پدیده فرهنگی بنام مادران مجرد است یعنی مادرانی که خارج از چارچوب ازدواج صاحب فرزند می شوند.72 در صد از جنایت کاران نوجوان بیشتر در میان نوجوانانی رخ می دهد که فاقد پدر بوده اند.
نقش های سنتی زن ومرد،امنیت خاطر هر دو را به همراه دارد.زن خانه دار از رسیدگی به خانه و فرزندانش لذت می برد و مرد هم می داند که در قبال خانواده باید وظایف خویش را انجام بدهد خداوند زن را با خصوصیاتی ممتاز آفریده است در عین حال که زن دارای ارزشی همانند همتای مذکر خود می باشد اما نقش و وظایف او با مرد تفاوت دارد.
از آنجا که نقش پرورش دهندگی زنان باعث می شود آنها در خانه بمانند جنبش فمنیسم از اواسط دهه 60 بر این نکته پافشاری می کرد که ماندن در خانه باید در انتهای لیست انتخابی یک زن باشد هنگامی که نقش زن در خانه کم رنگ می شود نقش مرد هم به عنوان تامین کننده وحمایت کننده خود به خود رنگ می بازد.
کودکان نیز در این میان دچار آسیب شده اند در بخش دیگری از سند سازمان ملی زنان چنین می خوانیم:فرصت برابر و آزادی انتخاب برای زنان مستلزم نوآوری های عملی و قابل حصولی نظیر ایجاد یک شبکه سراسری از مراکز نگهداری از کودکان است به گونه ای که زنان ناگریز نباشند تاهنگامی که کودکانشان بزرگ می شوند کاملا از جامعه کناره بگیرند.
این پیام در عین حال بطور ضمنی تربیت نسل آینده توسط مادران را یک امر بی اهمیت جلوه می دهند ومادران را تشویق به پیگیری شغل واقعی خود می نمایند.
به سبب ترویج چنین افکاری در چند دهه اکنون زنان مسیحی به شدت دچار سردرگمی شده اند زیرا تلاش می کنند تا کتاب مقدس را با عقاید تعصب آمیز فمنیستی که به آنان القا شده است هماهنگ سازند. در حالی که در واقع باید این کتاب را معیاری جهت تعیین صحت وسقم دیگر عقاید قرار دهندافکار فمنیستی باعث شده است تا مردان این نسل نیز دچار سردرگمی شوند آنان نمی دانند جامعه چه انتظاراتی از ایشان دارد به همین دلیل بیشتر مردان به جای اینکه مسئولیت تشکیل خانه وخانواده را برعهده بگیرند بیشتر تمایل دارند آزاد باشند و به سرگرمی های خود برسند.
فرهنگ ما دیگر معیاری برای داوری ندارد دیگر نمی توان گفت چه چیز طبیعی وچه چیر غیر طبیعی است اگرچه دین در این موضوع دارای موضعی مشخص است اما دیگر به عنوان یک محل رجوع تلقی نمی شود.
انتهای پیام/