۲۰۳۰؛ سندی که سر تا پا نشان از نفوذ دارد/ تعاریف غرب در بستر نظام معرفتی جامعه اسلامی نمی گنجد
اول اینکه ما با توجه به نظام معرفتی سه هزار ساله ی خود باید مسائل را درک و تبیین کنیم.اینکه تعاریفی را از غرب بگیریم و بخواهیم آنها را در بستر نظام معرفتی خود به صورت مکانیکی به کار ببریم بسیار طریق خطایی را پیموده ایم.مانند مشروطه و نظام پارلمانی که به صورت مکانیکی از غرب دریافت شد اما متأسفانه منطبق با نظام معرفتی ایرانیان نشد و این نهضت شکست خورد.
دوم اینکه ما در نظام آموزشی خود دارای یک سند دست اولی و ملی هستیم به نام سند تحول بنیادین آموزش و پرورش.این سند با توجه به فرهنگ، حساسیتها، آداب و رسوم مردم ایران و با در نظر گرفتن شرایط مختلف جامعه تدوین شده است که البته می توانست در مقام اجرا اشکالات و ابهامات آن بر طرف شود.
اما متأسفانه این سند توسط دولت مستقر نادیده گرفته شد و به جای آن سند موسوم به ۲۰۳۰ را که سر تا پا نشان از نفوذ دارد،تصویب و اجرا کرد.سوم اینکه امروز به جامعه ی غربی واقع بینانه نگاه کنند ببینند این جامعه دارای فرو ریزش نشده است؟اگر آنها طبیب بودند جامعه ی خود را درمان می کردند که از درون دچار فرو ریزش شده است.
امروز خانواده در کجای فرهنگ غرب است؟خانواده ای که در دوران پسامدرن که هر لحظه همه چیز در حال فرو ریزش و دوباره ساخته شدن است چه جایگاهی دارد؟خانواده در غرب سه شکل دارد:اول خانواده ای متشکل از یک مرد و یک زن و فرزندان.دوم خانواده ی تشکیل یافته از یک مرد و یک مرد دیگر و احیانا فرزند. و سوم خانواده ی تشکیل یافته از یک زن و یک زن دیگر و احیانا وجود فرزندی در کنار آنان.در این سند تأکید شده است که کشورهای در حال توسعه تعهد می دهند که از خانواده صیانت کنند.
حال خانواده ای که او می فهمد و تعریف می کند کجا و آن چیزی که در نظام معرفتی ما وجود دارد کجا؟تفکیک جنسیتی در مراکز آموزشی هم دیگر مصداق نفوذ غرب توسط این سند آموزشی در جامعه ی ما است.آموزش نیز باید در بستر فرهنگی و نظام معرفتی هر کشوری و منطبق با آداب و رسوم و عادات مردم همان کشور صورت پذیرد و اینکه برخی به آرامی و اصطلاحا چراغ خاموش بخواهند سندی مانند۲۰۳۰ را در این مملکت تصویب و اجرا کنند باید بدانند که انقلاب اسلامی ایران دارای راهبری فرزانه و هوشیار است که بارها بر نفوذ هشدار داده و از آن بیشتر راه نفوذ را بسته است.
امروز دغدغه ی آموزش و پرورش سند ۲۰۳۰ نیست.امروز دغدغه ی اصلی نظام آموزشی کشور موقعیت اجتماعی و معیشت معلمان است.امروز مشکل اصلی آموزش و پرورش کلاسهای پر ازدحام و کلاسهای درسی است که فقط از لحاظ فیزیکی نام کلاس را یدک می کشند.امروز دغدغه ی اصلی ما این است که متأسفانه به تعداد کودکان لازم التعلیم که به خاطر شرایط سخت معیشتی خانواده از درس خواندن باز می مانند اضافه می شود.امروز دغدغه ما این است که معلم در جامعه ی ما نه احترام و جایگاه دارد و نه مصونیت.
امروز نظام آموزشی ما از این رنج می برد که معلم ما به عنوان هسته ی اصلی آموزش و تربیت نسلهای آینده باید به منظور تأمین معاش خود بعد از کلاس درس نقش راننده ی سرویس ایاب و ذهاب شاگردانش را بر عهده بگیرد. امروز برخی از معلمین هیچگاه بر اساس تخصص و دانش اصلی و دانشگاهی خود به کار گرفته نمی شوند و رنج می برند.آموزش ابتدائی و آموزش علوم انسانی همچنان در مظلومیت به سر می برند. امروز وجود یک وزیر کار آمد که بر باورهایمان باور داشته باشد، بر این باور باشد که آموزش و پرورش سرمایه گذاری برای نسلهاست از هر سندی با اهمیت تر است.
امید است تمامی ارکان آموزشی کشور به زودی در این زمینه رفع دغدغه از مقام معظم رهبری و همچنین دلسوزان نظام تعلیم و تربیت بنمایند.این سند را خطری بزرگ و نفوذی قابل توجه بپندارند و دست از ساده سازی مسائل اصلی و اساسی کشور خصوصا در زمینه های فرهنگی بردارند و به اهمیت این موضوع در مقام عمل بپردازند.
انتهای پیام/