آن چه در این فهرست شایان توجه است غیبت افرادیست که به نوعی چالشی برای قدرت رهبر محسوب میشدند. برنده نهایی این کارزار باید روابط خارجی کشور را بازسازی کند و اعتقاد به جمهوری اسلامی را دوباره در دل مردم این کشور احیا نماید. روند تایید صلاحیت «شورای نگهبان» خیلی زود امید 686 نفر نامزد انتخابات که تا تاریخ 12 می ثبت نام کرده بودند را به ناامیدی بدل کرد.
هر چند بیشتر رد صلاحیت شدگان به زودی از خاطرهها محو خواهند شد ولی نظام احتمالاً باید زمان دشواری را به راضی کردن دو تن از رد صلاحیت شدگان مهم اختصاص دهد.
*تساوی سیاسی اصلاح طلبان و محافظه کاران رویاییست که باید برای همیشه فراموش شود
- نامزدهای رد صلاحیت شده
یکی از موارد رد صلاحیت پر سر و صدا که هم چون خنجری بر قلب جریان اصلاح طلبان ایران فرو نشست، رد صلاحیت «اکبر هاشمی رفسنجانی» بود. عالیجناب خاکستری جمهوری اسلامی و فردی که از کاشت پسته به یکی از طرفداران انقلاب و سپس به رئیس جمهور کشور بدل شد مدتهاست که هم چون خاری در چشم رئیس جمهور فعلی، «محمود احمدی نژاد» و رهبر انقلاب، «آیت الله علی خامنهای» بوده است. به همین دلیل نامزدی وی باعث شد بسیاری از مخالفان تصور کنند نوری از امید برای رسیدن به ایده آلهای این گروه به وجود آمده است. حال که «رفسنجانی» در اولین مرحله این آزمون مردود اعلام شده است میتوان گفت که ادعای تساوی سیاسی میان اصلاح طلبان و محافظه کاران را باید برای همیشه فراموش کرد.
*شکاف عمیق میان مواضع «رفسنجانی» و رهبر
دشمنی شخصی میان «رفسنجانی» و رهبر ایران آن چنان عمیق شده بود که «رفسنجانی» تا چند هفته مانده به زمان ثبت نام احتمال نامزدی خود را کاملاً رد میکرد. او که در ماه آوریل در جمعی از دولتیهای اصلاح طلب صحبت میکرد گفت درک او از تهدیدات و مشکلات پیش روی کشور با نظر «آیت الله خامنهای» بسیار متفاوت است؛ و این شکاف آن قدر عمیق بود که «رفسنجانی» تصور نمیکرد بتواند دوباره برای مسند ریاست جمهوری خیز بردارد. اما تنها چند ساعت به اتمام مهلت قانونی ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بود که او پاشنه کفشش را کشید و با این حرکت نشان داد آماده است قدرت حاکم رهبر ایران را به چالش بکشد.
* رخدادهای پس از انتخابات سال 2009 موجب بروز اختلاف میان رهبر و «رفسنجانی» شد
با این که تلاشهای رسمی نظام در راستای تضعیف «رفسنجانی» بود او حاضر شد چنین اقدام جاهطلبانهای را انجام دهد. «رفسنجانی» در ماه مارس 2011 از سمت خود به عنوان رئیس «مجمع تشخیص مصلحت نظام» خلع شد. این مجمع وظیفه دارد رهبر کشور را تعیین و در صورت نیاز از قدرت خلع کند. حمایت تقریبی «رفسنجانی» از جنبش سبز در جریان اتفاقات پس از انتخابات سال 2009 موجب به وجود آمدن اختلافات شدید بین رهبر و او شد. کار به جایی رسید که «آیت الله خامنهای» شخصاً وارد ماجرا شد و اعلام کرد نظر او نسبت به «رفسنجانی» به «احمدی نژاد» نزدیک تر است.
*انزوای سیاسی «رفسنجانی» میتواند به تشدید اختلافات میان دو جناح اصلاح طلب و محافظه کار دامن بزند
خانواده «رفسنجانی» هم با مشکلات سیاسی متعددی مواجه شدهاند؛ یکی از دختران و یکی از پسران او از سوی نظام به اقدامات ضد دولتی محکوم و به زندان فرستاده شدند. به دستور «شورای نگهبان» انزوای رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی دیگر کامل شده است. اما رد صلاحیت او احتمالاً به تشدید فشارها در مقامات ارشد سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی خواهد انجامید و موجب بر ملا شدن بیش از پیش دشمنی ریشه دار میان اصلاح طلبان و محافظه کاران خواهد شد.
*«شورای نگهبان» هرگز اجازه نمیداد فردی چون «مشایی» تایید صلاحیت شود
رد صلاحیتی که کمترین میزان تعجب را بر انگیخت مورد «اسفندیار رحیم مشایی» ، فرد تحتالحمایه «احمدی نژاد» و عنصر جنجالی دولت بود. هر چند ارتباط با «احمدی نژاد»- که کارنامه بسیار بدی در زمینه اقتصادی داشته و موجب انزوای شدید بینالمللی ایران شده- خود دلیل کافی برای رد صلاحیت «مشایی» بود ولی شهرت او به عنوان فردی مخالف با روحانیت و متعلق به جریان انحرافی نشان میداد که او هرگز نخواهد توانست از سد «شورای نگهبان» بگذرد.
*نظام از اقدام احتمالی «احمدی نژاد» هراس دارد
اکنون بزرگترین نگرانی رهبری روحانی این است که مبادا «احمدی نژاد» رد صلاحیت «مشایی» را به مثابه حمله به دولت خود بداند و تلاش کند با حمله به مقامات مذهبی انتخابات را با مشکل مواجه کند. مشکلات احتمالی از سوی «احمدی نژاد» / «مشایی» و اعتراضات از جناح طرفداران «رفسنجانی» میتواند خط بطلانی بر امید رهبر برای داشتن یک انتخابات آرام و بی حاشیه باشد.
*در دیگر سوی کارزار نامزدهای اصول گرا ایستادهاند
- قبول شدگان اندک
با وجود همه آن چه گفته شد در دیگر سوی شکاف سیاسی کمبود نامزد وجود ندارد. «شورای نگهبان» از بابت صلاحیت «سعید جلیلی» ، «علی اکبر ولایتی»، «محمد قالیباف»، «غلامعلی حداد عادل» و «محسن رضایی» هیچ نگرانی ندارد. این افراد مورد تایید رهبری هستند و به همین دلیل برای به دست گرفتن کلیت انتخابات تایید صلاحیت شدند. با توجه به رویکرد اصول گرای این افراد- که همان اعتقاد به اصول جمهوری اسلامی است- پر واضح است که یکی از آنان رئیس جمهور بعدی ایران خواهد بود. قبل از آن که چنین نتیجهای حاصل شود لازم است جناح محافظه کار به نفع یک یا دو نامزد متحد شود تا نامزد مد نظر بتواند در دور اول به اکثریت لازم آراء دست پیدا کند و انتخابات به دور دوم کشیده نشود. از همین رو ممکن است برخی از اصولگرایان تصمیم بگیرند از بازی خارج شوند تا عرصه را برای هم حزبیان خود فراهم کنند.
*«سعید جلیلی» معتمد رهبر است
اعتبار انقلابی و محافظه کارانه هر کدام از این افراد مسلم است. «جلیلی» در حال حاضر نماینده انتخاب شده ایران در «شورای امنیت سازمان ملل» است. او هم چنین مذاکره کننده ارشد ایران با گروه «1+5» است (5 عضو دایم شورای امنیت به علاوه آلمان) که درباره مسئله اتمی ایران با این گروه صحبت میکند. او گوش مستقیم رهبریست.
*«ولایتی» و «قالیباف» هر کدام کارنامه پر باری در نظام اسلامی دارند
«ولایتی» مشاور رهبر در امور خارجه بوده است و در تکامل روابط خارجی جمهوری اسلامی نقش مهمی بازی کرده است. او برای مدت 15 سال از سال 1981 وزیر امور خارجه ایران بوده. در همین حال «قالیباف» هم از اعتبار کافی برخوردار است. او فرمانده سابق نیروی هوایی «سپاه پاسداران» بوده و اکنون شهردار تهران است. او پس از انتخاب «احمدی نژاد» به ریاست جمهوری در سال 2005 مسند وی را به دست گرفت. با وجود شکست سخت «قالیباف» در مقابل «احمدی نژاد» او هرگز از امید برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری دست برنداشت.
*«حداد عادل» ، «رضایی» و «غرضی»
برای «حداد عادل» ارتباط خانوادگی و ازدواج وی با دختر «آیت الله خامنهای» کافیست تا اعتبار او را تضمین کند. او هم چنین سخنگوی سابق مجلس بوده است. «رضایی» ، فرمانده سابق «سپاه پاسداران»، اکنون معاون «مجلس تشخیص مصلحت نظام» است. این نهاد وظیفه مشاوره دادن مستقیم به رهبر و حل اختلافات میان «شورای نگهبان» و مجلس را بر عهده دارد. فرد دیگری که تایید صلاحیت شده «محمد غرضی» است. او در گذشته وزیر ارتباطات بوده است. «شورای نگهبان» او را هم از سد تایید صلاحیت به سلامت گذرانده هر چند با این حال نام او برای بسیاری ناآشناست.
*تایید صلاحیت «روحانی» و «عارف» برای جلوگیری از انحصاری شدن انتخابات بوده است
«شورای نگهبان» برای جلوگیری از رفتن کل آراء به صندوق اصولگرایان تصمیم گرفته صلاحیت «حسن روحانی» و «محمد رضا عارف» را هم تایید کند. هر دو این افراد در دوران رئیس جمهور پیشین، «محمد خاتمی» فعالیت داشتهاند. «روحانی» در آن دوره مسئولیت مذاکرات هستهای ایران را بر عهده داشت و «عارف» موارد مختلف در وزارت خانهها و هم چنین مسند معاونت رئیس جمهوری را در کارنامه دارد. لیکن هیچ کدام از این دو جذابیت و شهرت «رفسنجانی» را ندارند و به نظر نمیرسد حمایت قشر عظیمی از مردم را به خود جلب کنند.
*پیروز انتخابات باید مشکلات شدید موجود را حل و فصل کند
- جبران خسارت
هر کس پیروز انتخابات شود وارث مشکلات سختی خواهد بود. در صحنه داخلی اقتصاد در لبه سقوط قرار دارد. این مسئله در اثر سوء مدیریت رسمی به وجود آمده و باید سریعاً به آن رسیدگی شود. بحران پول ملی که دولت و بانک مرکزی تلاش میکنند آن را برطرف کنند به دلیل انزوای ایران از صحنه بینالمللی و نظام مالی جهانی بسیار سخت شده است.
*مشکلات موجود ایران در چهارچوب فعلی حل نمیشود
کاهش خرید نفت از ایران، که 90% درآمد کشور و 80% درآمد حاصل از صادرات ایران را تشکیل میدهد، موجب وارد آمدن خسارات چشمگیر اقتصادی شده است. این مشکل هم بدون رویکرد تعدیل یافته بینالمللی قابل حل نیست. جمعیت جوان و رو به رشد ایران که توقع دارد شغل و زندگی مناسبی داشته باشد در سوی دیگر مشکلات ایستاده. این موارد همگی با هم مسایلی را به وجود آوردهاند که حل آن در چهارچوب سیاسی، دیپلماتیکی و اقتصادی حاضر ممکن نیست. پس از اتمام دوران «احمدی نژاد» لازم است تا هر چه سریع تر به این موارد رسیدگی شود.
*بهبود اقتصاد داخلی در ارتباط تنگاتنگ با تغییر در سیاستهای خارجی قرار دارد
همچنین باید بدانیم پیشرفت اقتصاد داخلی بدون تغییر در سیاست خارجی امری غیرممکن است. این دو بسیار به هم وابستهاند. با وجود ادعای ایران مبنی بر خودکفایی و پیشرفت داخلی، اقتصاد به سرمایه گذاری و تجربه خارجی نیازمند است. صنعت مواد نشاستهای ایران، که یکی از موارد مهم اقتصادی ایران است، در لبه پرتگاه قرار گرفته و دلیل این امر نبود کمکهای فنی خارجی به این صنعت است.
*عبور از بنبست حاضر و آغاز ارتباطات جدید با جهان مسئله اصلی پیش روی رئیس جمهور
این که آیا رئیس جمهور بعدی و دولتش میتوانند بنبست دیپلماتیک حاضر را از بین ببرند و فصلی جدید از روابط را آغاز کنند به مهمترین مسئله پیش روی کشور تبدیل شده است. البته این واقعیت که برنامه اتمی تحت امر مستقیم رهبر قرار دارد و اوست که دستور میدهد این برنامه تا کجا و با چه سرعتی پیش برود تا حدودی دست رئیس جمهور را بسته است. اما با توجه به این که تمامی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری معتقدند ایران باید برنامه اتمی خود را ادامه دهند به نظر میرسد مسیر توافق بینالمللی با ایران بسیار دشوار و ناهموار باشد.
*مواضع نامزدهای انتخابات در قبال مسئله هستهای ایران
«سعید جلیلی» ، که مذاکره کنند هستهای کنونی ایران است، مواضع سخت و تندروانه ای در زمینه اراده ایران و تسلیم نشدن این کشور در قبال فشارهای وارده به خاطر برنامه اتمی اتخاذ کرده است. این در حالی است که «قالیباف» قبلاً از مذاکرات دو جانبه با آمریکا استقبال کرده بود. هم چنین برای «ولایتی»، «حداد عادل» و «رضایی» مبرهن است که برنامه اتمی ایران باید ادامه داشته باشد اما این افراد معتقدند انجام مذاکرات جهت اعتماد سازی امری ضروری است. «حداد عادل» به تازگی گفته است لزومی ندارد که ایران با تمام مردم جهان در بیفتد. شاید این نزدیکترین موضع به مذاکره باشد که سخنگوی سابق مجلس از آن صحبت کرده است. «روحانی» دیر زمانی است که از گفتگوی سازنده با گروه «1+5» صحبت کرده و عقیده دارد این اتفاق به اعتماد سازی جهت عبور از بمبست دیپلماتیک موجود کمک شایانی خواهد کرد.
*چهار سال زمان و انبوهی از وظایف بر دوش رئیس جمهور آینده
در نهایت باید گفت هرکس که برنده این کارزار شود باید مأموریت دو سویه بازسازی روابط خارجی ایران و بازگرداندن اعتماد مردم به جمهوری اسلامی را بر عهده بگیرد. با توجه به حجم اموری که باید انجام شود شاید چهار سال آینده زمان کافی برای این امر به دست ندهد. نکته دیگر این که ایستادن در سمت راست رهبر خود میتواند موجب رخ دادن چالشهای خاص خودش بشود. بی شک این کار هم دردسرهای خودش را دارد.