باید رنگ و طرح را به شکل جدی وارد لباس دانشآموزان کنیم / بیشتر سلبریتیها به خوشپوشی در جامعه کمکی نکردهاند
ویژگی بارز فعالیت او در کنار دیگر همکارانش، توجه به مقوله "Personal Brand" یا همان "برند شخصی" است. اناری از جمله طراحانی هستید که هنرمندان و سلبریتیهای بسیاری در زمره مخاطبانش قرار دارند و معتقد است ویژگی بارز هنرمندان همین قوی بودن"برند شخصی" است، یعنی هویت و ویژگیهای بارزی دارند که آنها را از سایرین متمایز کرده و به شخصیتشان چارچوب و بُعد بخشیده است. همین مسئله در طراحی لباس برای این افراد به فرد طراح کمک قابل توجهی میکند. گفتوگو با این هنرمند عرصه طراحی را در ادامه بخوانید:
بهعنوان پرسش ابتدایی، برایمان از چگونگی ورودتان به عرصه مد و لباس بگوئید.
من از سال 1389 در عرصه طراحی پارچه و لباس فعالیت میکنم و در این سالها در جشنوارههای مختلف مد و لباس حضور داشتم. تحصیلات آکادمیک من در زمینه گرافیک، نقاشی و عکاسی بوده است. معتقد هستم هنرهای مختلف با یکدیگر ارتباط دارند، هرچند ابتدا بیشتر فعالیتم معطوف به حوزه گرافیک بود، اما بهمرور به عرصه طراحی مد و لباس وارد شدم. به عقیده من در کشور ما تحصیلات دانشگاهی نمیتواند شرط کافی برای ورود افراد به این حیطه باشد.
گرافیک و دیگر شاخههای هنری مرتبط با آن تا چه اندازه به پیشرفت شما در زمینه طراحی پارچه و لباس کمک کرد؟
کاری که من انجام میدهم، رویکردش مشخص و هنری است. زمانی که به هنر اشراف داشته باشیم خواهیم توانست در بحث فرمشناسی، رنگشناسی و ترکیببندی بهتر عمل کنیم. حتی به عقیده من شناخت موسیقی هم میتواند به کار یک طراح لباس کمک کند چرا که وجوه اشتراک رشتههای هنری بسیار است. به این مسئله ایمان دارم که هنرها از یکدیگر جدا نیستد و به یکدیگر قدرت مضاعف میبخشند.
خانم اناری، طی سالهای اخیر روزبهروز بر تعداد طراحان پارچه و لباس افزوده شده است. شاید در چنین شرایطی با به وجود آمدن یک فضای رقابتی ادامه فعالیت برای هنرمند دشوار شود. شاخصه و ویژگی اصلی هنر شما چیست تا هم دچار روزمرگی نشوید و هم در این فضای رقابتی، مخاطب خود را حفظ کنید؟
درست است که بازار طراحی لباس در این سالها بسیار داغ شده و افراد غیرمتخصص زیادی هم وارد این عرصه شدهاند، اما بازار ما طیف وسیعی از تقاضاها را در برمیگیرد و برای آن حجم از نیاز بازار، وظیفه هنرمندان و صاحبان صنعت است که همواره کالایی مناسب برای عرضه داشته باشند، بهویژه در یک گروه سنی خاص کودک و نوجوان که به شکل مداوم در حال رشد است و باید برای هر یک از دورههای سنی او، ایده جدید برای عرضه داشته باشیم. پس از این زاویه به افزایش فعالان عرصه مد و لباس نگاه میکنم که باید عرضه محصولات شکل بهتری پیدا کند و تمام طیفهای متقاضی از بهترین شکل پوشاک و ملحقات آن بهرهمند شوند. افزایش تعداد طراحان خلاق و هنرمند، به افزایش سبک در ارائه مد منتهی میشود و همین امر کار را برای مخاطبان آسانتر خواهد ساخت. در چنین شرایطی طراحی موفق و ماناست که بتواند با ارائه طرحها بکر و نو در زمانهای مختلف، شناسنامهای برای آثارش به وجود آورده که افراد بتوانند ضمن برقراری احساس خود از بر تن داشتن لباسی که او طراحی کرده، همواره به هنرش اعتماد و آن را به دیگران معرفی کنند. شاید فضای رقابتی کار را کمی سختتر کند ولی رقابت خوب و سالم میتواند شیرین هم باشد. من خوشحالم از اینکه آثار طراحان ما روزبهروز بهتر میشود و همواره از این حجم قدرت هنری در این کار لذت میبرم.
از زمان ورود به عرصه مد و لباس، الگوی خاصی در این حوزه داشتهاید؟
برندهای خوب خارجی مانند دیور، شنل و جورجیو آرمانی را همواره دنبال میکنم و آنچه در تمام این سالها از این برندها یاد گرفتهام دقت، ظرافت و نوع ارائه کارها بوده است. من در کارم فرد ریزبینی هستم و چهبسا این ریزبینی به وسواس کاری ختم شده باشد. باید همواره در حال یاد گرفتن و آموزش باشیم و در این مسیر لازم است نگاهمان به سمت افراد و مجموعههای موفق باشد. باید تلاش کنیم که پلهپله به معیارها و استانداردهای برندهای مطرح طراحی مد و لباس در جهان نزدیک شویم. مهمترین تعریف برند همین است که بتواند به لحاظ حسی با مخاطب خود ارتباط برقرار کند و در ذهنمان تصویری دلنشین و خوشایند از آن ایجاد شود. البته نباید بهسادگی از نقش حمایتها ملی در رشد و توسعه برندهای ایرانی عبور کنیم. چه بسیارند برندهای مطرح در دنیا برای یک کشور ارزشآفرینی میکنند. آلمان را با "bmw" میشناسند و این برند برای کشور آلمان اعتبار آورده است. این هم یکی از ویژگیهای یک برند است که برای کشورش اعتبار بیافریند. امیدوارم روزی هم ما برندهای معتبر و قدرتمند برای کشورمان داشته باشیم.
اولویت معنایی و مفهومی شما در طراحی لباس چیست؟ آیا تلاش میکنید که مسائل و معضلات روز جامعه را در آثارتان به نمایش گذارید؟
وقتی در مقام یک طراح قرار گرفتهام، باید این پرسش را مطرح کنم که مخاطب آثارم کیست و چه میخواهد؟ و در نهایت اثری متناسب و برازنده او خلق کنم همچنین وجه هنری کارم را هم حفظ کنم. ما در هر فصل مجموعهای با عنوانی خاص را تجربه میکنیم. از طرفی در کارهای مفهومی از این حیطه فراتر میرویم و روی موضوعاتی که دغدغه و اجتماع است کار میکنیم. در حال حاضر بر روی کانسپت صلح تمرکز دارم و با تکیه بر هنر نگارگری، مجموعهای به نام "گل و مرغ" را طراحی کردهام. همچنین مجموعه اریگامی با پارچه را هم آموزش دیدم و تجربیاتی در این زمینه داشتهام. در بحث طراحی تلاش میکنم مخاطبم را ابتدا روانکاوی کنم و به علایق و سلایق او پی برم. در حقیقت نسخهای از "برند شخصی" را وارد کار حرفهایام میکنم. در این شرایط کار برای افرادی که شخصیتی خاص و برندهای قویتری دارند راحتتر است.
شما از جمله طراحانی هستید که هنرمندان و سلبریتیهای بسیاری در زمره مخاطبانتان قرار دارند. در زمان طراحی برای این طیف چه مواردی را در نظر میگیرید؟
ویژگی بارز هنرمندان همین قوی بودن "برند شخصی" است یعنی هویت و ویژگیهای بارزی دارند که آنها را از سایرین متمایز کرده و به شخصیتشان چارچوب و بُعد بخشیده است. حال اینکه هنرمند میخواهد چه تعریفی از شخصیت خود در انظار ارائه دهد هم نکته مهمی است. البته در سالهای اخیر هم تا حدودی هنرمندان کشورمان بهخوبی با مقوله "برند شخصی" آشنا شدهاند و با پی بردن به بسیاری از بایدها و نبایدها توجه خاصی به امر پوشش برای حضور در محافل گوناگون معطوف ساختهاند. البته گاه با برخی لباسهای عجیبوغریب هم بر تن سلبریتیها مواجه میشویم که آن هم در نوع خود جالب توجه است که در نهایت موجبات قضاوت افراد را نیز فراهم خواهد کرد. البته باید دقت داشت که بهویژه درباره هنرمندان و چهرههای شناختهشده، داشتن یک روند استاندارد، درست و اصولی به تعریف برند شخصی منجر خواهد شد و در نهایت آن تصویری که در ذهن مخاطب شکل میگیرد برند واقعی فرد است.
آیا میتوان یکی از دلایل عقبماندگی روند برندسازی در ایران را همین عدم اشراف به مقولات روانشناسی مخاطب برشمرد؟
قطعاً هیچ فردی در هیچ کجای جهان نمیتواند بهخوبی یک طراح لباس ایرانی علایق و سلایق مردم ایران را بشناسد ولی متأسفانه دیگران در بهترین فرصتها برای ما تصمیم گرفتهاند. وقتی ما تولید داخلی قدرتمندی داشته باشیم در نهایت انتخابمان بین اجناس وارداتی ترک و چینی محدود نمیشود که شاید با کیفیت بهتر قیمت پایینتری دارند. البته نباید از کاهش محسوس کیفیت تولیدکنندگان پوشاک در سالهای جنگ تحمیلی بگذریم. چهبسا بیاعتمادی امروز برخی مردم به برندهای ایرانی هم نشئت گرفته از همان دوران است، اما با نگاهی به آنچه در سالهای اخیر در زمینه طراحی مد و لباس به وقوع پیوسته درمییابیم که طی سالهای اخیر رشد قابل قبولی در این زمینه داشتهایم. وقتش رسیده است با مطالعه و بررسی تحولی که در کشورمان رخ داده، پوشاکمان را از میان برندهای ایرانی انتخاب کنیم.
مخاطبِ هدف خاصی برای خود تعریف کردهاید و در هرم بازار و مشتری، بنا دارید برای طبقه خاصی دست به طراحی مد و لباس بزنید؟
پوشش کل هرم مخاطب پوشاک کار بسیار دشوار و تا حدودی نشدنی است. چطور ممکن است من تمام طیف جامعه را از عملکرد خود بهعنوان یک طراح لباس راضی کنم؟ من باید برای خود تعریفی داشته باشم و تعیین مخاطب هم بخشی از همین تعریف است. اینکه بخواهیم لباس تمام اقشار مرفه، متوسط و متوسط رو به پایین به لحاظ اقتصادی را تأمین کنیم هم نشدنی است، چرا که در هر یک از این طبقات هم ما با انواع فرهنگها، سلیقهها و خواست مواجهیم. مطرحترین و نامدارترین برندهای خارجی هم دارای تعریف مخاطب و چارچوب هستند. بهطور مثال شما با حضور در فروشگاههای بزرگ یک برند مطرح خارجی ممکن نیست برای تمام گروههای سنی با قیمتها و کیفیتهای مختلف مواردی را ببینید.
آیا بر این مسئله قائل هستید که در سالهای اخیر، جشنوارهها و به تبع آن انتشار تصاویر سلبریتیها در شبکههای اجتماعی موجی از خوشپوشی را به وجود آورده است؟
به همان مقوله "برند شخصی" برمیگردم. بهجز هنرمندانی که به این مقوله بها دادهاند، سایر هنرمندان در این مسیر چندان موفق نبودهاند. وقتی شما یک شخصیت شناختهشده دارید باید یک سری بایدونباید برای خود تعریف کنید و در غیر این صورت پوشش شما نخواهد توانست یک موج و جریان از پوشش ایجاد کند و در قاب دوربین عکاسی عکاسان فلان رویداد باقی میماند. هنرمندان و پیش از آنها طراحان لباس باید قوانین حضور در یک جشن یا رویداد را یاد بگیرند و در صورتی که خواسته هنرمندان در چارچوب این بایدها و نبایدها قرار گیرد میتوان امیدوار بود که سبک پوشش آن فرد موجب جریانسازی و مدسازی در کل جامعه شود. تغییر در راستای "برند شخصی" یک هنرمند قابل قبول است و موجب شناسنامهدار شدن پوشش هنرمندان میشود. وقتی میگوییم "برند شخصی" کلیتی است که در راستای هویت و شخصیت ویژه در هر فردی ظهور پیدا کرده است. پوشش هنرمند در کنار "Body Language" یا به قول استادم دکتر شفیعی "تنگفت" با مخاطبان سخن میگوید، ذهنیت فرد را نشان داده و به برداشتهای دیگران از شخصت او جهت میدهد.
شما مادر دو کودک هستید و از سوی دیگر تجربیاتی در زمینه طراحی لباس برای مدارس در مقاطع پیشدبستانی و ابتدایی دارید. نظرتان درباره این وجه از پوشش در جامعه چیست؟ آیا به نظر شما در سالهای اخیر توانستهایم به بخشی از نیازهای روحی این گروه سنی پاسخ مثبت دهیم؟
بیشک این اتفاق رو به رشد را در مدارس شاهد هستیم. شاید در مدارس غیرانتفاعی و با صرف هزینههایی این اتفاق بیشتر رخ دهد، اما در مدارس دولتی و اغلب مناطق کشور این مهم هنوز حاصل نشده و همچنان با طراحی و دوختی فاقد کیفیت برای دانش آموزان مقاطع ابتدایی مواجه هستیم. البته محدودیتهایی در این زمینه وجود دارد، اما نباید دست هنرمند طراح را در ایدهپردازی ببندد. من لباس جشن تکلیف برای یک مدرسه طراحی کردم که به گفته بسیاری از والدین، در فضاهای دیگر هم مورد استفادهشان قرار گرفته است. چهبسا لباس زیبا تصویر ذهنی درستتر و زیباتری از دین در ذهن کودکان ما ایجاد کند. ما باید رنگ و طرح را به شکل جدی وارد لباس دانشآموزان کنیم. لباسی که ساعتها فرزند ما در مدرسه بر تن دارد میتواند روی شخصیت او اثر گذارد و به نوع رفتار او جهت میدهد. فرزندان ما باید در لباس مدرسه احساس راحتی و آن را با اشتیاق و علاقه بر تن کنند.
بدون شک در سالهای اخیر بخشی از نگاه کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معطوف به مدیران خانههای مد و مزون داران بوده است و بهزعم بسیاری از مدیران، این افراد مهمترین مدسازان در جامعه هستند. یا بهعنوان طراح لباس در یک مزون تا چه اندازه به این امر اعتقاد دارید و اینکه آیا مجموعههای متولی در وزارت ارشاد توانستهاند مشکلات و نواقص را در کار شما مرتفع کنند؟
به هیچ عنوان نمیتوان منکر نقش این کارگروه در روند کاری من و سایر همکارانم شد. به هر حال برگزاری جشنوارههای مد و لباس فجر تا حد بسیاری در مسیر معرفی طراحان به جامعه کمک کرد، اما باید توجه کرد یک طراح بهتنهایی نمیتواند مدساز باشد. وقتی میگوییم مدساز یعنی مدی که بتواند در جامعه بازتاب داشته باشد. اینکه طراحان لباس در هر فصل تعدادی محدود اثر را تولید میکنند نمیتوان گفت که هنرشان منتهی به مدسازی شده است. اما حرکت رو به جلوی تمامی طراحان و گام نهادن این گروه در مسیر مدسازی در کنار یکدیگر به کمک مدیران، کارگروهها و صاحبان برند و تولیدکنندگان محقق خواهد شد.
و بهعنوان پرسش پایانی، از کپی شدن طرحهایتان ترس و واهمهای ندارید؟
خیر به هیچ وجه. بسیاری از افرادی که طرحها را کپی میکنند دانسته یا ندانسته در مسیر کسب تجربه قدم گذاشتهاند و هنوز خط و امضای کاری خودشان را بهدرستی پیدا نکردهاند. طرحی که کپی شده یعنی مورد استقبال قرار گرفته است. ایدهپردازی ویژگی بارز هنر یک هنرمند است یعنی آنقدر ایده برای آفرینش و خلق اثر دارد که بهراحتی از کنار آنچه طراحی و عرضه کرده عبور کند و تجربهای جدید را خلق کند.
منبع:هنرآنلاین
انتهای پیام/