در"گذشته" فرهادی هم نگاه غیرمنصفانه به ایران و اسلام دیده می شود
در دیگر لحظات فیلم نیز می توان نشانه های دیگری از بد معرفی کردن ایرانی ها دید.
گروه هنر و سینما «تیتریک» ؛ گذشته قصه احمد (با بازی علی مصفا) یک مرد میانسال ایرانی است که چهار سال بعد از ترک همسر فرانسوی اش ماری بریسون (با بازی برنیس بژو) و بازگشت به ایران بار دیگر به درخواست ماری به فرانسه بازمی گردد. بهانه ماری که در یک داروخانه در پاریس زندگی می کند برای درخواست از احمد جهت بازگشت به پاریس حضور در دادگاه برای ثبت قانونی طلاقشان است. احمد در حالی وارد پاریس می شود که متوجه می شود ماری با مردی به نام سمیر (با بازی طاهر رحیم) که صاحب یک خشکشویی است، نامزد کرده است و مشکلاتی جدی در زندگی اش دارد.
اصغر فرهادی پس از درباره الی و جدایی نادر از سیمین گویی سرنخی را پیدا کرده است که می توان با فرمولی یکسان فیلمی جایزه بگیر ساخت، گذشته در حالی با میزانسن های خوب و بازیهای خوب بازیگرانش نظر منتقدین را به خود جلب کرده است که به قول خود فرهادی در کنفرانس مطبوعاتی فیلمش در کن با تغییر جغرافیای فیلمش، سبک سینمایی اش تغییر نمی کند.
برنیس بژو 31 ساله که پیشتر در فیلم آرتیست خود را به خوبی معرفی کرده بود در گذشته نیز بازی درخشانی از خود ارایه داد و بار اصلی گذشته را همراه علی مصفا و طاهر رحیم بر دوش گرفته اند تا اندک اشتباهات کارگردانی فرهادی نیز بدین وسیله پوشیده شود.
فرهادی که این روزها دیگر قاب سینما را خوب شناخته است در ادامه دو فیلم قبلی اش ( که می توان آنها را سه گانه ای دانست) موضوع کشف حقیقت را پیش می گیرد و بیننده را به آرامی به جهنمی واقعی هدایت می کند، جهنمی که او به یاری تکنیکهای فیلمنامه نویسی، گره های مداوم ایجاد می کند و شما را تا انتهای فیلم رها نخواهد کرد و شاید اگر به اشکی که در صحنه پایانی از صورت سلین (همسر طاهر رحیم) جاری می شود دقت نکنید، لحظه ای سپیدی را در آن نخواهید دید.
گذشته اما در این میان از فیلمهای دیگر فرهادی ضعیف تر است و همانطور که ذکر شد هر چند میزانسن ها و بازی های خوبی دارد اما فیلمنامه می توانست بهتر پرداخت شود تا آنجا که برخی قسمتهای گذشته مصنوعی به نظر می آیند. بچه های فیلم گذشته نیز هر چند خود برخی مواقع مقصرند اما مانند دیگر فیلمهای فرهادی آسیب پذیرشان به خوبی به نمایش گذاشته می شود.
اما آنچه در گذشته مهمتر می نماید آن چیزی است که در Libération نیز آمده است که "گذشته فیلمی پرحرف است که انگار از آثار پیشین فرهادی رونویسی شده و بنابراین دشوار است که آن را نقطۀ عطفی در کارنامۀ سازنده اش به شمار آوریم. فیلم بعد از تماشایش یک احساس افسردگی عجیب برای بیننده بر جای می گذارد." اگر جمله فوق از زبان یک منتقد ایرانی بیان شده بود حتما می توانست برای او القابی در حال و هوای نفهمیدن هنر و فیلم و ... به ارمغان آورد اما این واقعیت که بیننده فیلمهای اصغر فرهادی دچار یک یاس و افسردگی می شود را می توانید از چهره کسانی که از سالنهای سینما خارج می شوند نیز دریافت کنید، شاید یکی از دلایلی که فیلم فرهادی در جشنواره های کشورهای دیگر مورد استقبال قرار می گیرد همین روح درماندگی و یاس حاکم بر فیلم باشد که یکی از نشانه های مهم انسان های تربیت یافته با سبک زندگی غربی است، داوران و منتقدان جشنواره های کشورهای اروپایی و آمریکایی و ... نیز همچون مردمانشان افسرده از سبک زندگی که دارند، در لایه زیرین ظاهر آراسته شده خود، وقتی فیلمی از نوع زندگی شان می بینند بدان مایل می شوند ( هر چند حکمی کلی در این زمینه نباید داد و در ضمن از گرایشهای سیاسی این جشنواره ها نیز نمی توان چشم پوشید.)
گذشته اما همچون دیگر آثار فرهادی گلهایی نیز به فرهنگ اسلامی و نیز ایرانی می زند که در این زمینه نیز نظر داوران سیاسی جشنواره های سیاسی را از دست ندهد، احمد به عنوان یک ایرنی مسلمان چه شاخصه هایی برای مسلمان بودنش وجود دارد؟ نعیما و سمیر نیز به عنوان خارجی های فرانسوی به نظر می آید مسلمان باشند، اما سمیر در حالی که خود همسر دارد به کس دیگری نامه های عاشقانه می فرستد و نعیما نیز که حجابی ندارد! این نکته می تواند برای بسیاری نقطه قابل قبولی از فیلم باشد! معرفی مسلمانانی که در سبک زندگی نشانی از اسلام ندارند و تنها نامی اسلامی را به همراه می کشند و پیشتر از این مسئله این به فرض مسلمان دانستن سمیر ، اشتباهات غیر اخلاقی نیز از خود به نمایش می گذارند، دومین نکته در این میان پیدا کردن مقصر اصلی قصه است، چه کسی باعث این همه اتفاق شده است؟ خود فیلم پاسخ را از زبان دختر بزرگ احمد، لوسی، بیان می کند که ماری با سمیر برای آن رابطه برقرار کرد که سمیر شبیه تو بود، اگر احمد ماری را به دلایل نا مشخص تنها نگذاشته و نرفته بود شاید اکنون این اتفاقات نیفتاده بود، احمد که با تاکیدهای چندگانه با ریش و قورمه سبزی اش در فیلم ایرانی معرفی شده بود، مقصر اصلی گذشته معرفی شد تا بیننده جهانی، ایرانی بی مسئولیتی را ببیند که با اشتباه خود چندین نفر را دچار مشکل می کند. (البته در دیگر لحظات فیلم نیز می توان نشانه های دیگری از بد معرفی کردن ایرانی ها دید برای مثال ماری خطاب به احمد می گوید امیدوار بودم یه بار تو زندگی سر قولت وایسی! ، هر چند به ظاهر شاید احمد، شبه قهرمان فیلم باشد اما بیننده می تواند پس از فراغت از افسردگی ناشی از فیلم، با اندکی تامل مقصر اصلی فیلم را به کمک نشانه ها بیابد)
آخرین ساخته اصغر فرهادی این روزها همزمان با ایران در 2 هزار سینما در دنیا اکران می شود ، به امید روزی که سینمای ایران با آثاری مطابق با فرهنگ اسلامی و ایرانی زیبایش در جهان معرفی شود.
منبع: بولتن نیوز
ارسال نظر
اخبار برگزیده