فردیس و چالشی به نام فقر فرهنگی/ جای خالی کتاب در بساط فردیس!
توسعه را در ساده ترین تعریف می توان تلاشی برای برآورده ساختن نیازها و افزایش رفاه انسان دانست اما پرسش مهم این است که با توجه به تنوع و تعدد نیازها ، کدام دسته از نیازها ، کدام دسته از آنها باید در الویت قرار گیرد ؟
انسان بطور غریزی و به اصطلاح – بالفطره نیاز به دانستن دارد و کنجکاویش نسبت به سایر موجودات ، دلیل برتریش بوده است .این نیاز شاید در بسیاری از ما نحفته باشد اما به هیچ وجه از بین نمی رود . یکی از راه های دانستن کتابخانی است .
موضوع کتاب در رشد حیات اجتماعی تاثیر بسزایی دارد . روح یک جامعه در پرتو این مهم باور می شود و به همین دلیل میراث تمدن و هر ملتی همیشه مملو از کتاب بوده است . تجربه نشان می دهد که رشد و توسعه تمدن ها ریشه در رشد فکری و فرهنگی هر جامعه دارد و بدون رشد فرهنگ کتابخوانی در جوامع نمی توان به هیچ تمدنی دل خوش کرد . توسعه فرهنگ کتابخوانی ، منوط به داشتن کتابخانه و کتاب فروشی در سطح شهر است . چشم در تلاقی مدام با امکاناتی ازین دست ، کم کم دچار عادت بصری شده و طی آموزش هایی که در خانه و مدرسه می بینید میل به خواندن در او بیدار خواهد شد .
حالا منطقه ای مانند فردیس را درنظر بگیرید که فاقد کتاب فروشی است مسلما شهروندانی که در فردیس رفت و آمد دارند دچار تشنگی مطالعه نشده یا آن دسته از کتاب خوانان که نهادینگی کتابخوانی به شکلی دیگر درونشان اتفاق افتاده است . باید این نیاز را به سختی مثلا از کتابخانه های موجود در کرج رفع کنند و همین عدم دسترسی سریع به کتاب به مرور زمان کارکرد و عطش خواندن را در آنها پایین خواهد آورد .
با این تفصیل فرهنگ در چشم انداز خود از دو بعد قابل دسترسی است . یک بعد آن جنبه بصری و بعد دیگر آن در لایه های زیرین جان قرار می گیرد .
در منطقه فردیس کرج ، هر دو بعد فرهنگ دچار چالش شده است و در گفت و گو با ساکنین فردیسی این چالش ها تبدیل به دغدغه ای فکری و روانی گشته است . بعد مادی فرهنگ و یا همان شکل بصری آن به وجود کتابخانه ها و همچنین کتاب فروشی ها و نیز کلیه اشکال هنر در شکل عینی آن مانند تئاتر ، سینما و سالن های موسیقی و انجمن های هنری و حتی ورزشی وابسته است . فرهنگ در شکل زیر پوستی را می توان به مثابه ی سرمایه ، دست آورد و گنجینه ای از علوم و ارزش ها و سنت های زندگی یک ملت یاد کرد که در وجه زیر بنایی خود بسان یک واژه اجتماعی است و در یک بستر تاریخی به تدریج با مصالح و عناصیری متشکل از اعتقادها امتیازها و ارزش ها و سلیقه ها ساخته و بازسازی می شود . فرهنگ از این منظر بیشتر ناظر به وجوه معنایی ذهنی و فکری حیات انسان هاست و به عبارتی جنبه ی نرم افزاری تمدن ها را پوشش می دهد که در این چشم انداز نیز نمی تواند از شکل بیرونی خود فارغ باشد.
هرگونه سیاست گذاری و برنامه ریزی برای توسعه یک شهر نیازمند شناخت دقیق ابعاد فرهنگی در آن محیط است.
چرا که : اولا فرهنگ ، اساس . بنیاد پیشرفت وتعالی انسان هاست دوما توسعه فرهنگی از توسعه اقتصادی جدایی ناپذیر است و سما نوعی سازمان یافتگی اجتماعی دبد که باید آن را تولید کننده ی دائم فرهنگ و بهترین بستر برای فرهنگ سازی به حساب آورد و نیز سازمان یافتگی اجتماعی دید که باید آن را تولیدکننده ی دائم فرهنگ و بهترین بستر برای فرهنگ سازی به حساب آورد و نیز مکانی ست که پیچیدگی فرهنگ در آن نمایان می شود و در این مسیر هرگونه بی توجهی و سهل انگاری نسبت به زیر بنای فرهنگی ، موجب عقب ماندگی در آن می گردد.
در پایان باید گفت : فقر فرهنگی فردیس ، آسیب های فراوانی را با خود به همراه دارد ، نگرانی هایی که امروز دامنگیر بسیاری از خانواده ها شده است . مانند فرقه گرایی در فردیس یا نابسامانی های پوشش در این منطقه از کرج – به همراه موج بی هویتی و احساس پوچی که در گفتگو با جوانان فردیس با آنها مواجه می شویم ، زنگ های خطری ست که نباید ناشنیده از کنارشان بگذربم ، شاید دوایی که امروز برای مداوای این درد ها می توان به کار بست ، فردا حتی به عنوان مسکنی موقتی نیز عمل نکند.