پیشگویی هایی که جهان را دگرگون کرد/ از پیش بینی کرونا در غرب تا تکرار تاریخ از دهه هشتاد سال ۱۲۰۰ هجری شمسی!
بر همین اساس الزاما نباید گفت فاجعه این عصر برگرفته از واقعیت های این تاریخ است بلکه باید یادآور شد که این رویداد و امثال آن از دل تراژدی های جهان بیرون می آید هر چند اگر زیر ساخت های کمدی محور باشد باز هم یک تراژدی محسوب می شود به همین دلیل بد نیست کمی به فاجعاتی که در گذشته چه در غرب و چه در کشور خودمان روی داده است اشاره ای داشته باشیم.
جالب است بدانید در سال 1286 قمری ویروس وبا به صورت بسیار خفیف وارد شهر قم شده بود و افرادی که از شهر اصفهان به زیارت حرم مطهر حضرت معصومه رفته بودند بدون اطلاع از شیوع این ویروس به شهر خود باز می گردند و این بیماری را با خود می برند و در نتیجه رفته رفته به افراد مختلف منتقل می شود تا فردی به فردی دیگر به بوشهر و شیراز سرایت می کند و در نتیجه بسیاری از مردم ایران آلوده می شوند و در نهایت جان باختند این فاجعه آن قدر فجیع و وحشتناک شده بود که فردی به نام هما ناطق مقاله ای در این باب می نویسند و تماما به درک و فرهنگ مردم آن زمان و از طرفی به تاثیر وضعیت اقتصادی و اجتماعی آن زمان به این فاجعه اشاره ای می کند ، در قسمتی از این مقاله می خوانیم که اهمیتی که وبا در آن زمان داشت تنها در میزان قربانیانی که می داد نبود بلکه درک اجتماعی کسانی هم بود که شاهد این کشتار عظیم بودند زیرا به عقیده نویسنده آن ها قربانیان این ویروس مرگ بار را در درجه اول تنگدستان می دانستند زیرا آن ها توان مقاومت در برابر این ویروس را چه به لحاظ جسمانی و چه به لحاظ مالی نداشتند در نتیجه فقر از همه جوانب راه فرار را بر روی آن ها می بست و از طرفی مردم روحیه زندگانی نداشتند و با چشم خود مرگ عزیزرانشان را می دیدند در نتیجه ویروس وبا از یک طرف و ناخوشی ان ها از طرف دیگر به همین منظور آن ها همانند برگ خزان یکی پس از دیگری فرو می ریختند .
این مقاله آن قدر جای تجزیه و تحلیل دارد که نسبت زمان در آن دهه تا اکنون که قرن پیشرفت و به تعبیری در عصر مدرنیته قرار گرفته ایم را به خوبی می شود بررسی کرد تا آن جا که مخاطب پی می برد تاریخ در هر دهه و یا هر قرنی به تکرار منجر می شود که چرایی این اتفاق به عقیده من و سایر منتقدان تنها از یک سو می تواند معنای حقیقی داشته باشد آن هم در درجه اول به وضعیت سیاسی یک دولت بر میگردد و بعد به وضعیت اقتصادی و اجتماعی که در نهایت فرهنگ را شکل می دهد این تعبیر تا آنجا صحت دارد که به گفته ی برتولت برشت باز می گردیم زمانی که فاجعه ای رخ می دهد جای پای خود را هم به لحاظ کارکرد محتوایی ، هم از کارکرد زیبایی شناختی و هم به لحاظ تاریخی فراتر می گذارد حال اگر این فاجعه در عصر مدرنیته یک هنر باشد فراتر از آن چیزی می تواند باشد که مخاطب به آن فکر کند هنر به عقیده برشت در اینجا می تواند همان فرهنگ ، سیاست و .. در عصر ما باشد که معنای نجات دهنده را دارد و در واقع می شود گفت برشت راست می گوید که هنر نه به معنای ارسطویی اش و نه به معنای مدرن بودنش بلکه صرفا یک بازتاب آیینه وار نیست هنر که همان فرهنگ و سیاست و ... است در عصر ما به واقع معنای پست مدرن را دارد که تمام تاریخ به آن بی توجه شده اند و باید ساخته شود تا نجات دهنده یک ملت در معنای عظیم یک کشور باشد.
بر همین اساس این تکرار تاریخ بی شک همیشه وجود داشته است تنها در یک نقطه باید رشد زمینه ای را برای ساخت فرهنگ یک ملت داشت که آن هم رشد فرهنگ با توجه به رشد تکنولوژی است که روز به روز شاهد آن هستیم . این یکی از تکرار وقوع فاجعاتی است که ما می دانیم و می خوانیم اما همان طور که تاریخ گذشته را گاهی مرور می کند باید به پیشگویی های مردمی هم دقت داشته باشیم که خود در غرب و فرهنگ غرب زندگی می کنند این پیش گویی ها از آمدن ویروس کرونا و جهانی شدنش آن قدر دقیق گفته است که در نهایت به پیشگویی مرگ رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ سخن گفته است و حال جالب تر از آن تمام این پیشگویی ها در یک برنامه کارتونی به نام سیمپسون ها که یک کارتون تقریبا بلند ، ساخته کشور آمریکا با ژانر کاملا کمدی و هیجان انگیز است از سال 1989 میلادی در حال پخش از شبکه های مختلف امریکایی است و اخیرا هم از شبکه های داخلی کشورمان چند باری است که پخش شده است به واقع برای پی بردن به درست و غلط بودن این انیمیشن می توان به شیوع ویروس کرونا پی برد که چه قدر ماهرانه به آن از جنبه سرگرمی پرداخته شده است.
کرونا یکی از پیش بینی های سیمپسون ها است این انیمیشن به وضعیت سیاسی و تکنولوژی عصر مدرن به خوبی اشاراتی دارد تا حدی که مخاطب را شگفت زده می کند حالا کرونا از کجا شیوع پیدا کرده است و تا به کجا رسیده است را می توان در یکی از سکانس هایی قسمت چهارم آن مشاهده کرد زمانی که از چین در میان کارگران یک کارخانه شیوع پیدا می کند و رفته رفته به کشور های مختلف منتقل می شود و جان بسیاری را می گیرد که این پیش بینی به واقعیت در سال 2020 میلادی از چین شروع می شود و در نهایت تعداد بسیار بالایی از کشور ها را درگیر خود می کند این پیش بینی دقیقا 10 سال قبل اتفاق می افتد که 10 سال بعد که حالا باشد به واقعیت می پیوندد این پیش بینی ها آن قدر عجیب است که کشور امریکا به طرز عجیبی شخصیت اصلی را در حال نماز خواندن اما نه به طور معمول رو به کعبه نشان می دهد ، این سوال در ذهن مخاطب ایجاد می شود که این پیشگویی ها با توجه به این که تا به حال تعداد زیادی از آن با واقعیت پیوند خورده است قرار است چه اتفاقی در جهان رخ بدهد حتی آنقدر عجیب و غریب ساخته شده است که در نهایت ما شاهد صحنه هایی از آخر زمان هستیم که نشان از پایان جهان هستی دارد اما چگونه این پیشگویی ها با حقیقت گره خورده است را باید بررسی کرد و مهمترین بحث این پیشگویی ها اینجاست که چرا یک فرهنگ غربی باید اینطور در مورد بحران های جهانی سخن بگوید آن هم در ژانر کمدی کودکانه ؟
از همه جالب تر بد نیست که بدانیم که ویروس کرونا به عقیده یک مستند ساز بر اساس آینده نگری دقیق شصت سال زودتر از موعود بر روی زمین رخ داده است این مستند ساز در سال 2009 خبر از انقراض نسل انسان می دهد و به واقع انسان قرن 21 همان عصر مدرنی که در آن وجو دارد و از آن صحبت می کند عصر تاریکی هاست عصری که زودتر از موعد حقیقی اش رو به پایان رفته است این نابودی به سرعت پیش می رود و در حقیقت چیزی که واضح و مبرهن است این است که بشر با دست خودش زیستن بر روی زمین را زیر پایش له کرده است اما او همچنان نمی داند که در کجا قرار گرفته است او صرفا می داند که عصر او عصر پیشرفت و سرعت است ، در حقیقت او باید حقیقت را این طور معنا کند که هر چقدر سرعت این قرن زیاد باشد رو به سراشیبی اش سریع تر از آن چیزی است که تفکر می کند این مستند گویای اتفاقات ناگواری است که می توان با دیدن آن پی به فاجعات پس از ویروس کرونا برد .
و در آخر تنها باید گفت جهان مدرن ، قرن 21 ، عصر دلتنگی هاست ، عصر بحران هایی که اگر زیر هزاران بار فشار اقتصادی ، اجتماعی و هر آن چه که می توان یک کشور را با آن تعریف کرد ، باشد رو به پایان است ، نزدیک به زمانی هست که همه چی به پایان رسیده است چرا که بحران هیچگاه تمام نمی شود و این بحران است که انسان را بنا به دلیلی تمام می کند.
انتهای پیام/ م