سریال نوروزی با چاشنی ابتذال!/ ضعف فیلمنامه پاشنه آشیل پایتخت ۶ در فقدان خشایار الوند بود
ولی در این چند سال طبق آمارهای گرفته شده تنها سریالی که توانسته بیشترین مخاطب را طی این سالها داشته باشد و تاکنون در صدر باشد سریال پایتخت بوده است.
سریال پایتخت فصل یک تا پنج توانسته با داشتن متنی یکپارچه و اجتماعی و پرداخت به زندگی افراد یک خانواده و نشان دادن بخشی از مشکلات جامعه در قالب یک فیلم طنز ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند.
بازی خوب و روان بیشتر بازیگران این سریال موفق یکی دیگر از دلایل خوب دیده شدن پایتخت است. البته از لحاظ کارگردانی گاهی اوقات دچار گاف هایی شده است ولی چون بیننده سرگرمی بیشتر این سریال مدنظرش است زیاد نمی توان روی کارگردانی کار مانور داد و آن را مد نظر قرار داد.
ولی امسال سریال پایتخت یک مقدار از قسمتهای دیگر آن متفاوت بود و جای خالی خشایار الوند در این قسمت ها به وضوح احساس می شد. آرش عباسی نویسنده فصل ششم سریال پایتخت به خوبی توانسته پیوند فیلمنامه این قسمت را با قسمت های قبلی برقرار کند.
ضعف قسمتهایی از فیلمنامه باعث شد قسمتهایی از سریال جذابیت های کاملی نداشته باشد و باعث افتادن ریتم داستانی سریال شده و کارگردان با اجبار مجبور به کش دادن بعضی از سکانسهای فیلم شود.
در پایتخت 6 ما دیگر شاهد اتفاقات مذهبی و معنوی فیلم نیستیم هیچ، تازه اینکه با سوژه گرفتن بعضی چیزهای مذهبی می خواهند خنده بیننده را در بیاورند. تکرار دیالوگهایی مثل "یا مکه مکرمه"، "یا مدینه منوره" و ... در سریال و یا جاهای مهر روی پیشانی نقی معمولی و سکانس خواندن نماز نقی معمولی خود را از این نوع نگاه نویسنده است که باعث می شود یک مقدار از ارزش پایتخت از لحاظ مفهومی کم کند.
گنجاندن سکانس های بی ربط و نا مفهوم در لا بلای سکانس ها باعث از بین رفتن مداوم مستعد شده است مثلا آن سکانس فلاش بک بهبود که یاد بچه گی اش می افتد برای چی بود و چه کمکی به روند قصه می کند و ...
و در آخر با سکانس های تقلیدی از فیلم همسفر می خواهند جذابیت آن را زیاد کند ان شاء الله این نوع تفکرها و تقلیدها از روی عمد و نقش ستون پنجم در اداره فرهنگی کشور نباشد و اتفاقی باشد ولی باید به مسئولان فرهنگی و هنری گوشزد کرد تا وقتی این تفکر در بدنه سازمانهای متولی فرهنگ و هنر باشد که فقط تولید آثار هنری صرفا باید توسط گروهی یا اشخاص خاصی انجام شود آخرش همین می شود که در قسمتهای آخر یک سریال دچار چنین مبتذلی می شود.
مسئولان فرهنگی و هنری باید بدانند امثال سیروس مقدم، محسن تنابنده و ... که بصورت جزیره ای کار می کنند افراد دیگری هستند که با همین بودجه ها کارهای ارزشمندی تولید کنند و در آخر لگد به سطل شیر نمی زنند.
و در پایان گله می کنم از مسئولین عالی رتبه فرهنگ و هنر کشور به ویژه وزیر محترم ارشاد که لازم است در این دوران که کشور دچار رکورد اقتصادی ناشی از ویروس کروناست ایشان برای هنرمندانی که نه از جایی حقوق می گیرند و الان هم همه بیکار هستند و نه بیمه بیکاری به آنها تعلق می گیرد فکر کنند تعداد آدم هایی که در بدنه سینما و یا رشته های دیگر هنری فعالیت می کنند کم نیست لذا فکری به حال این عزیزان کنند.
انتهای پیام/ م