راهکارهایی برای پیوند حلقه های گمشده ورزش
گروه ورزشی «تیتریک»؛ ورزش در سطح دنیا به عنوان زبان مشترک انسان ها قلمداد می شود . در ایران اسلامی هم ورزش به عنوان یک وسیله تربیتی از جایگاه خاصی برخوردار است و زبان مشترک سازمان های متولی آن است .سه سازمان مهم در امر تربیت بدنی و ورزش ایران :
۱-وزارت آموزش و پرورش (مدارس)
۲- وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری (دانشکده و گروه های تربیت بدنی)
۳-وزرات ورزش و جوانان (کوچکترین عامل باشگاههای ورزشی و هیات های ورزشی) هستند.
اگر بپذیریم این سه سازمان به مثابه حلقه های یک زنجیر می باشند ، لاجرم باید نقش هر کدام را (هرچند به اختصار ) توضیح داد.در حلقه اول ، مدارس زیر بنای ورزش تربیتی و همگانی جامعه هستند.طبیعی است که شکل گیری ورزش قهرمانی از مدارس است. بررسی عوامل توسعه ورزش مدارس (همانند سرانه های ورزشی فضا و پول ، معلمین ورزش )بیان کننده این است که در این زمینه کاستی ها و بی توجهی هایی وجود داشته و دارد. در اینجا فقط به گفته وزیر آموزش و پرورش (آقای حاجی بابایی) اشاره می شود. "ورزش مدارس در حال فنا شدن بود و باید چند سال دیگر فاتحه ورزش در آموزش و پرورش را می خواندیم که ورزش مدارس را از نابودی نجات دادیم .” نمی دانم آیا وزیر محترم با جذب معلمین جدید الاستخدام ، فکر می کند در نقش یک فرشته ؛ ورزش مدارس را از نابودی نجات داده است؟!
حلقه دوم ، دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی هستند که هم نقش عام واسط بین مدارس و باشگاه ها و هم نقش خاصی در پرورش و تربیت نیروی انسانی متخصص ایفا می کنند . در گذشته فارغ التحصیلان دانشگاهی (علیرغم تحصیلات پایین تر تا لیسانس) از قابلیت های عملی به مراتب کیفی تر و بهتری در راستای نیاز ورزش قهرمانی تربیت می شدند.اما امروزه خروجی ها (فارغ التحصیلان)دارای کیفیت پایینی از مهارت های ورزشی (هرچند که دارای نقش علمی ورزشی می باشند) برخوردار بوده و همین امر نیاز ورزش فهرمانی مورد استفاده در فدراسیون های ورزشی و هیات ها را برآورده نمی کند.
حلقه سوم (وزارت ورزش و جوانان) است که باید محلی برای جذب فارغ التحصیلان دانشگاهی در زمینه های علوم ورزشی و مهارت های حرکتی باشد که متاسفانه خروجی دانشگاهها ،پاسخگوی نیاز های ورزش قهرمانی نیست. بدین لحاظ یک فضای بی اعتمادی و عدم مقبولیت در سیستم مذکور نسبت به قشر دانشگاهی وجود دارد . هر چند که سیستم اداره ورزش کشور و به خصوص وزارت ورزش و جوانان هم خود دارای اشکالاتی است . مثلا فردی که خود در سیستم ورزش کشور بوده است ، از واژه "مدیریت بیل و کلنگی در ورزش کشور حاکم است” سخن رانده است و یا یکی دیگر از همین آقایان غیر تحصیلات ورزشی و مدیر گذشته می گوید ” بعد از ۱۲ سال تجربه (۴ سال رییس فدراسیون وزنه برداری و ۸ سال معاونت ورزشی سازمان تربیت بدنی ) که یاد گرفتم باید با ورزش خداحافظی می کردم.
بعضی از راه کارهای عملی در پیوند بین حلقه ها ۱- تشکیل ستادی به منظور تشخیص نیازهای ورزش قهرمانی (اتاق فکر) ۲-تغییر در برنامه های درسی (ایجاد و اصلاح ) رشته تربیت بدنی برحسب نیاز های واقعی ورزش کشور ۳- توجه به دروس عملی در سطح دانشگاهها (از زمان جذب تا خروجی ) ۴-تربیت افراد متخصص مدیریتی در سطح دانشگاهها ۵- انجام تحقیقات کاربردی مورد نیاز ورزش کشور ۶-توجه جدی به تربیت معلمین ورزش در دانشکده ها (دبیری تربیت بدنی ) پیشنهاد می گردد.