بخش دهم/ گزارش "تیتر۱" از انقلاب ۵۷ در البرز؛
وقتی فرماندار نظامی کرج شهربانی را در بهمن ۵۷ به توپ بست/ تیمسار بیان؛ ارتشی که به انقلابیونِ ضد رژیم پهلوی تیراندازی نکرد
تیمسار بیان فرماندار نظامی کرج بود، فردی که در دوره حضور وی در این شهر گشایشی در تظاهرات و اقدامات ضد رژیم برای انقلابیون به وجود آمد.
به گزارش گروه استانی تیتریک، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی مهدیه برغانی ها در شهر کرج یکی از مراکز تجمع انقلابیون بود. این مهدیه محل فعالیت هیئت مذهبی حضرت علی اصغر و چهره شاخص آن، شهید کمال قریشی بود. اواز مخالفان حکومت پهلوی بود که در سال ۱۳۱۳ شمسی در روستای برغان از توابع ساوجبلاغ زاده شد.
پس از درگذشت آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی مقلد امام خمینی (ره) شد، او که مداح و موذن مسجد جامع کرج بود در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شعری را در وصف امام (ره) سرود و آن را در حضور ایشان در قم خواند. در دوره حکومت پهلوی چند بار به جهت پخش اعلامیه های سیاسی به وسیله شهربانی دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفت.
دعوت سخنرانانی چون جعفر شجونی، علی اکبر ناطق نوری شیخ حسین انصاریان و فخرالدین حجازی به شهر کرج از جمله فعالیت های سیاسی و مذهبی او بود. باآغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مدتی در سال ۱۳۵۹ در کنار نیروهای کتار مصطفی چمران در جبهه بستان و سوسنگرد جنگید. او در ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ در کارگاه تجاری خود به دست عوامل سازمان مجاهدین خلق به شهادت رسید.
در ۲۲ بهمن ۵۷ در پی اعلام بی طرفی ارتش انقلابیون کرج به مراکز شهربانی یورش بردند و تعدادی از انها را تصرف کردند اما شهربانی مرکزی کرج واقع در خیابان امیری مقاومت کرد و تعدادی از انقلابیون در این حمله به شهادت رسیدند. انقلابیون وقتی با مقاومت شدید شهربانی مرکزی مواجه شدند به پیشنهاد سید کمال قریشی نزد تیمسار بیان دومین فرماندار نظامی کرج رفتند.
مردم از وی خواستند شهربانی مرکز را وادار به تسلیم کند، تیمسار بیان از جمله فرماندهان نظامی بود که حاضر به تیراندازی به سوی مردم نبود و از طرفی مجبور به رعایت قوانین ارتش پهلوی بود. سید کمال قریشی توانست با او دوست شود و به این وسیله شرایط را تا حدودی به نفع انقلابیون تغییر دهد.
احمد قریشی فرزند شهید کمال قریشی که همراه پدرش در فعالیت های انقلابی حضور داشت، می گوید؛ روز ۲۲ بهمن شهربانی خیلی مقاومت می کرد، در واقع بیشتر شهدای کرج مربوط به این روز بود، در این زمان تیمسار بیان فرماندار نظامی بود، واقعا در دوره پهلوی او نسبت به فرماندار نظامی قبلی گشایشی در تظاهرات و اقدامات ضد رژیم برای انقلابیون به وجود آمد.
پدرم پیش تیمسار بیان رفت و از او خواست تا کاری کند یا دستور دهد شهربانی تسلیم شود، او به رئیس شهربانی زنگ زد و از او خواست تا تسلیم شود اما او زیر بار نرفت و گفت به هیچ وجه تسلیم نمی شود. تیمسار بیان پس از مقاومت شهربانی دستور داد تا یکی از تانک های ارتش را مقابل شهربانی بیاورد.
پس از آنکه تانک را آوردند و مقابل شهربانی قرار دادند دستور آتش داد. هدف تانک شهربانی بود، پس از شلیک و انفجار مقابل در شهربانی مردم به درون آن ریختند و به این ترتیب شهربانی سقوط کرد. بعد از آن مردم همراه با تانک حکومت حکومت نظامی به درون شهربانی سرازیر شدند.
البته شاهپور اختیار آخرین نخست وزیر حکومت پهلوی که در اوج انقلاب حاضر به کناره گیری نبود، در ۲۱ بهمن ۵۷ که درگیری خونینی بین انقلابیون و عوامل حکومت در جریان بود ارتش را دست اندرکارکودتای نظامی کرد و در همین راستا در کشور حکومت نظامی اعلام شد.
در این روز حساس مردم شهر نظرآباد با درایت و شجاعت ضمن تجمع در شهر کرج به سوی جاده ترانزیتی قزوین کرج حرکت کرده و آن را بستند که مبادا نیروهای کمکی ارتش از پادگان ها و شهرهای غربی کشور به سوی تهران و کرج حرکت کنند. یکی از جوانان نظرآباد محمد آقانظر بود که به کمک کامیون پدرش در بستن جاده به مردم کمک کرد.
او چهار سال بعد در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران طی عملیات محرم در ۱۱ آبان سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید. تجمع مردم در جاده قزوین – کرج ادامه داشت تا روز ۲۲ بهمن که حکومت پادشاهی پهلوی منقرض شد و از غروب آن روز اداره مملکت با رهبری امام خمینی (ره) اغاز شد. مردم انقلابی نظرآباد آن روز در حالی به خانه های خود بازگشتند که لبخند پیروزی بر لب و اشک سوگ شهیدان بر چشم داشتند.
انتهای پیام/ س
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده