در شهرستان نظرآباد جشن ازدواج برگزارشد
همچنین وی افزود:ازدواج دارای اهدافیست که اگر این اهداف دچار نقض شود زندگی دچار خطر و مشکل خواهد شد و اولین هدف ازازدواج قانون مند و ضابطه مند، تشکیل خانواده است؛ خانواده هایی که دچار پیچ و خم هایی خواهند شد ،خانواده هایی که در آینده صاحب فرزند خواهند شد وتشکیل خانواده یعنی دل بریدن مقطعی یک پسر ودختر از خانواده هایی که سالها با فرهنگ خاص خود در آن زندگی کردند و وارد شدن در یک خانواده ی جدید و پایگذاری یک خانواده وجداشدن دختر و پسر از خانواده نباید به منزله خطر باشد بلکه زندگی آنها را باید مستقل وبه رسمیت بشناسند .
دومین هدف ازدواج ازدیاد نسل است، فرزند کمتر زندگی بهتر درست نیست و زندگی بهتر با فرزند کمتر میسر نخواهد شد.زندگی های تک فرزندی مشکلات بسیار زیادی از قبیل عقده ای بار آمدن، کینه ای بار آمدن و.. را بدنبال دارد و توقعات را بالا میبرد و دیگر زندگی آن طراوت و شادابی خود را نخواهد داشت لذا یکی دیگر ا زاهداف ازدواج دردین ما ازدیاد نسل می باشد.
سومین هدف تعدیل غرایز جنسی است که نسبت به مسلئل دیگر از درجه اهمیت کمتری برخوردار است که اگر جدی گرفته نشود جامعه دچار انحطاط میشود وبرای جلوگیری از این امردختر و پسری که احساس نیازکردند باید ازدواج کنند.
بخشی تصریح کرد:اصلی ترین علت ازدواج که به صراحت درقرآن آمده است آرامش پیدا کردن می باشد و برای رسیدن به این ضابطه مراحلی وجود دارد:
اولین مرحله بلوغ فکری است؛ زمانی که دختر و پسر به بلوغ فکری رسیدند برسر دو راهی ها خود می توانند تصمیم گیرنده باشند.
دومین مرحله شناخت است؛ دختر و پسر باید قبل از ازدواج درمورد خصوصیات زن و مرد تحقیق کنند در واقع دختران و پسران باید یک مرد شناسان و زن شناسان خوبی باشند.
سومین مرحله که دغدغه های فکری افراد دلسوز و متدین می باشد؛ خواستگاری رسمی از طرف بزرگتر هاست. پدر و مادر دختر و پسر مراوده هایی داشته باشند که خود پایه های زندگی آنها را بچینند که متاسفانه این افراد بسیار کم اند.
بخشی گفت: اگر این مراحل نباشند ضابطه به رابطه تبدیل خواهد شد وغرایز جنسی فشار خواهد آورد و ضابطه ازدواج به رابطه خیابانی تبدیل می شود بنابراین خانواده ها باید بیشترمراقب فرزندان خود باشند زیرا در جامعه دینی فساد وجود دارد زیرا مرکز توجه شیطان جامعه دینی می باشد.
بخشی افزود: اهداف ازدواج نباید کنار برود و فقط تعدیل غریزه جنسی باشد که متاسفانه رسم شده است در این حالت تشکیل خانواده معنا ندارد و زندگی با کوچکترین ناملایمتی ازهم فرو میپاشد.اساس زندگی باید محبت باشد.رابطه افراد در خانواده بخصوص پدر و مادر نباید به گونه ای باشد که فرزند از خانواده فرار کند.
و دیگر ناملایمتها عدم تمکن مالی وحدس و گمان بیماری ،تضاد فرهنگی و.. می باشد که برای اینکه ناملایمتها اثر مخرب در زندگی نداشته باشند چطور باید رفتار کرد حائز اهمیت است.
بخشی گفت:در اول زندگی وقتی یک جرقه خورده میشود اگرخاموش نشود تبدیل به آتش می شود که این آتش مخرب و ویران کننده می باشد.بخاطر تضاد فرهنگی که وجود دارد در اول زندگی یکسری مشاجرات ایجاد خواهد شد که اگر جلوگیری نشود تبدیل به دعوا میشود، زمانی دعوا ریشه دار شد با اولین لفظ رکیک از طرفین زندگی را از هم فرو خواهد پاشید.
لذا برای اینکه بحث به مشاجره کشیده نشود اولین و بهترین واسان ترین راه ، کوتاه آمدن یکی از طرفین می باشد.
راه دیگر این است که همه ی کارها و حرکاتمان سمت و سویش همسرمان باشد و اگر زندگی با محبت باشد خدا وارد زندگی خواهد شد و اگر خدا وارد زندگی شود نه شیطان ونه هیچ کس دیگر نمی تواند در زندگی شما وارد شود.محبت آموزه ی دینی و دستور خداوند است و محبت باید صاف و صادق باشد بدون هیچ چشم داشتی .
این برنامه با اهدای جوایزی به زوجهای شرکت کننده در جشن ازدواج به پایان رسید.