سریال پیمان قاسمخانی زیر ذرهبین «تیتر یک»:
«روزی روزگاری مریخ» یا دینگریزی تا مریخ
در سریال «روزی روزگاری مریخ» هیچ صحبتی از وجود خدا و دین در زمین نیست.
به گزارش گروه فرهنگی «تیتر یک»؛ هادی فتحی اقدم، منتقد سینما و تلویزیون در یادداشتی اختصاصی به تحلیل سریال «روزی روزگاری مریخ» به کارگردانی پیمان قاسمخانی و محسن چگینی پرداخت: روزی روزگاری مریخ، سریالی که با کوتاهیهای رسانه ملی در تولید محتوای عامهپسند یا وجود منفعت و دستهای پشت پرده بازارِ پر از درآمد در شبکههای خصوصی، محتوای اجتماعی که در موارد متعددی تخلفات آنها اثبات شده و به صورت فراگیر در جشنوارههای فصلی به صورت رایگان در اختیار عموم جامعه قرار میگیرد.
سریالی که با نگاه و تفکر پیمان و مهراب قاسمخانی در یک فصل ۲۵ قسمتی به صورت فعلی در قالب کمدی منتشر گردیده است که نقدها و سؤالات جدی و عجیبی را نسبت به وضعیت فعلی تفکری و اجتماعی امروز مطرح میکند.
در این سریال کمدی یک فرد خاص به نام ناصر که از شخصیتهای قانونگریز دوره خود محسوب میگردد و سابقه هر نوع خلافی را در کارنامه خود دارد، به عنوان نماینده امروز زمین فعلی در دنیای جدیدی وارد میگردد که انتقال تجربیات و تأییدکننده اسناد خواهد بود.
این سریال زمینه فمنیستی بسیار قوی دارد و زن را تصمیمگیر نهایی اولین جامعه بشری یعنی خانواده مطرح میکند که این خانم برای کاهش فشارهای روانی و فیزیکی خود اجازه دارد تا یک رابطه احساسی و عاطفی با شخصی به نام ۶۷ که ربات خانواده است، داشته باشد. رباتی که در قسمتهای مختلف بیان به ارائه آرزوی دیرینه خود یعنی حذف مرد خانواده داشته و خواستههای قلبی او ادامه زندگی با زن خانواده یا همان «لونا» باشد.
رباتی که در طی مراحل مختلف این سریال کم کم به دنبال پیدا کردن احساسات انسانی در خود است و تا جایی که تولیدکننده آن اقرار به این که تو دیگر تبدیل به یک انسان شدهای، مینمایند.
شخصیت ناصر «آقاجون یا جد لونا» سعی بر این دارد تا تمام معضلات اخلاقی از جمله دروغ، مزاحمت اجتماعی، ایجاد عادیسازی روابط دختر و پسر، سرقت و دلالی را به صورت اتفاقاتی عادی و بدون ایراد در جامعه قانوانمدار مریخ رواج دهد.
این شخصیت با ایجاد روابط لحظهای و عشقهای گذرا در برابر زنان مختلف از جنسهای متفاوت ژنتیکی فقط سعی در ایجاد رابطه و خوشگذرانی دارد و نویسنده با بن مایه طنز اقدام به تلطیف این موضوع میکند.
در این سریال هیچ صحبتی از وجود خدا و دین در زمین نیست و نگاه عادیگرایانه و استفاده از لوکیشنهایی که جز علائم و نمادهای ماسونی در آن چیزی یافت نمیشود و ارتباط و ازدواج بین انسان زمینی و موجود فرازمینی با رنگ پوست سبز که اشاره به ازدواج انسان و اجنه دارد و محتوای اعتقادی وجود ندارد.
این سریال در قالب یک فانتزی دلنشین برای خانوادهها ارائه گردیده است که با توجه به طنزپردازی هوشمندانه در آن کودکان و نوجوانان علاقه بیشتری به پیگیری آن میکنند.
شخصیت ناصر که برای جذب شهروندی «مریخ وندی» خود در این سیاره حاضر است، دست به هر نوع کاری بزند، شیفته زندگی در این فضای پر از اخلاق است و بهترین دلیل برای ادامه زندگی در این شرایط را سادگی و سوء استفاده از این ویژگی اخلاقی شهروندان این سیاره را دارد.
در این سریال به موضوعات خاص پرداخت شده است که اگر امروز آنها را مطرح کنیم، مورد نقد بسیاری از اندیشمندان قرار میگیرد، به عنوان مثال در این سریال نگاهی خاص به مسئله «طی العرض» شده است و این موضوع را در ۳۰۰ سال آینده به عنوان یک وسیله تجاری مطرح کرده که هر فرد سرمایهداری قابلیت خرید این وسیله «بتابون» مطرح شده را دارد و با استفاده از آن میتواند در کسری از ثانیه به هر نقطهای که فکر میکند، انتقال پیدا کند.
در این سریال روابطی مثل همجنسگرایی و روابط مثلثی تغییر کرده؛ غذا و عادت کردن انسان، با هر شرایطی به عنوان ادامه زندگی چنان ریز و موذیانه مورد حمله قرار گرفته است که جای تأسف بسیار زیادی دارد.
باز هم جا دارد که کوتاهی و نگاه اقتصادی مسئولان را نقد کرد که مثل همیشه در حوزه فرهنگ تا سالهای متمادیِ قبل خواب هستند.
الهه ملاحسینی _ تیتر یک
انتهای پیام/ل
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده