اختصاصی «تیتر یک»:
مدافع امنیت کرج مانند علی اصغر (ع) شهید شد/ روایت مادر محمدمهدی وکیلی از وداع آخر
مادر شهید وکیلی از پرسنل ناجای البرز در حالی که برای پسرش روضه علی اکبر میخواند از اخرین وداع با پسرش میگوید.
به گزارش گروه استانی تیتر یک، بیتاب است، مادرانههایش را زمزمه میکند، آخرین وداع است، یک عکس دارد و کوله باری از خاطرات از تنها پسرش.
خودش این راه را انتخاب کرده بود، این را مادر محمدمهدی میگوید، همان جوانی که در راه دفاع از امنیت شهید شد تا داغ مردم کرج از پرپر شدن یک جوان دیگر همچنان تازه باشد.
مادر شهید وکیلی از پرسنل ناجای البرز در حالی که برای پسرش روضه علی اکبر میخواند در گفتگو با خبرنگار تیتر یک، میگوید؛ پسرم آرزو داشت شهید شود و من خوشحالم به آرزویش رسید.
خیلی دوست داشتم لباس دامادی تنش کنم و عروسیاش را ببینم اما خودش شهادت را انتخاب کرد، دوستانش هم از آرزوی محمدمهدی برایم میگفتند و همانی شد که پسرم خواست.
الهی دورش بگردم، میگفت من شهید میشوم، گریه نمیکنم چون به آرزویش رسید و به پسرم افتخار میکنم، محمدمهدی من رفت اما جوانان نیروی انتظامی پسران من هستند.
محمدم زنده است، معراج شهدا که با محمدمهدی حرف میزدم از چشمانش اشک میآمد، همه دیدند، اگر زنده نبود چطور متوجه شد که مادرش به دیدارش رفته است.
خودش این راه را انتخاب کرده بود، این را مادر محمدمهدی میگوید، همان جوانی که در راه دفاع از امنیت شهید شد تا داغ مردم کرج از پرپر شدن یک جوان دیگر همچنان تازه باشد.
مادر شهید وکیلی از پرسنل ناجای البرز در حالی که برای پسرش روضه علی اکبر میخواند در گفتگو با خبرنگار تیتر یک، میگوید؛ پسرم آرزو داشت شهید شود و من خوشحالم به آرزویش رسید.
خیلی دوست داشتم لباس دامادی تنش کنم و عروسیاش را ببینم اما خودش شهادت را انتخاب کرد، دوستانش هم از آرزوی محمدمهدی برایم میگفتند و همانی شد که پسرم خواست.
الهی دورش بگردم، میگفت من شهید میشوم، گریه نمیکنم چون به آرزویش رسید و به پسرم افتخار میکنم، محمدمهدی من رفت اما جوانان نیروی انتظامی پسران من هستند.
محمدم زنده است، معراج شهدا که با محمدمهدی حرف میزدم از چشمانش اشک میآمد، همه دیدند، اگر زنده نبود چطور متوجه شد که مادرش به دیدارش رفته است.
مادر محمد مهدی نام سعید را برد از دوستان پسرش، سراغش رفتم تا به عنوان صمیمیترین دوست شهید از خاطراتش بگوید، سعید افراسیابی درباره رفیقش اینگونه روایت میکند،
آقا مهدی علاقه عجیبی به ائمه و رهبری داشت، از همان روز اولی که وارد نیروی انتظامی شد عاشق شهادت بود، مهربان، دست و دلباز و مهمان نواز بود.
آخرین بار ماموریت اعزام شد و با گلولهای که به زیر گلویش اصابت کرده بود به شهادت رسید، مانند علی اصغرِ اباعبدالله شهید شد، عاشق روضه علی اصغر (ع) بود و به آرزویش رسید.
آقا مهدی تازه وارد یگان شده بود و قبل از ورود به سازمان رفاقت ۱۰ ساله داشتیم، مجرد بود، دو شب قبل از شهادت درباره عاشق شدن صحبت کردیم که باید آستین برایش بالا بزنیم.
اما بر خلاف تصور ما محمدمهدی عاشق خدا بود و به عشق ابدیاش رسید.
آقا مهدی تازه وارد یگان شده بود و قبل از ورود به سازمان رفاقت ۱۰ ساله داشتیم، مجرد بود، دو شب قبل از شهادت درباره عاشق شدن صحبت کردیم که باید آستین برایش بالا بزنیم.
اما بر خلاف تصور ما محمدمهدی عاشق خدا بود و به عشق ابدیاش رسید.
ستاره احمدی - تیتر یک
انتهای پیام/ س
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده