یادداشت اختصاصی «تیتر یک»:
سیری در زندگانی و شرح احوال و آثار حکیم نظامی گنجوی
الیاس، فرزند یوسف ملقب به جمال الدّین، کنیهاش ابومحمد و متخلص به نظامی و معروف به حکیمنظامی گنجوی است.
به گزارش گروه فرهنگی «تیتر یک»؛ امیررضا (بدرالدین) احمدی، شاعر البرزی طی یادداشتی اختصاصی برای «تیتر یک» نوشت: در سلسله یادداشتهای ناگفتههای شعر و ادبیات آئینی که در مناسبتهای مختلف تقدیم حضورتان شد در این مطلب به مناسبت روز و هفته بزرگداشت حکیم نظامی گنجوی به شرح حال و زندگانی و بررسی اشعار و آثار این شاعر ملی میپردازیم.
الیاس فرزند یوسف ملقب به جمال الدّین، کنیهاش ابومحمد و متخلص به نظامی و معروف به حکیمنظامی گنجوی است. در اسم و نسب حکیم در میان تذکرهنویسان، مورخان و پژوهشگران اختلافاتی است. حکیم نظامی در حوالی سنه ۵۳۰ هجری قمری در شهر گنجه از مادر کُرد دیده به جهان گشود. برخی تذکرهنویسان محل ولادتش را قهستان قم ذکر کردهاند. حکیمنظامی تقریباً تمام عمر خود را در شهر گنجه سپری کرده و در گوشه عزلت به ورع و زهد سر کرده است.
حکیم نظامی از شاعران هم عصر و روزگارش با شاعر توانمند حکیم خاقانی شروانی در ارتباط بوده و در مرگ او مرثیهای سروده است.
در میان تاریخ وفات جناب نظامی اختلافات بسیار است، بنابراین دکتر ذبیح الله صفا تاریخ وفات حکیم نظامی را سال ۶۱۴ دانسته که با عنایت به اینکه عمر ایشان هنگام فوت ۸۴ سال بوده و با فرض آن که به سال ۵۳۰ به دنیا آمده باشد، بعید نیست که در سال ۶۱۴ درگذشته باشد. مدفن این شاعر بزرگ فارسی زبان در شهر گنجه آذربایجان قرار دارد.
حکیمنظامی منظومه سرایی درجه یک و طراز اول زبان فارسی است که میتوان به مثنوی مخزن الاسرار در ۲۲۶۰ بیت و در ۲۰ مقاله، مثنوی خسرو و شیرین ۶۵۰۰ بیت که از زیباترین و بیدلانهترین آثار فارسی است، مثنوی لیلی و مجنون در ۴۷۰۰ بیت که مشهورترین اثر اوست، مثنوی هفت پیکر که به بهرام نامه یا هفت گنبد در ۵۱۳۶ بیت سروده شده و مثنوی اسکندرنامه شامل ۱۰۵۰۰ بیت در دو قسمت شرفنامه و اقبالنامه سروده شده است. مخزن الاسرار با این بیت آغاز میگردد:
ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده
زیر نشین علمت کائنات
ما به تو قائم چو تو قائم به ذات
حکیمنظامی در میان آثارش در فرازی از لیلی و مجنون ابیاتی دارد که در اوج ادبیات عاشقانه فارسی است و به نظر حقیر هیچ اثر دیگری بدین اندازه به این قله نرسیده که حکیم نظامی آن را فتح کرده است.
فراز این شعر بدان قسمت از ماجرا اشارت میکند که پدر مجنون پسرش قیس را به زیارت خانه خدا میبرد تا بلکه دعایی کند و عشق لیلی از دل مجنون برود، ادامه داستان را از زبان جناب قیس بنی عامر(مجنون) میشنوید:
این نیست طریق آشنایی
من قوت ز عشق میپذیرم
گر میرود عشق، من بمیرم
پرورده عشق شد سرشتم
جز عشق مباد سرنوشتم
یارب به خدایی خداییت
وآنگه به کمال پادشاییت
کز عشق به غایتی رسانم
کو ماند اگر چه من نمانم
گویند که خو ز عشق واکن
لیلیطلبی ز دل رها کن
یارب تو مرا به روی لیلی
هر لحظه بده زیاده میلی
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
میداشت پدر به سوی او گوش
کاین قصه شنید گشت خاموش
دانست که دل اسیر دارد
دردی نه دواپذیر دارد
انشاءالله قدمی استوار و مؤثر در شناخت و تحلیل و بررسی آثار ادبیات آئینی باشد.
الهه ملاحسینی _ تیتر یک
انتهای پیام/ل
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده