یادداشت اختصاصی «تیتر یک»:
احیای فطریهای گمنام از صائب تبریزی
امیررضا احمدی، پژوهشگر البرزی به احیاء و بررسی قصیدهای از صائب تبریزی به مناسبت عید سعید فطر پرداخت.
به گزارش گروه فرهنگی «تیتر یک»؛ امیررضا احمدی، پژوهشگر البرزی به احیاء و بررسی قصیدهای از صائب تبریزی به مناسبت عید سعید فطر پرداخت. یادداشت امروز را با بیتی از غزل ماندگار جناب فصیح الزمان رضوانی شیرازی که متأسفانه به نام شاطرعباس صبوحی به شهرت رسیده، آغاز میکنم که موضوع رمضانیه است.
روزه دارم منو افطارم از آن لعل لب است
چونکه افطار رطب در رمضان مستحب است
موضوعات بکر و نابی از قبیل رمضانیه، قدریه، فطریه و... در آیینه اشعار قدمای ادبیات فارسی جلوه و نمود خاص و زیبایی دارد. شاعران بسیاری که در خلال اشعارشان گاه ولو به تکبیتی یا مصراعی اکتفا و به موضوعاتی مثل ماه عزیز رمضان یا عید سعید فطر اشاره بردهاند؛ شاعرانی از قبیل: سعدی، صائب، بیدل، کلیم، شاطرعباس، رضوانی و... که نگاهی خاص و گاه ابیاتی شکوهمندانه در این موضوع به تصویر کشیدهاند.
در ادامه سلسله یادداشتهای احیاء و بررسی آثار قدمای ادبیات فارسی با عنوان ناگفتههای شعر و ادبیات آئینی به مناسبت به پایان رسیدن ماه صیام و فرارسیدن عید سعید فطر در این یادداشت به بررسی فطریهای بسیار زیبا و خواندنی از خداوندگار مضامین تازه شعری جناب صائب تبریزی میپردازیم.
جناب صائب، شاعری تکرارنشدنی و قلهای دستنیافتنی در ادبیات فارسی ایران که مشهوترین شاعر سبک هندی است.
ایشان لقب خلاقالمضامین را دارد که به حق شایسته آن است و چه بسیار ابیات نغز و مصاریع پر مغز وی که مَثَل سایر شده و یا قابلیت ضربالمثل دارد. شهره عام و خاص که هیچ مضمونی در جهان نیست که صائب از آن در اشعارش استفاده نکرده باشد.
به برکت عید سعید فطر با تحقیقاتی در دیوان ۶ جلدی صائب تبریزی به همت استاد محمد قهرمان که به حق جامعترین صائبنامه دنیاست در جلد دوم دیوان، غزل ۲۲۰۱، صفحه ۱۰۷۵، به غزلی ۱۱ بیتی برخوردم که یکی از نابترین نمونههای فطریه سرایی در ادبیات فارسی است که بسیار شهرت دارد. باشد که قدمی مؤثر و گامی استوار در احیای شعر و ادبیات آئینی کرده باشیم.
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
صدشکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ این گله بد از گرگ
فریاد که زود از سر این گله شبان رفت
شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت
برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان
آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت
تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر درین معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
چون اشک غیوران به سراپرده مژگان
دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت
الهه ملاحسینی _ تیتر یک
انتهای پیام/ل
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده