دو قطبیهای کاذب با حبابهای فیلتر
ارائه اخبار جانبدارانه در فضای رسانههای اجتماعی جامعه، منجر به رشد افراطگرایی سیاسی در جامعه میشود.
گروه گوناگون «تیتر یک»؛ در عصر ارتباطات شبکههای اجتماعی از راههای مختلفی برای افزایش تأثیر اجتماعی استفاده میکنند و امروزه علاوه بر حضور پدیدههای کلاسیک در زمینهی تأثیر اجتماعی مانند همنوایی، از پدیدههای جدیدی چون اتاق پژواک و حباب فیلترکننده که متأثر از فضای شبکه است بهره میبرند که این امر تحولی در فرآیند تأثیر اجتماعی ایجاد کرده است.
ما انسانها در اینکه با چه کسانی ارتباط برقرار کنیم آزاد هستیم و معمولاً به برقراری و ادامه روابط با افرادی علاقه داریم که دیدگاههای مشابه با خودمان دارند.
ما برنامهریزی شدهایم که از گذراندن وقت در «اتاقهای پژواک» لذت ببریم، زیرا حضور در جمع افراد مشابه، مانند حضور در اتاقک پژواک که فقط یک صدا را به گوش ما بازمی گرداند، به فعالیت شناختی کمتری نیاز دارد. اتاقهای اکو بسیار جذاب هستند. آنها فضایی امن برای به اشتراک گذاشتن باورها و جهان بینیها با دیگران بدون ترس از وجود مخالفت و مقابله فراهم میکنند.
با شکلگیری اتاقها، پژواک صداهای موافق، تقویت و صداهای مخالف خاموش میشود و در واقع افراد خود را در پیلههای اطلاعاتی حبس میکنند و فقط چیزهایی که خودشان دوست دارند میشنوند و میبینند. در این اتاقها تنها امکان ارتباط با افراد همفکر وجود دارد؛ در نتیجه جامعه دچار چند پارگی فکری میشود.
رسانههای اجتماعی بر اساس همین اتاقهای پژواکی که در درون انسانها وجود دارد با استفاده از موتورهای توصیهگر و الگوریتمهای جستجو، محتواهایی را که ما بیشتر از آنها لذت میبریم، ارائه میدهند. رسانههای اجتماعی همانند یک حباب فیلترکننده عمل میکنند و با ارائه محتواهای همسو با عقائد ما وضعیت جهانبینی فعلی ما را تقویت میکنند و تا جایی جلو میروند که با ایجاد اتاقهای پژواک غیر واقعی، فضایی ایمن، محصور و بیخبر از دیگران برای ما بوجود میآورند.
مشکل اساسی این است که «حبابهای فیلترکننده» برای ما فرصتی فراهم میآورند تا به جای به چالش کشیده شدن عقاید خود صرفاً عقاید همسو با خود را ببینیم و بشنویم.
در چنین شرایطی روز به روز ما به سمتی حرکت میکنیم که عقاید قطبیدهتری پیدا میکنیم و دچار انزوای فکری میشویم. حبابهای فیلتری که از سوی رسانههای اجتماعی ایجاد میشود و سوءگیری تأیید ذاتی ما در اتاقهای پژواک را تقویت میکند به طوری که دیگر عقاید مخالف را نمیشنویم و کمی جلوتر گمان میکنیم اصلاً عقاید مخالفی وجود ندارد.
عدهای از پژوهشگران معتقدند حبابهای فیلتر صرفاً در رسانههای سنتی همچون روزنامه محقق میشود؛ چراکه مخاطب دسترسی به محتواهای گوناگون ندارد و صرفاً اطلاعات گزینش شده روزنامه را مطالعه میکند اما در عصر رسانههای برخط، شخص میتواند خود را در معرض اطلاعات گوناگون قرار داده و از حباب فیلتر فرار کند. اما این دیدگاه مردود است؛ چراکه رسانههای اجتماعی با الگوریتمهای توصیهگر بدون اینکه شخص متوجه شود محتوای مشخص و متمایزی از دیگران را در اختیار او قرار میدهند در نتیجه کاربران ناخواسته در حبابهای فیلتر تنها میمانند.
ناهماهنگی شناختی، یکی از آسیبهای حباب فیلتر
شخصی که در حباب فیلتر رسانهای اجتماعی گیر افتاده به ناچار بر اساس نگرشهای خود عمل نمیکند بلکه هماهنگ با نقشی که در آن رسانه پیدا کرده عمل میکند و نمیتواند از پیله خود خارج شود. در این شرایط شخص دچار سوءگیری تأیید میشود و هر محتوایی که با عقاید او مطابقت داشته باشد را تأیید و مثبت ارزیابی میکند و در صورتی که با عقاید او مغایر باشد به احتمال زیاد آن را کنار میگذارد.
گسترش اطلاعات جعلی
امروزه رسانههای اجتماعی به عنوان منبع مهم دریافت اخبار مطرح هستند. پیش از رواج گسترده رسانهای اجتماعی مردم در مواجهه با اخبار و اطلاعات مجموعهای از روشهای اکتشافی شناختی را برای ارزیابی اطلاعات استفاده میکردند اما امروزه کمتر دیده میشود که شخص هنگام مواجهه با اخبار و اطلاعات به دنبال راستی آزمایی آن باشد.
با گسترش حبابهای فیلتر یک نوع زیست گروهی مشترک در اتاقهای پژواک بوجود میآید که با عنوان عصر قبیلههای آنلاین از آن یاد میشود.
افراد حاضر در قبیلههای آنلاین صرفاً برای هم نوایی با گروه، اطلاعاتی را به اشتراک میگذارند که از صحت آن اطمینان ندارند؛ چراکه الگوریتمهای شبکههای اجتماعی نظرات مخالف را به شدت سرکوب میکند و در نتیجه اطلاعات جعلی افزایش پیدا میکند.
با افزایش اطلاعات جعلی با یک خطر بزرگ مواجه میشویم و تکرار اطلاعات جعلی به عنوان یکی از مؤثرترین تکنیکهای ایجاد سوء اطلاعات به شمار میرود.
قطبی شدن جامعه
حبابهای فیلتر میتوانند در جامعه ایجاد دو قطبیهای کاذب کند اما چگونه؟ ارائه اخبار جانبدارانه در فضای رسانههای اجتماعی جامعه، منجر به رشد افراط گرایی سیاسی در جامعه میشود به طوری که فرد با نظرها و استدلالهای سیاسی کمتری مواجه شود و فکر میکند هیچ محتوا و نظر دیگری به غیر از محتوایی که مصرف میکند وجود ندارد.
افراد حاضر در یک قبیله آنلاین سایر گروههای حاضر در اجتماع را فراموش میکنند و تعصبات گروهی تقویت میشود و به نوعی همبستگی اجتماعی از بین میرود و این امر میتواند تیز خلاصی بر جامعه از هم گسسته باشد.
برجستهسازی
رسانهها با برجسته ساختن بعضی از موضوعها و رویدادها، بر آگاهی و اطلاعات مردم تأثیر میگذارند. گرچه نمیتوانند تعیین کنند که مردم چگونه” بیندیشند، اما میتوانند تعیین کنند که " درباره چه” بیندیشند.
رسانهها در عصر حاضر این توانایی را دارند که با ارائه گزارشهای جهت دار توجه جامعه را به سمت موضوعهای معین و محدودی منتقل کنند و از مسائل مهم دیگر دور نگاه دارند. در این شرایط این رسانهها هستند که تعیین میکنند چه مسائلی برای جامعه مهم ا ست و چه مسائلی نیاز به توجه ندارد.
برای شکستن تأثیر حبابهای فیلتر چه باید کرد؟
حال که با خطرات اتاقهای پژواک و حبابهای فیلتر آشنا شدیم باید به این نکته پرداخت که برای شکستن حبابهای فیلتر چه باید کرد؟
برای شکستن تأثیر حبابهای فیلتر باید در معرضایدههای مخالف قرار بگیریم.
در این زمینه شرکتهای بزرگ افزونههایی را طراحی کردهاند تا با حباب فیلتر مقابله کنند به عنوان مثال Flipfeed امکانی است در توییتر که میتوانید بوسیله آن به طور اتفاقی توئیتهای شخصی که نظرات مخالف با شما دارد را ببیند. اما مشکل آنجاست که این شرکتها خود از بانیان ایجاد حبابهای فیلتر هستند و نمیتوان به آنها اعتماد کرد.
الگوریتمهای شبکههای اجتماعی به نوعی طراحی شده که اطلاعات خوشایند مخاطب را در اختیار او قرار دهد و اگر مطالب چالش برانگیز ارائه نماید که منجر به درگیر فکری و شناختی با محتوا شود رضایت کاربر از آن شبکه اجتماعی کاهش پیدا میکند و کمتر وقت خود را به آن اختصاص میدهد در نتیجه شبکه اجتماعی با کاهش سود مواجه میشود؛ لذا نمیتوانامید داشت رسانههای اجتماعی برای شکستن حباب فیلتر اقدامی انجام دهند.
در شرایطی که حجم زیاد اطلاعات در فضای مجازی منتشر میشود و امکان راستی آزمایی آنها وجود ندارد لازم است فضایی ایجاد شود که سوگیریهای مختلف را برای مخاطب نمایش دهد و یک محتوا را از زوایای مختلف ارائه دهد.
به عنوان مثال در ماجرای دختر آبی- کانال آمدنیوز- فروریختن ساختمان متروپل و اتفاقات دیگر هر یک از جریانات داخلی و خارجی با اهداف مشخص و اغراض سیاسی و غیر سیاسی روایتهای مختلفی از واقع ارائه نمودند که گاهاً ۱۸۰ درجه با هم تفاوت داشت.
در ماجرای اعدام روح الله زم که در پیامرسان تلگرام اقدام به ترویج خشونت و تربیت شورشگری میکرد، عدهای او را شهید نامیدند. در ماجرای شهادت سردار عزیز سپهبد قاسم سلیمانی اینستاگرام پستهای مربوط بهایشان را حذف میکرد و دولت آمریکا تلاش داشت از قهرمان ملی ما یک تروریست بسازد.
کاربرانی که در پیله اطلاعاتی خود گیر افتاده و نظرات مخالف را نمیبینند دسترسی به اطلاعات واقعی ندارند و از روایتهای مخالف مطلع نمیشوند؛ در نتیجه آنچه در قبیله آنها مطرح میشود را به عنوان واقعیت تلقی میکنند.
در این شرایط اگر کاربر در معرض اطلاعات مخالف قرار بگیرد فطرت پرسشگر او به حرکت افتاده و به دنبال پاسخ میرود لذا اگر سکویی ایجاد شود که روایتهای مختلف از یک واقعه را در یک تصویر به مخاطب ارائه کند احتمال شکسته شدن حباب فیلتر افزایش پیدا میکند.
منبع: خبرگزاری حوزه
انتهای پیام/ل
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده